پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

روش شناسی و ضرورت آن در اصلاحات


روش شناسی و ضرورت آن در اصلاحات

یکی از مسائل مطرح در فرهنگ سیاسی کشور, مقوله اصلاحات می باشد, آنچه مسلّم است, این است که «اصلاح» جزء ذات حکومت دینی است و پویایی آن اقتضا می کند که دائما به نقد خویش بپردازد که از باب نمونه مقوله هایی چون امر به معروف و نهی از منکر و نشان دهنده اهتمام جدّی حکومت دینی به اصلاح دائمی امور خویش می باشند

یکی از مسائل مطرح در فرهنگ سیاسی کشور، مقوله اصلاحات می‏باشد، آنچه مسلّم است، این است که «اصلاح» جزء ذات حکومت دینی است و پویایی آن اقتضا می‏کند که دائما به نقد خویش بپردازد که از باب نمونه مقوله‏هایی چون امر به معروف و نهی از منکر و ... نشان دهنده اهتمام جدّی حکومت دینی به اصلاح دائمی امور خویش می‏باشند.

با اندکی توجه به وضعیت امروز جامعه و حکومت نابسامانی‏های نسبتا زیادی را مشاهده می‏نماییم که لازم است اصلاح گردند که فسادهای مالی، اداری، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و قضایی از جمله آنهاست. البته نباید فراموش کرد که شاید برخی بخواهند فزون خواهی‏ها و یا عقده‏گشایی‏ها و همچنین تمایلات فردی خویش را به عنوان اصلاح در جامعه به اجرا درآورند که در اینجا هوشیاری و قدرتِ درک و تفکّر بالای مردم و گروههای سیاسی خودی می‏تواند راهگشا باشد به طوری که با اتخاذ موضعی درست و قاطع در برابر آن بدون اینکه به حرکت اصلاحی ضربه‏ای وارد آید آن را در مجرای صحیح هدایت نماییم.

آنچه در پی می‏آید اندک کوششی است در جهت بیان ویژگی‏های یک حرکت اصلاحی صحیح و سالم و شناسایی بایسته‏ها و آفات آن، که با تکیه بر سخنان مقام معظّم رهبری(مدّظله) تدوین شده است.

● چیستی اصلاحات

اصلاح در لغت به معنای آراستن و سامان بخشیدن است که در مقابل افسادو نابسامانی بکار می‏رود، اصلاح و افساد به تعبیر استاد مطهری(ره) از زوجهای متضاد قرآنند که مکرّر در قرآن مطرح شده است از قبیل: «توحید و شرک» و «ایمان و کفر» و... که برخی از این زوجهای متضاد از آن جهت در کنار همدیگر مطرح می‏شوند که یکی باید نفی و طرد شود تا دیگری جامه تحقق بپوشد، اصلاح و افساد از این قبیل است.۱

بنابراین اصلاح جامعه را چنین می‏توان تعریف کرد؛ «رفع نقص و زدودن کاستی‏ها از جامعه در ابعاد سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و... براساس الگوی منسجم».

● پیشینه اصلاحات

با مراجعه به متون دینی و اسلامی درمی‏یابیم که اصلاحات از مقولات مهمی است که همیشه مورد نظر پیشوایان دینی بوده است و آنان پیوسته در جهت اصلاح جامعه خویش تلاش می‏نمودند به طوری که قرآن کریم در مجموع آیات خویش از پیامبران، با عنوان مصلح نام می‏برد و از زبان حضرت شعیب(ع) می‏فرماید: «ان ارید الاّ الاصلاح ما استطعت و ما توفیقی الا باللّه علیه توکّلت و الیه انیب»۲ جز اصلاح تا آخرین حد توانایی منظوری ندارم، موفقیتم جز بدست خدا نیست تنها ذات مقدس او توکل می‏کنم و تنها به سوی او باز خواهم گشت.

ظهور اسلام را نیز در جامعه بدوی عربستان، یک حرکت اصلاحی باید قلمداد نمود که بواسطه تلاش‏های رسول اکرم(ص)، از آن مردم بادیه نشین جامعه‏ای بوجود آورد که طلیعه‏دار تمدّن در جهان گشته و تا مدتها پیشگام تمدن و فرهنگ در عرصه جهانی بود.

امامان بزرگوار شیعه(ع) نیز در طول حیات شریفشان، سعی در اصلاح جامعه داشتند لذا امیرالمؤمنین علی(ع) زمانی که جامعه نبوی با رحلت پیامبر اکرم(ص) دچار انحراف عظیمی گشت تلاش زیادی در جهت اصلاح امت رسول اکرم(ص) به انحاء مختلف نموده و هنگامی که حکومت را عهده‏دار شدند تمام تلاش خویش را برای اصلاح فسادهای گذشته و بازگرداندن جامعه به مسیر اصلی خویش قرار داد، و هدفی جز اصلاح نداشتند، چنانچه می‏فرمایند: «اللهمّ انّک تعلم انّه لم یکن الذی کان منّا منافسة فی سلطان و لا التماس شی‏ء من فضول الحطام، ولکن لنردّ المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فی بلادک فیأمن المظلومون من عبادک و تقام المعطلة من حدودک»۳ خدایا می‏دانی که آنچه (از مبارزات و درگیری‏ها) اتفاق افتاد، برای هم‏چشمی و سلطه جویی یا خواستن چیزی از متاع فانی این جهان نبود، بلکه بدان جهت بود که نشانه های دینت را بازگردانیم و در شهرهای تو دست به اصلاحات زنیم تا بندگان ستم دیده‏ات ایمن شوند و احکام متروک دین تو دوباره به جریان افتد.۴

و امام حسین(ع) نیز هنگامی که ظلم وستم اموی را مشاهده کردند و شریعت محمدی(ص) را در معرض نابودی دیدند، قیام نموده و در وصیت نامه خویش به برادرشان محمدبن حنفیّه، هدف از نهضتشان را اصلاح امت جدّشان(ص) بیان نمودند: «انّی لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما و انّما خرجتُ لطلب الاصلاح فی أمّة جدّی...»۵ من از سر شادی و سرمستی و تباهکاری قیام نکردم بلکه برای دستیابی به اصلاح درا مت جدّم بپاخاستم.

و بر همین اساس که هر مسلمان پیرو چنین مکتبی خود را یا اصلاح‏طلب یا طرفدار اصلاح طلبی می‏بیند چرا که اساسا به تعبیر استاد مطهری(ره) اصلاح طلبی یک روحیه اسلامی است و لذا هر مسلمانی به حکم اینکه مسلمان است خود اصلاح‏طلب است و یا لااقل طرفدار اصلاح طلبی است، زیرا اصلاح‏طلبی، هم به عنوان شأن پیامبری در قرآن مطرح است و هم مصداق امر به معروف و نهی از منکر است که از ارکان تعلیمات اجتماعی اسلام است.۶

انقلاب اسلامی ایران نیز که نشأت گرفته از تعالیم والای اسلامی می‏باشد، با این دید به پیروزی رسید و از ابتدای پیروزی تاکنون بر پایه و محور اصلاحات قرار داشته است و اصلاح جامعه و مبارزه با فساد و تباهی را همیشه مدّنظر داشته است چرا که به تعبیر مقام معظم رهبری(مدّظله) «اصلاحات جزء ذات و هویّت انقلابی ماست، اگر اصلاح به صورت نو به نو انجام نگیرد، نظام فاسد خواهد شد، و به بیراهه خواهد رفت و اصلاحات یک فریضه است».۷

● باید های اصلاحات

▪ ضرورت تعریف

یکی از عللی که باعث سوء استفاده دشمن و گمراهی برخی از مردم می‏شود عدم تعریف معیّن از هر واژه‏ای است چرا که امروزه شاهدیم عدم ارائه تعریف مشخص از برخی واژه‏هایی چون آزادی، جامعه مدنی، اصلاحات و... چگونه باعث سردرگمی مردم و سوء استفاده دشمنان و حتی برخی از احزاب داخلی گردیده است، و اینجاست که مقام معظم رهبری (مدّظله)، ضرورت تعریف اصلاحات را تأکید و خطاب به مسؤولین فرمودند: «اصلاحات باید تعریف شود، اولاً برای خودمان که می‏خواهیم اصلاحات کنیم تعریف بشود و مشخص بشود که می‏خواهیم چه کار کنیم، ثانیا برای مردم تعریف بشود که منظور از اصلاحات چیست؟ تا هر کسی نتواند بر میل خود اصلاحات را معنی کند.»۸

آنچه از کلام رهبر انقلاب می‏توان دریافت این است که تعریف و تبیین اصلاحات راهی برای جلوگیری از تفسیرهای مبتنی بر امیال فردی و جناحی از این واژه می‏باشد، چرا که امروزه یکی از مشکلاتی که اصلاحات را تهدید می‏کند این است که برخی از اشخاص و گروههای سیاسی در گوشه و کنار کشور ندای اصلاحات سر می‏دهند امّا هنگامی که به سخنان آنان می‏نگریم، درمی‏یابیم که این سخنان نه تنها سنخیتی با اصلاحات اسلامی و انقلابی ندارد، بلکه اساسا اصلاحاتی امریکایی و در راستای اهداف استکبار جهانی می‏باشد که توسط این افراد بنام اصلاح طلبی تبلیغ یا ترویج می‏شود! و بی‏شک یکی از علل مؤثر و مهمی که باعث سوء استفاده از این واژه مقدّس شده است، غفلت و کوتاهی در ارائه تعریف و تبیین این واژه می‏باشد و لذا بر همه کسانی که خالصانه و صادقانه در جهت اعتلای نظام مقدس اسلامی تلاش می‏نمایند فرض است که به تبیین و تعریف صحیح از اصلاحات اسلامی پرداخته و بدین طریق راه سوء استفاده از این واژه را برای دشمنان مسدود نمایند.

▪ ضرورت هدایت و رهبری

یکی از سؤالاتی که در خصوص اصلاحات مطرح می‏باشد این است که اساسا هدایت و رهبری اصلاحات به عهده کیست؟ آیا مردم عهده‏دار این مهم می‏باشند یا حکومت و یا هر دو در این مهم دارای نقش می‏باشند؟

در پاسخ به این پرسش آنچه لازم است بدان توجه شود، این است که باید از اظهار نظرهای یکسویه و سیاسی خودداری ورزید و اینکه بعضی حکومت را متولی اصلاحات دانسته و مردم را تابع محض حکومت می‏دانند و برخی دیگر اصلاحات را بر عهده مردم نهاده و حکومت را از این وظیفه تبرئه می‏کنند، مسأله‏ای ناصواب است چرا که اساسا در نظام اسلامی ما تقابلی بین مردم و حکومت وجود ندارد چون مسؤولان از میان مردم برخاسته، و در واقع حکومت منتسب و منتخب مردم می‏باشد و بر همین اساس نوعی وحدت دیدگاه و رویّه میان ایندو حاکم است، امّا با این حال این سؤال باقی است که چه کسی نقش هدایت و رهبری اصلاحات را به عهده دارد؟

در پاسخ به این سؤال آنچه به نظر می‏رسد این است که تنها نخبگان برخاسته از مردم‏اند که شایستگی رهبری اصلاحات را دارا می‏باشند چرا که آنها با توجه به توانایی‏های درونی خویش و امکانات بیرونی موجود به شناسایی نقص‏ها و چالش‏های جامعه پرداخته و در جهت رفع و برطرف کردن آنها و نیل جامعه به سوی جامعه آرمانی اسلامی تلاش می‏نمایند، و لذا عدم هدایت اصلاحات از سوی نخبگان، و به تعبیر مقام معظّم رهبری(مدّظله)؛ مرکز هوشمند و هدایت‏گرا باعث چند دستگی، پیچیدگی و چه بسا انحراف در امر اصلاحات می‏گردد که این آفتی بزرگ در مسیر اصلاحات است.۹

▪ ضرورت محوریّت قانون اساسی

یکی از مسائل مهمی که در اصلاحات باید بدان توجّه شود این است که اصلاحات باید در مدار قانن اساسی بوده و ساختار این قانون در مسیر اصلاحات محفوظ بماند، و رهبر انقلاب در این خصوص در دیدار با مسؤولان با صراحت فرمودند: «ساختار قانون اساسی بطور کامل بایستی در اصلاحات حفظ بشود»۱۰ و در جای دیگر بر این نکته تأکید کردند که: «در قانون اساسی بیشتر از همه چیز نقش اسلام و منبأیت اسلام برای قوانین و ساختارها و گزینش‏ها مطرح است»۱۱ و یا می‏فرمایند: «اسلام ـ که همه چیز ما از اسلام است ـ در قانون اساسی تجسّم و تبلور پیدا کرده است.»۱۲

بنابراین از این سخنان مقام معظّم رهبری (مدّظله) چند نکته قابل استفاده است:

مطلب اول ـ چنانچه می‏دانیم قانون اساسی موجود، سدّی محکم در مقابل دشمنان خارجی و عوامل داخلی آنها می‏باشد، و دشمنان خارجی از اول انقلاب اسلامی تاکنون به مخالفت با آن برخاسته‏اند و بسیاری از اصول آن را مخالف حقوق بشر و اصول دمکراسی غربی دانسته‏اند، در این میان عوامل داخلی آنها سیاست دوگانه‏ای را ایفاء نموده‏اند اینکه رهبر معظم انقلاب بر حفظ و صیانت از ساختار قانون اساسی تأکید می‏نمایند اشاره بر این مطلب دارد که امروزه دشمنان انقلاب و فریب خوردگان آنان در قبال قانون اساسی استراتژی جدیدی را در پیش گرفته‏اند بدین معنا که برخی از اصول آن را تأیید وبرخی دیگر را نفی می‏کنند و با این عمل در جهت نیل به اهداف شیطانی خویش و ایجاد شبهه در ساختار قانون اساسی و در نهایت بستر سازی برای تغییر قانون اساسی تلاش می‏نمایند و بر همین اساس است که امروزه در گوشه و کنار، برخی زمزمه‏های شیطانی مبنی بر نفی یا کم رنگ کردن برخی اصول قانون اساسی شده، و یکی از نمودهای اصلاحات را همین امر قلمداد می‏نمایند!! اینجاست که رهبری نقش خود را ایفا نموده و با هشدار به مسؤولان، اصلاحات را زمانی قابل تصور دانستند که بر پایه اصول قانون اساسی و حفظ ساختار آن باشد و لذا رئیس‏جمهور محترم نیز بحث از تغییر قانون اساسی را خیانت به نظام اسلامی و ملّت ایران دانستند.۱۳

مطلب مهم دیگری که مقام معظم رهبری (مدّظله) بدان اشاره نمودند محوریّت «اسلام» در قانون اساسی است چنانکه در قانون اساسی نیز به این مهم توجه شده است و در اصل چهارم قانون اساسی آمده است که «کلیه قوانین و مقررات مدنی و جزایی، مالی، اقتصادی، اداری، نظامی، سیاسی و غیر آنها باید براساس موازین اسلامی باشد و این اصل بر اطلاق و عموم همه اصول قانون اساسی و قوانین و مقررات دیگر حاکم است و تشخیص این امر به عهده فقهای شورای نگهبان است.» لذا چنانچه در این اصل از قانون و کلام رهبری مشهود است همه قوانین باید بطور کامل و دقیق با موازین و تعالیم اسلام انطباق داشته باشد تا به مرحله اجرا درآید و در غیر این صورت تعارض هر قانون و اصلاحی با قانون اساسی فاقد ارزش و اعتبار می‏باشد.

بنابر آنچه گذشت درمی‏یابیم که وقتی محور اصلاحات را قانون اساسی قرار دهیم و بر حفظ ساختار آن تأکید ورزیم اولاً توطئه دشمنان که سعی در سوء استفاده از قانون اساسی داشته و در مقام نفی و اثبات برخی از اصول آن هستند خنثی می‏شود و ثانیا اصل حاکمیت اسلام بر تمام اصول قانون اساسی و عموم قوانین در همه ابعاد اعمّ از مدنی، جزایی، اداری، اقتصادی، فرهنگی... محقق می‏شود و اصلاحات حقیقی زمانی محقق می‏شود که در همه شؤون و ابعاد قانون اجرا شود و با تعالیم و موازین اسلامی انطباق داشته باشد.

▪ ضرورت مقابله با سوء استفاده از آن

از اوایل پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دشمنان خارجی وداخلی، به طرق مختلف از قبیل جنگ، تحریم اقتصادی و... سعی در به شکست کشاندن این نظام و انقلاب را داشته‏اند، و هنگامی که عدم موفقیت خویش را از این طریق مشاهده نمودند تغییر روش داده و با ابزار فرهنگی به مقابله با این نظام مقدّس برخاسته‏اند.

آنچه در سالهای اخیر تحت عنوان تهاجم فکری و فرهنگی در کشور رخ داده بی‏شک به منظور بستر سازی فکری، جهت ناکارآمد نشان دادن حکومت اسلامی بوده است و چنین تلقّی می‏کنند که حکومت دینی شکست خورده و راهی جز جدا کردن دین از صحنه سیاست وجود ندارد و بدین طریق تلاش می‏نمایند که انقلاب اسلامی را به زوال کشانده و به امیال شیطانی خویش دست یابند، و نگاهی گذرا بر وقایعی که در برخی از مطبوعات در چند سال اخیر رخ داد تأییدی بر کلام ماست که چطور برخی از مقدّسات و اصول قانون اساسی مورد حمله واقع شده است که در ذیل به برخی از محورهایی که مورد تهاجم واقع شده به صورت مختصه اشاره می‏نماییم:

الف) زیر سؤال بردن مقدّسات

از آنجایی که اساس و بنیان نظام مقدس اسلامی را مبانی و اعتقادات و تعالیم اصیل اسلام تشکیل داده و هدف نهضت اسلامی استقرار حکومت دینی و اجرای احکام و قوانین اسلامی بوده است لذا امری طبیعی است که دشمنان سعی در شکستن قداست و محوریت تعالیم الهی را داشته و مقدسات دینی را زیر سؤال برند، تا بدین وسیله با گذشت زمان ارزش و اعتبار و نقش زیربنایی آن در اذهان و اندیشه و عمل مردم فرو ریزد و امکان تزلزل در ارکان انقلاب را به وجود آورند.

در این خصوص نقش برخی از مطبوعات بسیار مشهود است، به طوری که هنگامی که راه را برای خویش باز یافتند به شبهه‏افکنی پرداختند و در اوج جسارت و گستاخی چنین نگاشتند:

«اعتقاد به عصمت مدعایی معیوب و مخدوش است»۱۴، «پیامبر و ائمه فقط در برهه‏ای از زمان صلاحیت مرجعیت را داشته‏اند»۱۵، «ولایت پیامبر بعد از او به کسی منتقل نشده است»۱۶، «مجموعه احادیث موجود در حوزه‏های علمیه حاوی همان مبانی فکری و دیدگاههای است که طالبان به اجرا درآورده‏اند»۱۷، «مظاهر دینی نماد عقب افتادگی است»۱۸ و «عقیده به فطری بودن دین منشأ خشونت است»۱۹.

ب) حمله به فلسفه وجودی حکومت در اسلام

بی‏شک آنچه باعث ایجاد نگرش در ملّت ایران برای تشکیل حکومت اسلامی در سال ۵۷ گردید، استقبال عمومی و اصرار بر تقاضای اجرای احکام الهی در تمام شؤون زندگی سیاسی، اجتماعی وفرهنگی و... می‏باشد ولی این انگیزه مقدّس بود که باعث ایثارگری‏ها و شهادت طلبی‏ها و... گشته و سبب شده که مردم تاکنون مشکلات ناشی از جنگ، تحریم اقتصادی و... را پذیرا باشند و تحمّل نمایند، چرا که هدف والایی که آنها در پی تحقق آن بودند و در این راه تلاش فراوان می‏نمودند، اجرای احکام اسلامی بود که اجرای آن به صورت کامل و صحیح تنها در قالب حکومت اسلامی میسّر بود، امّا متأسفانه برخی بدون توجّه به خواست و هدف والای مردم در تشکیل نظام اسلامی و با توجه به درخواست اربابان خویش به مبارزه با احکام الهی برخاسته و به عبارت دیگر فلسفه وجودی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را مورد هدف قرار داده‏اند!! و چنین اراجیفی بر زبان و قلم رانده‏اند:

«انقلاب ما دنبال اجرای احکام شرعی نبوده است»۲۰، «در تعارض تکالیف الهی و حقوق بشر، حقوق بشر مقدم است»۲۱، و «ذخایر فقه شیعه به انتها رسیده است»۲۲.

ج) حمله به اصل ولایت فقیه

در راستای اسلام زدایی از نظام مقدس جمهوری اسلامی، یکی از محورهای مهمی که مورد توجه دشمنان داخلی و خارجی نظام بوده است اصل ولایت فقیه می‏باشد، چرا که آنان از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی به حقیقت دریافته‏اند که با وجود چنین رکن و بنیان مرصوصی در این کشور، راهی از پیش نخواهند برد، لذا به انحاء مختلف به مخالفت با آن برخاسته و با طرح شبهاتی در خصوص اصل و دائره اختیارات ولی فقیه و... سعی در سست کردن این اصل مقدّس را دارند و در پاره‏ای موارد آورده‏اند که:

«ولایت فقیه، یعنی حکومت توتالبتر و ضدّ مردمی»۲۳، «ولایت فقیه یعنی خودکامگی و توسعه سیاسی نفی خودکامگی است»۲۴، «نظریه عینیت سیاست و دیانت زاییده افکار عامیانه قدیمی است»۲۵.

● نتیجه

از آنچه گذشت درمی‏یابیم برای جلوگیری سوء استفاده از واژه «اصلاحات» تعریف و تبیین آن امری گریز ناپذیر است، تا بدین‏طریق، مسیر و راهکارهای اصلاحات مشخص گشته و با هدایت، مدیریت و مرکزیت نظام، یعنی ولایت مطلقه فقیه و همراهی مردم و مسؤولان نظام، در حرکتی هم نوا، ضمن رفع کاستی‏ها و نقص‏ها جامعه را به سوی جامعه آرمانی رهنمون سازیم که این مستلزم این است که ما به تعبیر مقام معظم رهبری (مدّظله) اصلاحات را به عنوان یک فریضه و تکلیف شرعی فرض نماییم و در آن مسیر حرکت کنیم

۱۰ . همان.

۱۲ . رئیس جمهوری در دیدار با دانشجویان، ۱۶/۹/۷۹.

۱۹ . صبح امروز، ۲۵ فروردین ۷۸.

۱۵ . کیان، بهمن و اسفند ۷۷، سال۸، شماره۴۵.

۱۱. همان.

۱۴ . راه نو، ۳/۵/۷۷، سال اول، شماره۱۲، ص۱۸.

۱۱ . همان.

۱۷ . جامعه سالم، تیر۷۷، سال هشتم، شماره۳۹، ص۶۹.

۱۵ . کیان، بهمن و اسفند ۷۷، سال۸، شماره۴۵.

۱۶ . جامعه، ۷/۳/۷۷، سال اول، شماره۷۷، ص۷.

۱۷ . جامعه سالم، تیر۷۷، سال هشتم، شماره۳۹، ص۶۹.

۱۸ . ایران، ۱/۷/۷۷، ص۱۰.

۱۸ . ایران، ۱/۷/۷۷، ص۱۰.

۱۹ . صبح امروز، ۲۵ فروردین ۷۸.

۱ . نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر، مرتضی مطهری، ص۶.

۱۴ . راه نو، ۳/۵/۷۷، سال اول، شماره۱۲، ص۱۸.

۱۶ . جامعه، ۷/۳/۷۷، سال اول، شماره۷۷، ص۷.

۱۰. همان.

۱ . نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر، مرتضی مطهری، ص۶.

۱۲ . رئیس جمهوری در دیدار با دانشجویان، ۱۶/۹/۷۹.

۱۳ . توانا، ۲۲/۶/۷۷ ، سال دوم، شماره۲۸، ص۱۱.

۱۳ . توانا، ۲۲/۶/۷۷ ، سال دوم، شماره۲۸، ص۱۱.

۲۴ . همان، ۲۱ / ۶ / ۷۷، سال اول، ص۵.

۲۳ . آبان، ۱۰/۵/۷۷، سال اول، ص۶.

۲۱ . کیان، بهمن و اسفند۷۷، سال ۸، شماره۴۵، ص۳۲ ـ ۳۱.

۲ . سوره هود، آیه ۸۸.

۲۱ . کیان، بهمن و اسفند۷۷، سال ۸، شماره۴۵، ص۳۲ ـ ۳۱.

۲۳ . آبان، ۱۰/۵/۷۷، سال اول، ص۶.

۲۲ . همشهری، ۱۹/۶/۷۷ ، سال ششم، ص۶.

۲۰ . همان، شهریور ۷۸.

۲۴ . همان، ۲۱ / ۶ / ۷۷، سال اول، ص۵.

۲۰ . همان، شهریور ۷۸.

۲۲ . همشهری، ۱۹/۶/۷۷ ، سال ششم، ص۶.

۲ . سوره هود، آیه ۸۸.

۳ . الحیاة، حکیمی، ج۲، ص۳۲۱.

۳ . الحیاة، حکیمی، ج۲، ص۳۲۱.

۴ . بحار، مجلسی، ج۴۴، ص۳۲۹.

۴ . بحار، مجلسی، ج۴۴، ص۳۲۹.

۵ . نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر، مرتضی مطهری، ص۷.

۵ . نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر، مرتضی مطهری، ص۷.

۶ . مقام معظم رهبری، در دیدار مسؤولان نظام با ایشان، ۱۹/۴/۷۹.

۶ . مقام معظم رهبری، در دیدار مسؤولان نظام با ایشان، ۱۹/۴/۷۹.

۷ . همان.

۷ . همان.

۸. همان.

۸ . همان.

۹ . همان.

۹ . همان.

منابع:

نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر، مرتضی مطهری

۱۵ . کیان، بهمن و اسفند ۷۷، سال۸، شماره۴۵.

۱۹ . صبح امروز، ۲۵ فروردین ۷۸.