یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
شعارزدگی در اقتباسی ناموفق
فیلم «کوری» اثری است ۲۵میلیوندلاری، ساخته «فرناندو میرلس» فیلمساز برزیلی (از او فیلم شهر خدا را به یاد بیاورید).
برخلاف کارهای قبلی «میرلس» بهویژه آثار ابتداییاش مثل «شهر مردان» یا «شهر خدا»، «کوری» مانند «باغبان همیشگی»بازیگران شناخته شده و سرشناسی دارد؛ جولیان مور، مارک رافالو، دنی گلاور و... از جمله بازیگران بینالمللی این فیلم هستند.اما داستان «کوری» درباره یک رخداد بسیار عجیب است؛ اتفاقی که زندگی مردم شهر ناشناسی را برهم میزند. و این رخداد چیست؟ کوری یکباره، آنهم در کسری از ثانیه.این اپیدمی درعرض چندروز گریبان تمام مردم شهر را میگیرد و سرانجام تنها کسی که هنوز سالم مانده زنی است که همسرش پزشک است و در فیلم او را بهعنوان «همسر دکتر» میشناسیم.
درواقع ویژگی منحصربهفرد او در آن شرایط بحرانی و در آن شهر- گرچه در بین مردم عادیترین چیز است- بینایی هر ۲چشم اوست، در جاییکه همه کور شدهاند.مدتی میگذرد و زن (جولیان مور) پس از کوری شوهر پزشکش به این نتیجه میرسد که باید کاری انجام دهد و وظیفه «لیدرشیپی» برازنده او و یا حتی وظیفه حتمی او میشود. او میکوشد مردم را به زندگی دوباره و کنار آمدن با شرایط سخت حال حاضر و رسیدن به سلامتی ترغیب کند؛ روندی که هرگز سرانجامی آرام و بیدردسر ندارد.
«کوری» یک اثر اقتباسی است از نوول یک نویسنده پرتغالی برنده جایزه نوبل. خوزه ساراماگو «کوری» را در ۷۳ سالگیاش نوشت؛ یعنی در تابستان ۱۹۹۵ و در اواخر آگوست. «کوری» به زبان پرتغالی به بازار نشر رسید. ۲سال بعد در اکتبر ۱۹۹۷ «کوری» توسط «جیووانی پونتیرو» به انگلیسی برگردانده شد و بنگاه انتشاراتی «هارویل» نسخه انگلیسی را چاپ و توزیع کرد؛ اثری که البته با استقبال خوانندگان روبهرو شد و به چاپ چهارم هم رسید.
از سال ۲۰۰۴ تا اکتبر ۲۰۰۷ که میرلس به طور جدی شروع به تولید فیلم «کوری» کرد؛ همیشه این خبر اعلام میشد که حقوق سینماییاش در شرف خریداری است و تنها مشکل بعضی شرایط «ساراماگو» در فیلم شدن نوولاش است که کار را سخت کرده. یکی از دلمشغولیهای ساراماگو در اینرابطه به مصاحبه طولانیاش با نیویورکر (ژوئن ۲۰۰۳) برمیگردد. جایی که گفت میترسم «کوری» بهدست کارگردانی بیفتد که نوول مرا به فیلمی «زامبیوار» تبدیل کند. اگرچه این اتفاق روی نداد. اما از «کوری» فیلمی ساخته شد که آشغال بودنش به مراتب از یک کار ویدیویی زامبی هم نازلتر بود.
«میرلس» عنوان کرده که بعداز خواندن کتاب کوری؛ از خود بیخود شده و این آرزو مثل خوره بهجانش افتاده که هر چه زودتر این کتاب را به زبان سینما درآورد.
اتفاقی که ایکاش هیچگاه روی نمیداد و تجربه «عشق سالهای وبا» تکرار نمیشد. عجیب اینجاست که این دو اتفاق بهرغم تفاوتهای شگرف در نوع داستان و گرید و اعتبار نویسندههایشان، در چند چیز مشترک هستندکه یکی از آنها حوزه تقریباً مشترک زبان و فرهنگشان است. البته درحین تماشای فیلم «کوری» اصلاً به پلاک ماشینها یا پیدا کردن یک ساختمان معروف و یا خیابان و یا هر نماد دیگری نگردید که مثلاً بفهمید اینجا کجاست.
در فیلم، شهر کاملاً ناشناس معرفی میشود. اما باید دانست که اینجا سائوپوئلو است. بسیاری از سکانسهای این فیلم در این شهر شلوغ فیلمبرداری شدهاست. به هر حال نسخه پرتغالی کتاب و ترجمه انگلیسی آن تبدیل به یک سناریوی نیمبند شده که این عمل را بازیگر نقش «دزد» همین فیلم، یعنی «دون مک کلار» مرتکب شد.
رمان ۲۸۸ صفحهای خوزه ساراماگو تبدیل شد به یک فیلمنامه ۴۰۰ صفحهای که برایش یک فرقون جهت حملونقل لازم بود و سرانجام این سناریوی سنگینوزن، فیلمی ۱۲۱ دقیقهای شد؛ اثری مغشوش و آشفته که بهقول «راجر ایبرت» از آن دسته فیلمهایی است که برای دیدنش باید به تماشاگر پول داد.
نوول «ساراماگو» تقریباً ۵ فصل دارد و هر فصل اگرچه مستقل بهنظر میرسد اما با ظرافتی خیرهکننده هر پارتی به دیگری وصل میشود و این ارتباط «ساراماگو» برای ارائه تمثیل و حتی معما چنان بسترسازی کرده و عناصر داستانش را در این فضای تمثیلی قرار داده که پیگیری هربخش کتاب با فصل بعدیاش کشش مطلوبی برای خواننده ایجاد میکند.
هرگز در متن کتاب فضای وهمآلودی از ماجرای اتفاق افتاده بهصورت خاص روایت نمیشود؛ چرا «ساراماگو» بسیار از تمثیل و حتی فانتزی در نوولش سود جسته و اگر سوسپانسی هم به داستان وارد کرده (عموماً پارت سوم سوسپانس بسیاری به دیگر پارتها دارد. جایی که همسر پزشک آستینها را بالا میزند و «لیدر شیپی»اش مورد قبول مردم واقع میشود. هنگامی که او تمام نیرو و همتاش را خرج زندگی بهتر مردم بیمار و نابینای اطرافش میکند) بهدلیل فضای نو و بدیع داستانش منطقی است.
و این تازگی فضا، تصنعی هم نیست. اهالی شهری که تا دیروز حتی تا ساعتی پیش مشغول کارهای روزمرهشان بودند، بهناگاه نعمت بینایی را از دست میدهند.
طبیعی است که در همین گیرودار خواننده هم ناخودآگاه وارد ماجرا میشود و پیگیر قضایا و مهمتر اینکه: این افراد چگونه ادامه خواهند داد؟ ضمن اینکه پیگیری منشاء قضیه در اینجا برای هردو مهم میشود. پابهپای داستان که پیش برویم تمثیلها و معماها و فانتزیها عمدتاً بیشتر از اینکه درباره علت این رخداد باشد، درباره ادامه زندگی و امید به زندگی میشود؛ روندی که میرلس در فیلمش ۱۸۰ درجه خلاف آن را به تصویر میکشد.
تمثیل و معما در «کوری»میرلس آشکارا تبدیل شده به حرافی و شعارزدگی. اگر در کتاب هر ۵ فصل با یک منطق شروع و با یک راهکار پایان مییابد، در فیلم آشفتگی و بلاتکلیفی غوغا میکند. ضمن اینکه ضرباهنگ فیلم هم به یک وسیله برای راهرفتن و سهل و آسان روی اعصاب تماشاگر تبدیل شود.
و در آخر اینکه «میرلس» ادعا میکند قصد داشته فیلمی «ناتورالیستی» بسازد که تصویر و کیفیت بعدی و فضاسازیاش حرف اول و آخر فیلم باشد. اما جنس «ناتورال» میرلس بدجوری قلابی و ناخالص از کار درآمده است.
مهدی تهرانی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
حسین امیرعبداللهیان حجاب دولت امیرعبداللهیان مجلس شورای اسلامی سازمان همکاری اسلامی انتخابات جنگ شورای نگهبان دولت سیزدهم مجلس انتخابات مجلس دوازدهم
هواشناسی شهرداری تهران زاهدان سیل فضای مجازی یسنا باران سازمان هواشناسی سامانه بارشی آتش سوزی هلال احمر آموزش و پرورش
قیمت دلار قیمت خودرو بازار خودرو خودرو دلار مسکن تورم قیمت طلا بانک مرکزی حقوق بازنشستگان ارز ایران خودرو
تلویزیون صدا و سیما مسعود اسکویی پایتخت موسیقی مهران غفوریان دفاع مقدس صداوسیما سریال سینمای ایران کتاب
اسرائیل رژیم صهیونیستی غزه فلسطین جنگ غزه حماس روسیه نوار غزه اوکراین انگلیس ایالات متحده آمریکا یمن
فوتبال مهدی طارمی پرسپولیس استقلال سپاهان رئال مادرید لیگ برتر بارسلونا جواد نکونام باشگاه استقلال علی خطیر بازی
هوش مصنوعی اینستاگرام گوگل اپل ناسا عکاسی تبلیغات کولر مایکروسافت
دیابت چای کودک توت فرنگی چاقی قهوه