پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
مبغوضیت طلاق در اسلام
در این مقاله سعی داریم با استناد به آیات و روایات، مبغوضیت طلاق و موارد کاهش و افزایش آن را طرح کنیم. در همین راستا به علل و عوامل مهم طلاق از قبیل؛ ضعف ایمان، ناراحتیهای روحی و روانی، فساد اخلاقی، ناتوانی جنسی، بیکاری، دوستان ناباب، دخالتهای بی مورد دیگران، ازدواجهای اجباری و... اشاره شده است. پدیده طلاق، پدیده چند عاملی است و هرگز یک عامل به تنهایی نمیتواند موجبات پیدایش آن را فراهم کند. اکثر اوقات بزرگترین مشکلات، از جزئیترین مسائل ایجاد میشود. همین جزئیات و جرقههای کوچک آتشهای بزرگی را ایجاد میکند که باعث ویران شدن خانواده میشود. آمار رو به افزایش طلاق در هیچ عصری، چنین نگرانکننده نبوده است. با این که میدانیم مسأله طلاق یک امر ضروری است، ولی باید به حداقل ممکن تقلیل یابد؛ چرا که در روایات اسلامی طلاق، شدیدا مذمت شده و به عنوان مبغوضترین حلالها از آن یاد شده است. با توجه به اهمیت موضوع سعی داریم با استناد به آیات و روایات، مبغوضیت طلاق و موارد کاهش و افزایش آن را طرح کنیم. در همین راستا به علل و عوامل مهم طلاق از قبیل؛ ضعف ایمان، ناراحتیهای روحی و روانی، فساد اخلاقی، ناتوانی جنسی، بیکاری، دوستان ناباب، دخالتهای بی مورد دیگران، ازدواجهای اجباری و... اشاره شده است. در پایان نیز مطالبی درباره پیامدهای مختلف طلاق و راهکارهای مقابله با شیوع طلاق، همانند جلوگیری از ازدواج در سنین کم، مدت زمان مناسب برای شناخت یکدیگر و... آورده شده است. امروزه شاهدیم که خانوادهها دچار نابسامانیها و درگیریها بوده و در رابطه با خود و فرزندانشان مسائل و دشواریهایی دارند. از قبیل این که: روابطشان سست و متزلزل است؛ از صفا و صمیمیت و در نتیجه از آرامش و سکون خبری نیست؛ زن و شوهر ظاهرا در کنار یکدیگرند، ولی وضعیت زندگی، آنان را چون دو بیگانه، در کنار هم قرار داده است. آمار طلاق سرسام آور شده است و زن و مرد با اندک بهانهای رشته حیات خانوادگی را از هم میگسلند. فرزندان مهر و عطوفت لازم را از خانوادهها به دست نیاورده و در نتیجه اکثرشان زود رنج و زودشکن و بیعاطفهاند. به علت عدم تربیت صحیح، بزهکاری کودکان رو به افزایش است. اینها از جمله نابسامانیهایی است که دامنگیر نهاد مقدس خانواده گردیده است. از این رو انسانهای آگاه و دلسوز به جامعه انسانی، هر کدام به نوبه خود و به اندازه توان خویش اقدام به رفع این نابسامانیها و خطراتی که باعث اضمحلال خانواده است، نمودهاند و با نوشتن کتابها و مقالهها در صدد اصلاح این نهاد مقدس برآمدهاند. این نوشتار ناچیز اقدامی است در همین راستا تا شاید قدمی در این زمینه برداشته شود و اصلاحی هر چند ناچیز انجام گیرد.
●گفتار اول: کلیات
▪مفهوم طلاق
طلاق در لغت: واژه طلاق در لغت به معنی بیزاری و جدایی کامل است.(۱) و در لغت عرب، واژه تطلیق بیشتر برای گسست پیوند زناشویی به کار میرود.(۲) طلاق در اصطلاح این چنین تعریف شده است که:«و شرعا ازالهٔ قید النکاح بصیغهٔ طالق و شبهها.»(۳) طلاق عبارت از زایل کردن قید ازدواج با لفظ مخصوص «انت طالق» و شبیه آن، میباشد. در اصطلاح حقوقی طلاق عبارت است از: جدا شدن زن از مرد، به سبب انحلال نکاح دائم، با شرایط و تشریفاتی خاص از جانب مرد یا نماینده قانونی او، که با حکم دادگاه انجام میشود. در اصطلاح حقوقی، طلاق این گونه تفسیر شده است: «طلاق ایقاعی است که به موجب آن، مرد به اذن یا حکم دادگاه زنی را که به طور دائم در قید زناشویی اوست، رها میسازد.»(۴) در شریعت نیز، گسست پیوند زناشویی به فسخ یا طلاق صورت میگیرد.(۵)
▪انواع طلاق
در یک نگاه طلاق را به چهار نوع میتوان تقسیم نمود:
۱ـ طلاق رجعی، که طی آن، مرد بعد از طلاق و قبل از سرآمدن مدت «عده»، میتواند بدون عقد، به زن خود رجوع کند.
۲ـ طلاق بائن، که طی آن، مرد بعد از جدایی، حق رجوع به زن خود را بدون عقد مجدد ندارد.
۳ـ طلاق خلع، که در آن زن نسبت به شوهرش کراهت دارد و با بخشیدن داراییهایش از شوهر میخواهد تا او را طلاق دهد.
۴ـ طلاق مبارات، نیز هنگامی صورت میگیرد که زن و شوهر متقابلاً از یکدیگر بیزار شدهاند و بر خلاف طلاق خلع که در آن زن برای تحقق طلاق میتواند همه داراییاش را ببخشد، فقط میتواند از مهریه خود و یا به مقدار آن صرفنظر کند. به عبارت دیگر، در این نوع طلاق، بر مرد، دریافت بیش از مقدار مهر جایز نیست.(۶)
▪مبغوضیت طلاق در اسلام
در اسلام، پیوند زناشویی پیوند مقدسی است که برای آرامش روح و جسم بشر، لازم و ضروری است. قرآن کریم در آیات بسیاری به ازدواج فرمان داده و پیامبر اسلام نیز بسیار بر آن تأکید کرده و مسلمانان را از این که به خاطر ترس از فقر و نداری، تن به ازدواج ندهند، بر حذر میدارند.(۷) همانگونه که در اسلام، ازدواج امری مقدس و پسندیده میباشد و برای ثبات آن تأکید فراوان شده است، طلاق امری ناپسند و نامقدس است که برای جلوگیری از آن از هر وسیله ممکن استفاده شده و از آن در کلمات شارع مقدس، به عنوان مبغوضترین حلالها و امری که خشم خدا را به دنبال دارد، تعبیر شده است. امام صادق علیهالسلام فرمودند: «ما من شیء مما احلّه الله عزّوجل ابغض الیه من الطلاق...»(۸) هیچ چیز از آنچه خداوند متعال آن را حلال قرار دادهاست، نزد او منفورتر و ناپسندتر از طلاق نیست. در سخنی دیگر فرموده است: در اسلام، هیچ چیز نزد خداوند، مبغوضتر و نکوهیدهتر از خانهای نیست که با جدایی و طلاق خراب شود. خداوند از کسانی که به طلاق روی میآورند، بیزار است و هنگامی که طلاق رخ میدهد، عرش خداوند به لرزه در میآید.(۹) اسلام به عنوان یک دین همه بعدی و مترقی، طلاق را جایز شمرده است؛ اما آن را مبغوضترین حلال میشمرد. در اینجا یک سؤال مهم پیش میآید و آن این که اگر طلاق تا این اندازه مبغوض است، که خداوند مرد طلاقدهنده را دوست ندارد، پس چرا اسلام آن را تحریم نکرده است. به عبارت دیگر، آیا بهتر نبود که اسلام برای طلاق شرایطی قرار میداد و تنها در صورت وجود آن شرایط، به مرد اجازه طلاق میداد؟ و چون طلاق مشروط بود، قهرا جنبه قضایی پیدا میکرد. اساسا معنی این جمله که: «مبغوضترین حلالها نزد خدا طلاق است.» چیست؟ اگر طلاق حلال است، نباید مبغوض باشد، و اگر مبغوض است، نباید حلال باشد. مبغوض بودن با حلال بودن ناسازگار است! اسلام از طرفی مرد طلاق دهنده را زیر نگاههای خشم آلود قرار میدهد و از او بیزاری دارد، از طرف دیگر وقتی که مرد میخواهد زن را طلاق دهد، هیچ مانع قانونی در برابر او قرار نمیدهد، چرا؟ این پرسش بسیار بجاست و همه رازها در همین نکته نهفته است. راز اصلی مطلب این است که زوجیت و زندگی زناشویی، یک علقه طبیعی است نه قراردادی، و قوانین خاصی در طبیعت برای او وضع شده است. پیمان ازدواج، بر خلاف دیگر عقدهای اجتماعی، بر اساس یک خواهش طبیعی از طرفین باید تنظیم شود.(۱۰) پیمانی که اساسش بر محبت و یگانگی است نه بر همکاری و رفاقت، قابل اجبار و الزام نیست. با زور و اجبار قانونی، میتوان دو نفر را ملزم ساخت که با یکدیگر همکاری کنند و پیمان همکاری خود را بر اساس عدالت محترم شمرده، سالیان دراز به همکاری خود ادامه دهند؛ اما ممکن نیست، با زور و اجبار قانونی، دو نفر را وادار کرد که یکدیگر را دوست داشته باشند. مکانیزم طبیعی ازدواج، که اسلام قوانین خود را بر اساس آن وضع کرده است، این است که زن در منظومه خانوادگی محبوب و محترم باشد. بنابراین اگر به عللی زن از این مقام خود سقوط کرد و شعله محبت مرد، نسبت به او خاموش و مرد نسبت به او بیعلاقه شد، پایه و رکن اساسی خانوادگی خراب شده است؛ یعنی، یک اجتماع طبیعی، به حکم طبیعت از هم پاشیده است. اسلام به چنین وضعی با نظر تأسف مینگرد؛ ولی پس از آن که میبیند اساس طبیعی این ازدواج متلاشی شده است، نمیتواند از لحاظ قانونی، آن را یک امر باقی و زنده فرض کند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست