شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

رنگ ها را باید در تاریکی پیدا کرد


رنگ ها را باید در تاریکی پیدا کرد

نگاهی به دو نمایشگاه «نقاشی های کوچک» و «سعی زندگی»

● نمایشگاه نقاشی های کوچک ۱۷ تا ۲۸ مهر، گالری هما

«کوچک زیباست». این عبارت اگرچه برای اولین بار از سوی تئوریسین اقتصادی آلمانی- شوماخر- برای ارائه الگویی اقتصادی به کشورهای در حال توسعه به ادبیات اقتصادی جهان وارد شد، اما ظاهراً اینجا و آنجا و در فضایی بسیار دورتر از جهان اقتصاد به کرات مورد استفاده و ارجاع قرار می گیرد. حالا این عبارت کوچک، این روزها دستمایه پدید آمدن نمایشگاهی نقاشی شده است- هرچند دو سه سال پیش نیز نمایشگاهی با همین عنوان و رویکرد نقاشی های ثمیلا امیرابراهیمی را در گالری گلستان در معرض نمایش قرار داد. نمایشگاه نقاشی های کوچک در گالری هما به انتخاب هنگامه معمری- مدیر گالری- آثار ۳۳ نقاش از نسل های مختلف هنرمندان ایران را شامل می شود؛ مجموعه یی که در آن می توان نقاشی هایی از احمد اسفندیاری تا افشین پیرهاشمی، از رضا مافی تا پویا آریان پور و از حسین زنده رودی تا جمشید حقیقت شناس را در رویکردهای متفاوت در کنار هم دید. شاید پیش از این نیز چنین نمایشگاه های گروهی- گیرم با اندکی تفاوت در انتخاب هنرمندان- به کرات برگزار شده بود و از همین رو اساساً شنیدن عبارت نمایشگاه گروهی از هنرمندان نسل های مختلف دیگر نه تنها جذابیتی ایجاد نمی کرد، بلکه تکرار آن به خودی خود نوعی دلزدگی برای مخاطب را موجب شده بود.

اما نکته یی که کنار هم دیدن آثار این گروه نقاشان را از نمایشگاه های مذکور متمایز می سازد، همان عبارتی است که جمع آوری آثار این مجموعه بر آن اساس شکل گرفته است. در نمایشگاه حاضر اکثراً با نام های مشهور در تاریخ نقاشی معاصر کشورمان مواجه می شویم، اما همین نام ها اگر نه با رویکردی متفاوت در روند خلق، بلکه با ارائه یی دیگرگونه- هرچند این دیگرگونگی تنها به سبب اندازه حاصل شده باشد- خود را به بیننده می نمایانند. تغییر ابعاد نقاشی ها در این مجموعه به وضوح به تغییر حس و حال در روند کاری غالب نقاشان این مجموعه منجر می شود؛ وقتی در نظر می آوریم که این روزها هنرمندان عمدتاً سعی دارند- شاید هم ناخواسته به چنین نتیجه یی دست پیدا می کنند- بیننده را با ابعاد غول پیکر آثارشان مسحور خود کنند و در بسیاری موارد تبحر تکنیکی خود را نیز به رخ او بکشند. اما نقاشی های کوچک در این بازار داغ سحر و ارعاب، از فضایی دیگر می آیند. اینها عمدتاً آثاری برآمده از خلوت ترین لحظات هنرمندند؛ نقاشی هایی که در زمان خستگی هنرمند یا فراغت او از به انجام رساندن کارهای بسیار مهم تر- نقاشی های غول پیکر باشکوه و احترام برانگیز- بر بوم های بسیار کوچک و خودمانی و صمیمی نقش می بندند؛ نقاشی هایی که در بدو امر قرار نیست در نمایشگاهی به نمایش درآید یا بر آن چوب حراج خورده شود یا در معرض دید مجموعه داری قرار گیرد.

از این رو این آثار حاصل خلوت ترین لحظات یک هنرمند به شمار می آیند و همان طور که هنگامه معمری در مقدمه یی بر این مجموعه آورده است؛ «مجموعه جمع آوری شده حاضر گوشه یی پنهان و نه چندان علنی از زندگی و اتفاق در آتلیه هایی است که کنش نقاشانه برای خالقان شان دلمشغولی همه روزه بوده است.» نمایشگاه در بدو ورود با آثار احمد اسفندیاری آغاز می شود؛ آثاری که اگرچه اشانتیونی از همان نقاشی های آشنای اسفندیاری است، اما رنگ ها به وضوح زنده تر و درخشان ترند. حسینعلی ذابحی، نقاش پرتره های کج و معوج و مفلوک در فضاهای سیاه و تیره و تلخ که در ۶۴سالگی همچنان در دانشکده به تدریس مشغول است، در این مجموعه نیز با چند نقاشی از همان پرتره های خود شرکت کرده است.

آدم هایی با چهره افسرده، مضطرب و درمانده که حتی اگر در تابلویی دیگر خندان هم به نظر بیایند، خنده شان با ترس و دلهره یی آغشته است. ذابحی سال ها نقاشی هایش را در فضایی سیاه و تیره ساخته است و آن طور که خود در جایی گفته است، رنگ سیاه را از آن جهت همچنان حفظ می کند که در عصری سیاه زندگی می کند؛ «رنگ سیاه دیگر برایم غم و عزا را تداعی نمی کند، بلکه در این رنگ، رنگ ها را می جویم. رنگ ها را باید در تاریکی پیدا کرد و رنگ سیاه گاهی اوقات مرا تا حدی به سرمنزل مقصود می رساند که برایم تقدس پیدا می کند.» در ادامه نمایشگاه با یک نقاشی کوچک از هنرمندی روبه رو می شویم که چشم مان همواره به دیدن ابعاد بزرگ آثارش عادت کرده است؛ مسعود عربشاهی که آثار دیواری او در ابعاد بسیار بزرگ، گواهی بر مهارت قطعی و تسلط او به استفاده از مواد و متریال و همراهی آن با ایده ذهنی مورد نظرش به شمار می رود.

در اینجا هم دوایر پی در پی و درهم رونده با فرم های هندسی آشنای عربشاهی دیده می شود با این تفاوت که این بار زمینه کار نسبت به آثار همیشگی او که کادر اثر تماماً با فرم ها و شکل ها پر می شد، سفید باقی مانده است. هنرمند دیگری که دیدن تابلویی کوچک از او برای بیننده می تواند جذاب باشد، کریم نصر است که هرچند پیش از این نیز عادت به ساختن کارهایی در این ابعاد داشت، اما در ماه های اخیر در کارگاه خود به خلق تابلوهایی بزرگ مشغول است؛ تابلوهایی از زنان در فضایی تکه تکه و تکنیکی چندگانه و در این مجموعه تکه هایی از حضور یک زن را از زیر لایه یی از رنگ های تند قرمز و بنفش و شتک های رنگ سفید و خراش های پی در پی می بینیم.

در مجموعه حاضر صادق تبریزی با دو اثر خط نقاشی حضور دارد؛ اثر اول کاری است ساخته شده در سه سطح رنگی، به ترتیب لایه یی نقره یی که تمامی سطح کار را پوشانده است، لایه بعد خطوط مورب آبی فیروزه یی است و بعد از آن خطوط مواج سیاه که در جهت عکس آبی ها در جریان است. از لیلی متین دفتری یک طراحی خطی موجود است؛ سه گل که از خطوط سیاه در زمینه کرم روشن در نهایت سادگی و خلوص کار شده اند و همین طور سهراب سپهری با یک طراحی از منطقه یی کویری. اما اثر جالب توجه دیگر تابلویی است از پویا آریان پور که همواره آثار خود را بر بوم های بزرگ و یکدست رنگی می سازد و این بار در تابلویی کوچک، ریتم و حرکت را با تکرار خطوط کنار هم و موازی سفیدرنگ در پس زمینه سیاه (که کلاویه های پیانو را به ذهن می آورد) و فرمی مرکزی در بالای خطوط که حرکتی مواج و همچنین ریتمی موسیقایی را تداعی می کند، به وجود آورده است؛ نکته یی که پیش از این در آثار بزرگ او دیده نمی شد، چراکه در آنها همواره قطعیتی القا می شد که با استفاده از یک فرم محوری که به صورتی محکم و قطعی از زمینه جدا می شد، به وجود می آمد.

در اثر افشین پیر هاشمی اما اگرچه تفاوت فاحش در اندازه دیده می شود، اما گویی برشی از نقاشی های غول پیکر او در این مجموعه آورده شده است و اندازه، تغییری در ساختار اثر ایجاد نکرده است. (بدیهی است این مساله به خودی خود نه حسن و نه عیب به شمار نمی رود، چراکه هیچ کدام از هنرمندان حاضر در این مجموعه با فراخوان از پیش تعیین شده یی مبنی بر خلق تابلوهایی در اندازه کوچک گرد هم نیامده اند و از قضا حسن نمایشگاه نیز همین است.) از حسین زنده رودی نیز که همواره خط نقاشی هایی در ابعاد نسبتاً بزرگ دیده بودیم، در این مجموعه شش تابلوی کوچک که همگی در یک قاب واحد بزرگ تر دوباره قاب شده اند آورده شده است. جعفر روحبخش، فرامرز پیلارام، سیراک ملکونیان، حسین کاظمی، مسعود سعدالدین، رضا مافی، پروانه اعتمادی، فرشید مثقالی، قاسم حاجی زاده، محمد احصایی، مهدی ویشکایی و... نقاشان صاحب نام دیگری هستند که آثاری در ابعاد کوچک از آنها در این مجموعه گردآوری شده است.

در مجموع در نمایشگاه نقاشی های کوچک اگرچه شاید نتوان خط فکری واحدی را دنبال کرد- که قصد برگزار کننده هم نبوده است- اما می توان به نظاره لحظه های خلوت هنرمندانی نشست که به هر دلیلی در آثاری که بر دیوار نمایشگاه های انفرادی قرار می دهند یا در حراجی ها چکش حراج بر آنها زده می شود، در زیر لایه یی از مهارت و تکنیک یا دلایل متعدد دیگر پنهان باقی می ماند.

● نمایشگاه «سعی زندگی»، شادی مهسا ۱۷ تا ۲۸ مهر، گالری آران

«سعی زندگی» عنوان نمایشگاه نقاشی های «شادی مهسا» است که در کالج طراحی استرالیا، مدرسه جولیان آشتون سیدنی و همچنین مدرسه طراحی مورآرت لندن به تحصیل هنر پرداخته است. «شادی مهسا» در این نمایشگاه، با محوریت درخت به ساخت نقاشی های خود دست زده است؛ سوژه یی که از دورترین زمان ها همواره منشاء زندگی و آینه تمام نمای انسان و خواسته های او به شمار می رفته است و نقاشان و دیگر هنرمندان نیز به کرات و هر بار از زاویه یی و به صورتی از آن برای ارائه منویات خود بهره برده اند. شاید بتوان از ون گوگ به عنوان یکی از هنرمندان شاخصی که همواره از تمثیل درخت بهره برده است، نام برد. او بعد از رویارویی با باسمه های ژاپنی و تصاویر چاپی «درختان گوجه شکوفان» متعلق به خاور دور، آنها را منبع الهام خود قرار داد و حتی به تقلید از آنها پرداخت تا جایی که درخت در نقاشی های او به رمز زندگی و به ویژه نماد خوشبختی درآمد.۱ عنوان نمایشگاه حاضر از نقاشی های شادی مهسا نیز تاکیدی دوباره بر چنین نگاهی به درخت به عنوان منشاء زندگی دارد. نقاشی های «شادی مهسا»، عمدتاً به صورت ارائه درختی همانند درخت کیهانی که ریشه هایش در زمین فرو رفته است و شاخه هایش در آسمان گسترده شده و از این رو زمین را به آسمان وصل می کند، ساخته شده است و در تابلوهایی مختلف با تغییر عنوان و موضوع مد نظر نقاش، در ترکیبات رنگی متفاوت و فرم های الصاقی مختلف تکثیر شده است.

تابلوهایی با عناوینی از قبیل درخت انجیر، درخت لیمو، درخت انار و انار طلایی و... بخش دیگر آثار او که فیگورهایی از زن ها و مرد ها را شامل می شود و در آنها هم از المان درخت و گیاه به نوعی سود برده است، به نمایش آرزوها، خواسته ها، ناکامی ها و به طور کلی نگرش نقاش خصوصاً به عنوان یک زن به دنیای پیرامون خود و به ویژه ارتباطات انسانی او منحصر می شود. «شادی مهسا » در این نمایشگاه از عنصر درخت به عنوان وسیله یی در حد و اندازه آزمون رورشاخ۲ بهره برده است که بیننده با یک بار قدم زدن در فضای گالری به تصویری کلی از داوری نقاش نسبت به زندگی دست پیدا می کند. نقاش در این میان هیچ نکته مبهمی را برای بیننده باقی نمی گذارد. همه چیز رو و مشخص است؛ از عروس و دامادی که دست هایشان با زنجیری به هم وصل شده است تا زنی نشسته بر صندلی تصمیم که توری سپید بر سر دارد و... خصوصاً نامگذاری تابلوها آنقدر شعاری است که نمایشگاه را به بیانیه یی صادر شده از سوی نقاش بدل می کند؛ عناوینی مثل خیانت، تمرکز، همزیستی، صلح، عروس فاخته، زندگی بعد از مرگ و... می توان از تک تک تابلوها به نحوه نگاه نقاش به زندگی پی برد. مثلاً تابلوی «عروس فاخته» عروسی را با پیراهنی پوشیده از تور و پولک و اقاقی در میان شاخ و برگ و گل و بلبل نشان می دهد که تصویری کمرنگ از مردی- که حتماً داماد است- در پشت سر دیده می شود؛تصویری که به رغم وجود تور و پولک و اقاقی، شادی را متبادر نمی کند.

«عشق»، تصویر مادر و فرزندی را در فضایی خاکستری و سیاه و سفید نشان می دهد و «تمرکز»، تکرار چهره های پی در پی انسان هایی است در فضایی تیره و دلمرده با خطوط کج و معوج که در نهایت به شکل قلبی در مرکز تابلو منتهی می شوند که ای کاش از تابلو حذف می شد.

هدی امین

پی نوشت ها

۱- کتاب «رمزهای زنده جان»، مونیک دوبوکور، ترجمه جلال ستاری

۲- آزمون رورشاخ، آزمونی روانشناختی است که برای شناخت شخصیت فرد و افکار و عقایدش از طریق تشریح فرم های انتزاعی از سوی فرد استفاده می شود.