شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

نهضت ترجمه در جهان اسلام


نهضت ترجمه در جهان اسلام

نقطه اوج ترجمه در دوره خلافت مأمون بود که به دستور وی گروهی از مترجمان برجسته در بیت الحکمه گرد آمدند و تحت ریاست یوحنای ماسویه به امر ترجمه پرداختند

نقطه اوج ترجمه در دوره خلافت مأمون بود که به دستور وی گروهی از مترجمان برجسته در بیت‌الحکمه گرد آمدند و تحت ریاست یوحنای ماسویه به امر ترجمه پرداختند.به استناد کشفیات باستانشناسی و مطالعات تاریخی، جامعه شرقی و مخصوصاً منطقه خاورمیانه محل نخستین کانون‌های تجمع انسانی و شکل‌گیری تمدن در جهان است بهمین دلیل و به منظور انتظام بخشیدن به روابط اجتماعی و تهذیب اخلاقی، خاورمیانه مظهر ظهور ادیان الهی شد. جذابیت‌های اقتصادی، دینی، جغرافیائی و مخصوصاً شرایط شبه جزیره بودن این منطقه از آغاز موجب گردید که هر قومی و ملتی برای دستیابی به این جذابیت‌ها، منطقه را مورد هجوم قرار دهد. این تهاجم موجب گردید که خاورمیانه ملقمه‌ای از نژادها مذاهب زبانها و خلاصه یک مجموعه فرهنگی تفکیک ناپذیری شود. اما از میان تمام فرهنگهای مهاجم آنچه که خاصیت اثرگذاری و تأثیرپذیری بیشتری داشت فرهنگ مجامع غربی بود. منطقه، از آغاز تا بامروز روابط تنگاتنگی با غرب داشته، که این روابط بیشتر در قالب نظامی تجاری دینی و سیاسی بوده است. نخستین مرحله نزدیکی ما و غرب حمله اسکندر به خاورمیانه می‌باشد.

ظهور اسکندر و حاکمیت تفکر نظامی‌گری او به عصرطلائی علم وفلسفه‌یونان خاتمه داد. اسکندر با کوله‌باری از فرهنگ و تمدن غنی راهی شرق شد و جامعه ما رابشدت تحت تأثیر ره‌آوردهای علمی فلسفی و فرهنگی یونان قرار داد. اسکندر که در ذهنیت نوجوان خویش ایجاد یک امپراتوری جهانی راترسیم کرده بود، بخوبی دریافت که این آرزو عملی نمی‌شود مگر در سایه شبیه سازی فرهنگی و ایجاد یک فرهنگ مشترک بین شرق و غرب. او بخوبی دریافته بود که شرق، یک جامعه دینی بود و همچنان این خصلت را حفظ کرد و این عامل بیش از هر عنصردیگری موجب وحدت بخشی خواهد شد. لذا در معبد آمون در لباس کاهنان به عبادت برخاست و مصریان نیز به چشم خدایی به او نگریستند.مصر بیش از هر کشور دیگر آرامتر و آسانتر تسلیم اسکندر شد. این امرموجب گردید تامصر امنیت لزوم را جهت استقرار پایه‌های یک نظام علمی و فلسفی در خود بوجود آورده و اسکندریه به عنوان هدیه‌ای از طرف اسکندر به مصریان تقدیم گردید و بصورت آتن شرق محل تمرکز و تردد علما و اندیشمندان شد.

از این تاریخ تحولی عظیم در علم رخ داد بطوریکه تقسیم کار و تخصص در علم بوجود آمد جالینوس، بطلمیوس و ارشمیدس هر کدام به رشته خاص علمی پرداختند. اسکندریه موقعیت حساس خود رابه عنوان برجسته‌ترین مرکز علمی جهان آنروز همچنان تا ظهور دیانت اسلام حفظ کرد. به گفته بسیاری از علماء غربی، اسلام نیز عامل مؤثری در حراست و حفاظت علوم یونانی شد. حتی می‌توان ادعا کرد که دین اسلام و خصلت وحدت بخشی و انتظام‌گرای آن بود که زمینه مساعدی را برای حفظ و رشد و اشاعه میراث فرهنگ و تمدن یونان فراهم کرد. بعد از ظهور اسلام نه تنها اسکندریه بلکه مراکز متعددی در سراسر امپراتوری نوبنیاد اسلامی تأسیس شد و علماء اسلامی با بهره‌گیری از دانش ترجمه موجبات احیاء علوم یونانی را فراهم کردند. در قرون اولیه هجری و از زمان نخستین خلفای عباسی مخصوصاً در زمان هارون‌الرشید و فرزندان او نهضت گسترده ترجمه راه افتاد. هیأتهائی برای جمع‌آوری کتب ورسالات قدیمه‌یونانی راهی روم هند ایران چین مرو و بلخ شدند.

مراکز ترجمه در بسیاری از شهرهای معتبر مثل جندی شاپور و بغداد دایر شد و به ترجمه اسناد یونانی پرداخت. جالب اینکه در همین عصر و مخصوصاً در مکتب امام صادق (ع) و امام باقر(ع) بدون هیچگونه تعصب دینی علماء اسلامی یهودی و مسیحی در جهت اعتلای علم با یکدیگر به گفتگو نشستند. بطوریکه «ابوعلی سینا» با «ابن‌بختیشو» و «ابن‌میمون» تفاوتی نداشتند. در جهان اسلام نهضت ترجمه و حفظ اندوخته‌های علمی تحت عنوان علوم و فلسفه اسلامی همچنان به رشد خود ادامه داد تا اینکه ورود عنصر ترک به منطقه محیط آرام و علمی راتبدیل به کانون تشنج‌های سیاسی و تعصبات دینی نمود و متأسفانه جوهره دینی که همان ظرافت و لطافت اغماض و سعه صدر است در دست حکام بی‌فرهنگ ترک ابزار اعمال حاکمیت سیاسی شد و نهضت ترجمه و عنایت به گسترش علوم به فراموشی سپرده شد.

اینک با توجه به این مقدمه می‌پردازیم به سیر تحول ترجمه در ایران و اسلام:

الف) نهضت ترجمه در ایران قبل از اسلام

اردشیر بابکان مؤسس سلسله ساسانیان بعد از اینکه بر مشکلات داخلی مسلط شد افرادی را به هند و چین و روم فرستاد تا ازتمام کتابهایی‌ که در این بلاد وجود دارد نسخه‌برداری کنند و حتی دستور داد کلیه رسالات پراکنده در عراق را نیز جمع‌آوری کنند. ۱ به این ترتیب بسیاری از بقایای تمدن‌های گذشته به ایران منتقل گردید. بعد از اردشیر جانشین وی شاپور کار او را دنبال کرد و دستور داد تمام آثار و کتب انتقال یافته در عهد پدرش رابه زبان پهلوی ترجمه کنند و در اختیار دانشمندان قرار دهند. در عهد انوشیروان نیز کتب بسیاری جمع‌آوری و ترجمه شد و وی در جندی شاپور مدرسه و بیمارستان تأسیس نمود و در آن طب و فلسفه تدریس می‌شد.

استادان این مدرسه غالباً از مسیحیان نسطوری بودند که‌پس ازبسته شدن مدرسه «رها» توسط امپراتور روم (زنون) در سال ۴۸۹ به ایران پناهده شده بودند. نظیر این حادثه در سال ۵۲۹ رخ داد و هفت تن از فلاسفه یونان بر اثر سخت‌گیری‌های امپراتور روم به دربار انوشیروان پناه آوردند و مورد استقبال قرار گرفتند ۲ بدین ترتیب توجه به ترجمه اسناد علمی توسط بعضی از شاهان ساسانی محیط مساعدی را برای رشد و ترقی علم فراهم آورد تا مقارن ظهور اسلام، ایران یکی از مهمترین مراکز علمی محسوب می‌شد. همچنانکه کانون‌های ایران قبل از اسلام از طریق ترجمه اسناد علمی هند روم یونان چین و یهودی و سریانی اقداماتی بعمل آورده بودند، در انتقال این علم و به میراث گذاشتن تجربه فن ترجمه به دوره‌های اولیه اسلامی سه نقش را به عهده داشتند:

۱) سنت علمی به جهان اسلام انتقال یافت که نشانه‌ای از آن در آثاری چون زیج شهریار مشهود است.

۲) اسناد کتب و رسالات یونانی و سریانی که به زبان پهلوی ترجمه شده بود به دوره‌های اسلامی منتقل گردید.

۳) بعضی از جنبه‌های علوم هندی مثل پزشکی نجوم و تاریخ طبیعی که در دوره ساسانیان تکامل یافته بود به جهان اسلام سپرده شد(۳).

ب) هند

کانون دیگری که در رشد و ترقی علوم اسلامی نقش مؤثری داشت، هند بود. اسناد هندی از چند طریق به عالم اسلام انتقال یافت.

۱) بسیاری از آثار هندی در دوره‌های قبل از اسلام به زبان پهلوی ترجمه شد و در مرکز علمی جندی شاپور تدریس می‌شد. مثل کلیله و دمنه که بعد از اسلام توسط ابن مقفع و در زمان منصور عباسی به عربی ترجمه شد.

۲) برخی از آثار هندی مستقیماً از طریق مترجمین آن کشور که به دربار خلفای عباسی راه یافته بودند از زبان سانسکریت به زبان عربی درآمد. از آنجمله می‌توان از دو شخصیت هندی یعنی «منکه هندی» و «ابن دهن» نام برد. منکه هندی در دستگاه اسحاق بن سلیمان بن علی هاشمی بود ابن دهن نیز متصدی بیمارستان برمکیان شد. ۴

۳) ابوریحان بیرونی با سفر به هند حکمت و علوم آن سرزمین را ترجمه کرد۵.

۴) مبادلات بازرگانی نیز یکی دیگر از راههای انتقال علوم هندی به دنیای اسلام بود۶.

ج) اسکندریه

یکی دیگراز کانونهایی که در نهضت ترجمه اسلامی مؤثر بود، اسکندریه است. بعد از حرکت نظامی اسکندر مقدونی بسوی شرق و خاموش شدن آخرین شعله‌های فروزان علم و فلسفه در آتن و بناء اسکندریه، این شهر مرکز تجمع علماء برجسته یونانی شد و جای آتن را گرفت. اسکندریه تقاطع برخورد فرهنگ یونانی مصری یهودی و بابلی شد. ۷ اسکندریه حتی بعد از طلوع دیانت اسلام و تا زمان فتح مصر بدست مسلمانان فعالیت علمی خود را به شیوه خاص یونانی دنبال می‌کرد. ۸

در حوزه علمی اسکندریه دانشمندانی چون اقلیدوس ارشمیدس جالینوس اوریباسیوس فیلون و فلوطین در رشته‌های مختلف علمی و فلسفی پرورش یافتند. در نتیجه برخورد اندیشه‌های دینی و فلسفی مکاتب نوینی مثل نوافلاطونیان و نوفیثاغورسیان به ظهور پیوست و بعداً این مکاتب به جهان اسلام متصل و مورد مطالعه قرار گرفت و پس از پذیرش رنگ اسلامی به اروپا رفت. ۹ رفته رفته از فعالیت علمی اسکندریه کاسته شد و مرکزیت آن به انطاکیه منتقل شد. انطاکیه بر منطقه شمال عراق و آسیای صغیر اثر گذاشت و مطالعات این مراکز بعدها از طریق ترجمه‌های ایرانی یهودی. سریانی در نهضت ترجمه اسلامی بغداد مورد استفاده قرار گرفت. ۱۰

پی‌نوشت‌ها

۱. ابن ندیم. الفهرست. ترجمه محمد رضا تجدد، تهران امیر كبیر ۱۳۶۶، چاپ سوم. ص ۴۳۷.

۲. جلال الدین همائی، تاریخ علوم اسلامی، ص ۳۰.

۳. احمد آرام، علم در اسلام، ص ۲۴.

۴. ابن‌الندیم، پیشین، ص ۴۴۶.

۵. احمد آرام، پیشین، ص ۲۵.

۶. پ ج دبور،تاریخ فلسفه در اسلام،عباس شوقی، ص ۱۲.

۷. حسین نصر،سه حكیم مسلمان،ترجمه احمد آرام،تهران شركت سهامی كتابهای جیبی۱۳۶۱، چ چهارم، ص۳.

۸. ذبیح الله صفا، تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی، دانشگاه تهران۱۳۴۶، چاپ سوم، ص ۱.

۹. برای مطالعه بیشتر به كتاب علم در اسلام نوشته احمد آرام، انتشارات سروش مراجعه شود.

۱۰. ابوالحسن مسعودی، التنبیه والاشراف، ابوالقاسم پاینده، علمی فرهنگی ۱۳۶۵، ص ۱۱۲.

۱۱. ت ج دبور، تاریخ فلسفه در اسلام، ترجمه عباس شوقی، انتشارات عطائی، ۱۳۶۲، ص ۱۶.

۱۲. مسعودی، همان منبع، ص ۱۱۲.

۱۳. دائرهٔالمعارف فارسی، مصاحب، جلد دوم، بخش اول، ص ۱۵۴۵.

۱۴. پی‌یرروسو، تاریخ علوم، حسن صفاری، امیر كبیر ۱۳۴۴، ص ۱۱.۱۱۸.

۱۵. لوئیس پاول، سیرتكامل تمدن، هاشم رضی، مجید رضی، آسیا ۱۳۴۲، ص ۲۸۴.

۱۶. احمد شبلی، تاریخ آموزش در اسلام، محمد حسین ساكت، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص ۱۴۰.

۱۷. ابن‌الندیم، پیشین، ص ۴۴۴.

۱۸. پی‌یرروسو، پیشین، ص ۱۱۸.

۱۹. عبدالحسین زرین كوب، كارنامه اسلام، ص ۴۹.

۲۰. ویل دورانت، تاریخ تمدن،ابوالقاسم پاینده،ص ۳۰۸.

۲۱. میراث اسلام یا آنچه مغرب زمین به ملل اسلامی مدیون است، توماس آرنولد، مصطفی علم، ص ۱۰۵.

۲۲. ابن‌الندیم، همان منبع، ص ۴۷۲ ۴۶۵.

۲۳. همان، ص ۴۴۶.

۲۴. جرجی زیدان،تاریخ تمدن اسلام،علی جواهر كلام،امیركبیر،ص ۵۸۱.

منبع:فصلنامه معرفت ، شماره ۵

نویسنده:علی بیگدلی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.