چهارشنبه, ۱۳ تیر, ۱۴۰۳ / 3 July, 2024
مجله ویستا

روش های متمایز مقابله با استرس در زنان و مردان


روش های متمایز مقابله با استرس در زنان و مردان

هورمونهای اصل استرسی کورتیزول, اپی نفرین واکسی توسین می باشند

در فهرست زیر به نکاتی اشاره می شود که به تفاوت در دیدگاه و روش مقابله ای زنان و مردان با استرس مربوط است:

۱) هورمونهای اصل استرسی کورتیزول، اپی نفرین واکسی توسین می باشند.

۲) هر دو هورمون کورتیزول و اپی نفرین باعث افزایش فشار خون و سطح قند خون می شوند. هورمون کورتیزول به تنهایی باعث کاهش کارایی سیستم ایمنی بدن می گردد.

۳) پس از ترشح دو هورمون اپی نفرین و کورتیزول هورمون اکسی توسین نیز از مغز ترشح می گردد تا اثرات دو هورمون نخست را تعدیل کند. هورمون اکسی توسین عواطف آرام بخش و حس مراقبت را افزایش می دهد.

۴) در شرایط استرس زا میزان ترشح دو هورمون اپی نفرین و کورتیزول در زنان و مردان یکسان می باشد، اما میزان ترشح هورمون اکسی توسین در زنان بسیار بیشتر از مردان است.

۵) حیوانات و انسانهایی که سطح هورمون اکسی توسین در بدن آنها بالاست آرام تر، آسوده خاطر تر و اجتماعی تر بوده و کمتر مضطرب می باشند.

۶) هورمون تستوسترون مردان اثرات آرام بخشی اکسی توسین را بی اثر و هورمون استروژن زنان آن را تقویت می کند.

۷) بنابراین زنان بهتر از مردان با استرس کنار می آیند.

۸) پاسخ به استرس در مردان از نوع "جنگ یا گریز" و در زنان از نوع "مراقبت (از فرزندان)، معاشرت و مصالحه" می باشد.

۹) مراقبت شامل فعالیتهای مراقبت و نگهداری (فرزندان) که در جهت حفاظت از خود و فرزندان طراحی گردیده و باعث افزایش حس ایمنی و کاهش اضطراب و پریشانی در مادر می گردد. معاشرت و مصالحه شامل ایجاد و حفظ شبکه های اجتماعی می باشد.

۱۰) زنان هنگام مواجهه با استرس سعی می کنند با دیگران به ویژه زنان تماس اجتماعی برقرار کرده و وقت خود را صرف مراقبت و رسیدگی بیشتر به فرزندان خود کنند. زنان تمایل دارند با ایجاد ارتباطات انسانی و تشکیل وحدت و یگانگی از مزایا امنیت و ایمنی موجود در گروه برخوردار گردند.

۱۱) کنار آمدن با استرس در زنان بصورت یافتن حمایت اجتماعی و احساسی بمنظور صحبت کردن درباره تجربه احساسات، مرور وقایع روی داده و کاری که باید (در راه حل مشکل) صورت گیرد، انجام می گیرد.

۱۲) مردان معمولاً فعالیت گریز و خلاصی جستن را برای تخفیف استرس بر می گزینند. ایجاد سرگرمی و تفریح آرامبخش و یا اعتیاد به کار را به عنوان گریزگاه می کنند.

۱۳) از آنجایی که اعتماد بنفس در مردان از کفایت در عملکرد (موفقیت شغلی، برتری در رقابت ها و چالش ها، انجام وظایف) و در زنان از کفایت در روابط (ایجاد و حفظ آنها) نشات می گیرد، زنان معمولاً هنگامی که خود را قربانی روابط کرده و نیازهای خود را نادیده می گیرند، و مردان زمانی که دستیابی به موفقیت و برتری را به هر قیمت می پذیرند، دچار استرس می شوند.

۱۴) شکست و ناکامی در روابط برای زنان، و شکست و ناکامی در عملکرد برای مردان از بزرگترین عوامل استرس زا در میان دو جنس می باشند.

۱۵) بنابراین زنان با ایجاد ارتباط کلامی و احساسی و مردان با خلوت گزینی و سرگرم کردن خود با فعالیتهای انحرافی با استرس کنار می آیند.

۱۶) از آنجایی که مردان باید استوار و قوی باشند مشکلات خود را انکار می کنند.

۱۷) مردان افسردگی خود را بیشتر با بیان علایم جسمی افسردگی (نظیر سر درد) به اطلاع دیگران می رسانند یا با بیان احساسات خود. ۱۸-مردان علایم بارز افسردگی را کمتر بروز می دهند (گریستن، اندوه، از دست دادن علاقه به فعالیتهایی که در گذشته لذت بخش بوده اند). اما در مقابل تحریک پذیرتر و پرخاشگرتر می گردند.

۱۹) مردان با از دست دادن عزیزان خود نیز بطور متفاوت از زنان واکنش نشان می دهند.طبق این باور قالبی که بروز احساسات نشانه ضعف مردان است و مردان بایستی در مقابله با ناملایمات و سختیهای زندگی استوار و با استقامت باشند، مردان مسئولیت کامل سوگواری خود را بعهده گرفته و اندوه و سوگ خود را سرکوب می کنند. این سرکوب کردن اندوه دوره سوگواری را افزایش داده و به افزایش خشم، پرخاشگری، سوء مصرف الکل و مواد مخدر، افزایش کلسترول و فشار خون و دردهای جسمانی می انجامد.

۲۰) از آنجایی که مردان در بیان آزادانه احساسات خود ناتوانند، با انجام فعالیت بیشتر با اندوه مقابله می کنند. اضافه کاری می کنند و یا زیاد به سفرهای کاری می روند. و یا به رفتارهای مخاطره آمیزی همچون روابط جنسی وسواسی و یا ورزشهای پرخطر روی می آورند و یا به الکل و یا سایر مواد مخدر گرایش پیدا می کنند.

۲۱) مردان در برابر فوت عزیزان خود تمایل به احیاء، ترمیم، بازسازی (روابط و شرایط) و بازگشت هرچه سریعتر به وضعیت عادی را از خود بروز می دهند. اما زنان تمایل دارند بروی فرد از دست رفته و احساسات جاری خود تمرکز کنند.

۲۲) زنان اندوه و سوگ خود را ابراز و آن را با دیگران تسهیم می کنند و به گذشته می نگرند. اما مردان دردهای خود را به زبان نیاورده و معمولاً اندوه خود را انکار می کنند. مردان اشکهای خود را پنهان می کنند و خشم را جایگزین اندوه می کنند.

۲۳) مردان از گریه کردن شرم دارند، بنابراین با احساس خشم جلوی گریستن خود را می گیرند. زنان بالعکس از اینکه ابراز خشم کنند احساس شرم می کنند بنابراین به گریه متوسل می شوند.

۲۴) صحبت کردن و ابراز احساسات برای مردان دشوار است، چرا که در سرشت و ماهیت مردان نیست که از دیگران طلب کمک و یاری کنند. مردان تنها هنگامی که به نقطه بحران می رسند تقاضای کمک می کنند.

۲۵) چنانچه می خواهید مردان را به صحبت کردن وادار کنید، آنها را در فعالیتی درگیر سازید. مثلاً اگر شوهرتان از موضوعی اندوهگین است و به ماهیگیری نیز علاقمند است با وی به ماهیگیری بروید و خواهید دید که چگونه به حرف می آید.

۲۶) مردان تمایل دارند تا احساسات خود را در قالب فعالیتها، کارها و اعمال بروز دهند و معمولاً اندوه خود را بطور فیزیکی و نه احساسی تجربه می کنند. آنها غم و اندوه خود را با تمرکز بر فعالیت های هدف محور که باعث برانگیختن تفکر،انجاام دادن و عمل کردن می شود بروز می دهند. برای مثال چنانچه مردی حیوان خانگی خود را از دست بدهد جای گریستن و صحبت کردن درباره حیوان خانگی خود با دیگران (مانند زنان)، شروع به حفر زمین برای دفن حیوان می کند. و یا به یادگار یک گیاه رادر محل دفن حیوان میکارد. و یا شعری را در وصف حیوان محبوب خودمی سراید.مردهابا این کارهم حس کفایت خود را حفظ می کند وهم ازاندوه می گریزد.

۲۷) مردان نیز مانندزنان می گریندامابیشتر در خلوت خود.

گردآورنده: امیرعلی منصوری