چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
سیاست خاورمیانه ای اتحادیه اروپا
طی چهار سال گذشته یکی از برجستهترین ویژگیهای تحلیل موضوعات مربوط به خاورمیانه، افزایش تعداد این تحلیلها در خصوص سیاستهای ناپایدار اتحادیه اروپا در خاورمیانه بوده است. در بسیاری از این تحلیلها، این مطلب مورد بحث قرار گرفته که اتحادیه و یا هیچ سیاست روشن و بارزی در قبال مسائل خاورمیانه از جمله عراق و ایران نداشته است و این مطلب را میتوان مستقیماً با تمایلات سیاسی متفاوت اعضاء این اتحادیه مرتبط دانست.
در جنگ اخیر عراق، در حالی که برخی از اعضاء اتحادیه اروپا بهخصوص انگلیس به ائتلاف به رهبری آمریکا ملحق شدند. سایر اعضاء آن از جمله آلمان و فرانسه عدم مداخله در جنگ مذکور را انتخاب کردند.
در دوره جنگ سرد، قدرت نظامی آمریکا، فضائی را ایجاد کرد که موجبات همکاری اروپا و تشویق همکاریها در آن را به وجود آورد. برخی از نویسندگان همچون برایان وایت بر این عقیده هستند در حالیکه اروپا و آمریکا از شرکتهای استراتژیک در ائتلاف ناتو در دوره جنگ سرد بهشمار میآمدند، اما فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱ توجهات را به شراکت کمتر و ابعاد رقابتی در زمینه روابط اقتصادی مورد توجه قرار داد.
رابرت شومن در اظهارات معروف خود در نهم ماه می سال ۱۹۵۰ اعلام داشت: صلح جهانی بدون ایجاد تلاشهای خلاق متناسب با خطرات پیرامون آن تضمین نمیشود... از آنجائی که اروپا شاهد تأثیرات مخرب دو جنگ جهانی بود، نخبگان سیاسی اروپا تصمیم گرفتند که برای از بین بردن هرگونه تهدید و یا خطر درگیریهای آتی با یکدیگر متحد شوند.
برای تحقق این امر، ایجاد منطقهای امن و آرام در اروپا ضروری بود. بنابراین جوامعی نظیر جامعه زغال و فولاد در سال ۱۹۵۷ و جامعه انرژی اتمی اروپا در سال ۱۹۵۷ تشکیل شدند که سرانجام منجر به ایجاد اتحادیه اروپا با اهداف امنیتی و اقتصادی شد. این دو هدف، دو عامل مرتبط و اجتنابناپذیر برای تداوم اتحادیه اروپا هستند. در دوران جنگ سرد، اروپا با تأسیس جوامع مذکور، استقلال اقتصادی خود را در بین اعضاء گسترش داد و امنیت خود را در زیر چتر ناتو تضمین کرد. اما در دوره پس از فروپاشی شوروی، کشورها سیاستهای مستقل و متفاوتی را مرتبط با منافع مختلف خود دنبال کردند. این تحول، مرحلهای جدید را در سیاستهای جهانی گشود که طرز تفکر تصمیمگیرندگان ملی در اروپا را بهطور قابل توجهی تغییر داد.
البته این مرحله جدید در سطح اتحادیه اروپا نیز تحولات جدید را به دنبال داشت. از مهمترین تحولات آن پیمان ماستریخت در سال ۱۹۹۲ بود که اتحادیه اروپا را بر پایه ۳ اصل استوار ساخت. (جوامع اروپائی، سیاست مشترک امنیتی و خارجی و همکاریهای قضائی و پلیسی در زمینههای جنائی).
با تأسیس اتحادیه اروپا، این اتحادیه روند توسعه و پیشرفت خود را سرعت بخشید. در حال حاضر اتحادیه اروپا با ۲۷ عضو در راستای ایجاد امنیت و آرامش در منطقه گام برمیدارد. برای مثال از زمان تشکیل جامعه زغال و فولاد در سال ۱۹۵۱، هیچ جنگی در میان اعضاء این اتحادیه رخ نداده است. اما تداوم امنیت در اروپا به شرایطی وابسته است. شرط اول اینکه برقراری ثبات در کشورهای همسایه این اتحادیه ضروری است بیثباتی در این کشورها امنیت اتحادیه اروپا را تحتتأثیر خود قرار میدهد. شرط دوم اینکه شرایط اقتصادی و اجتماعی باید در کشورهای همسایه رضایتبخش باشد. اتحادیه اروپا با تهدیدهائی نظیر مهاجرت و حملات تروریستی منشاء گرفته از کشورهای خاورمیانه از موقعیتهای اجتماعی و اقتصادی ضعیفی برخوردار هستند، روبهرو است. شرط سوم اینکه ساختارهای سیاسی یا حکومتی این کشورها باید با اتحادیه اروپا مطابقت داشته باشد.
در این مقاله بهشرح این مسئله میپردازیم که خاورمیانه مهمترین منطقهای است که مستقیماً میتواند جنبههای کامل امنیتی و اقتصادی این اتحادیه را تحتتأثیر قرار دهد. بنابراین اتحادیه اروپا باید با سیاستهای خود را از نو تعریف و به سازماندهی دوباره آنها بپردازد تا به سیاستی مشترک در قبال خاورمیانه برای آیندهاش دست یابد. برای فهم بهتر این مسئله در این مقاله به شرح موارد زیر میپردازیم:
۱) اهمیت نقش خاورمیانه در سیاستهای اتحادیه اروپا
۲) ابزاری که اتحادیه اروپا در ارتباط با کشورهای خاورمیانه در اختیار دارد.
۳) ارتباط میان اتحادیه اروپا و دیگر کشورها، بهجز شرکای اروپا - مدیترانهای نظیر ایران، عراق و کشورهای حوزه خلیجفارس.
● ماهیت متغیر امنیت
امنیت مفهومی است که جنبههای اقتصادی و اجتماعی داخلی بسیاری دارد، بنابراین نباید محدود به موضوعهای نظامی و خارجی ساده شود، بهویژه بعد از دوره جنگ سرد، محققان بر ماهیت متغیر امنیت در تمامی ابعاد آن تأکید کردهاند.
بنابراین امنیت اینطور تعریف میشود: محافظت از کشور در برابر تهدیداتی که ثبات ان را تضعیف میکند و موجودیت آن را به خطر میاندازد. در دوره جنگ سرد، امنیت تنها به ارتباط میان کشورها اشاره داشت و توجه اصلی آن بر مسائلی نظیر حاکمیت، اتحاد، مذاکرات بینکشوری، بازدارندگی استراتژیک و موضوعهای هستهای متمرکز بود. ثبات داخلی، مشروعیت نهادهای سیاسی، اجراء قانون و تضمین اقتصادی از اهمیت کمتری نسبت به امنیت برخوردار بودند. اما در دوره پس از جنگ سرد، در نتیجه فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، مفهوم امنیت یک ماهیت چندبعدی به خود گرفت.
ثبات داخلی، مسائل اقتصادی و اجتماعی از اهمیت ویژهای برای بقای کشورها برخوردار شدهاند. در خصوص بقای اتحادیه اروپا باید گفت نگرانیها بر سر امنیت نظامی و اقتصادی اتحادیه اروپا اهمیت ویژهای دارد بهطوری که سیاستهای این اتحادیه را در قبال خاورمیانه تحتتأثیر قرار داده است. امنیت اقتصادی یکی از جنبهها مهم امنیت برای اتحادیه اروپا محسوب میشود، زیرا پیشرفتهای پایدار، بازارهای جدید و دائمی و ذخایر انرژی مطمئن از عوامل اصلی در امنیت اقتصادی بهشمار میآیند.
در حال حاضر، اروپا بزرگترین واردکننده نفت و گاز است. واردات آن حدود ۵۰ درصد انرژی مصرفی اروپا را دربرمیگیرد، بهطوری که این میزان تا سال ۲۰۳۰ به ۷۰ درصد خواهد رسید.
بیشترین واردات انرژی از حوزه خلیجفارس، روسیه و شمال آفریقا تأمین میشود، بنابراین این مناطق از جایگاه ویژهای در امنیت اقتصادی اتحادیه اروپا برخوردار هستند. دیگر جنبه امنیتی، امنیت نظامی است. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، مسائل امنیتی و نظامی به پدیدهای پیچیده و چندبعدی تبدیل شده است. در دو دهه گذشته، تهدیدهائی - که در زیر به آنها اشاره شده است - جزء تهدیدهای کالبدی محسوب میشوند که با همکاری میان کشورها و سازمانهای دولتی یا غیردولتی حل و فصل میشوند.
● امنیت نظامی
▪ گسترش سلاحهای کشتار جمعی
▪ تروریسم جهانی
▪ درگیریهای منطقهای
▪ دولتهای ناکام
▪ جرمهای سازمان یافته (مهاجرت، قاچاق مواد مخدر، قاچاق انسان و غیره)
امروزه این تهدیدها بهعنوان مسائل مرتبط با امنیت نظامی پذیرفته شدهاند. همچنین آنها دارای خصوصیات مشترکی هستند که میتوانند تأثیرات غیرمستقیمی بر امنیت کشورها داشته باشند. بنابراین خاورمیانه یک منطقه حیاتی است که اتحادیه اروپا باید آن را در ابعاد مختلف در نظر گیرد.
● تعریف خاورمیانه از نگاه اتحادیه اروپا
خاورمیانه یک بعد فرهنگی - جغرافیائی دارد و فقط نمیتوان آن را بهعنوان یک بعد جغرافیائی در نظر گرفت. بر طبق برخی تعاریف محدود، خاورمیانه از مصر تا ایران امتداد دارد، بهطوری که رود نیل و بینالنهرین را دربرمیگیرد. اما با توجه به ویژگی فرهنگی - جغرافیائی، خاورمیانه شامل کشورهائی از شمال آفریقا (این کشورها در مرز دریای مدیترانه بهعنوان کشورهای مدیترانهای نیز تعریف شدهاند) و آسیا میشود در چنین شرایطی میتوان گفت که خاورمیانه بیشتر یک منطقه فرهنگی است تا اینکه منطقهای که فقط از مرزهای فیزیکی برخوردار باشد.
از آنجائی که خاورمیانه از لحاظ جغرافیائی در مجاورت اروپا واقع شده، از گذشته آن را بهعنوان حیاط خلوت اروپا که از طریق دریا از آن جدا شده است مینگریستند. با توجه به آن نزدیکی فیزیکی، اروپا طبیعتاً تحتتأثیر تحولات داخلی در منطقه خاورمیانه بوده است. منطقه مدیترانه هم حیاط خلوت اروپا محسوب میشود و هر چیز که در این حیاط خلوت رخ دهد میتواند نتایج مستقیمی بر اروپائیها داشته باشد. نزدیکی جغرافیائی و روابط تاریخی، واقعیتهای همیشگی هستند که وابستگی متقابل و در حال رشد میان اتحادیه اروپا و خاورمیانه را تقویت میکند. این دو عامل بر وضع اتحادیه در قبال منطقه تأثیرگذار بوده است.
اعضاء کنونی اتحادیه اروپا همچون فرانسه، انگلیس، ایتالیا و اسپانیا در گذشته در خاورمیانه دارای مستعمرات بودهاند و به همین دلیل مهاجرین زیادی از کشورهای خاورمیانه در آنها زندگی میکنند. خاویر سولانا مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در این باره طی کنفرانسی وخامت شرایط اجتماعی، نژادپرستی و بیگانههراسی را از جمله عوامل مرتبط با نگرانیهای مناطق شمالی اروپا در خصوص بیثباتی سیاسی و مهاجرت غیرقانونی از جنوب اروپا به این مناطق دانست. بنابراین، موقعیتهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در خاورمیانه میتواند تأثیر بهسزائی بر منافع امنیتی و اقتصادی اروپا داشته باشد. به همین دلیل اتحادیه اروپا ابزارهائی را برای مقابله با چالشهائی که از خاورمیانه بر امنیت و آرامش آن تأثیر میگذارد توسعه داده است. این ابزارها عبارتند از:
توسعه (کشورهای اروپائی) ـ ایجاد مجمعها یا همکاری با کشورهای جهان سومی نظیر کشورهای خاورمیانهای که اتحادیه اروپا آنها را در برنامه توسعه خود قرار نداده است. (برای مثال سیاست همسایگی اروپا و همکاری اروپا مدیترانهای از ابزارهای ارتباط بین اتحادیه اروپا و کشورهای جهان سوم محسوب میشوند). از آنجائی که این مقاله به موضوع توسعه نمیپردازد، ایجاد مجمعها یا همکاری با کشورهای جهان سوم مورد بحث قرار میگیرد.
● تأسیس مجامع یا همکاری با کشورهای خاورمیانه و مفاهیم پیرامون آن
خاورمیانه موقعیتی جغرافیائی - فرهنگی را دربردارد که ملتهائی با قومیت متفاوت و پیشزمینههای مذهبی در آن حضور دارند. در عین حال این کشورها از موقعیتهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی متفاوت برخوردار هستند، بهطوری که اتحادیه اروپا سیاستهای خود را بر پایه سه اصل اجراء میکند:
۱) همکاری اروپا - مدیترانهای
۲) همکاری با شورای همکاری خلیجفارس
۳) همکاری با عراق، ایران، یمن.
وقتی به تأسیس جامعه اروپائی مینگریم، درمییابیم که روابط میان آن و خاورمیانه با بندی آغاز شد که به پیمان روم ضمیمه شد. این بند همکاریهای ویژه با مراکش، تونس و لیپی را پیشنهاد میداد، اما تا سال ۱۹۶۹ توافقهای محدود همکاری به مراکش و تونس ختم شد. بهعلاوه جامعه اروپائی بیشتر نیز با یونان در سال ۱۹۶۱ و ترکیه در سال ۱۹۶۳ این قرارداد را منعقد کرده بود پس از آن قراردادهای محدود همکاری دیگری نیز با مالت در سال ۱۹۷۰ و قبرس در سال ۱۹۷۲ به امضاء رسید. علاوه بر این جامعه اروپائی همچنین یک سری قراردادهای تجاری دوطرفه و تا حدی متفاوت را با اسرائیل (۱۹۶۴)، لبنان (۱۹۶۵) و مصر (۱۹۷۲) منعقد نمود. بنابراین تا سال ۱۹۷۲ جامعه اروپائی از قراردادهای همکاری و قراردادهای تجاری بهعنوان وسیلهای برای ایجاد روابط با کشورهای جهان سوم و کشورهای مدیترانهای استفاده کرد.
ترجمه: رضا فروغی زاده
منبع: آلترنتیوز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست