جمعه, ۲۹ تیر, ۱۴۰۳ / 19 July, 2024
مجله ویستا

بسیاری از سازمان‌ها ارزش واقعی اندازه‌گیری را نمی‌دانند


بسیاری از سازمان‌ها ارزش واقعی اندازه‌گیری را نمی‌دانند

بسیاری از سازمان‌ها و کارآفرین‌ها ارزش واقعی اندازه‌گیری را نمی‌دانند و متاسفانه با چشم بسته‌ کاری را شروع می‌کنند. دلایل زیادی وجود دارد که باعث می‌شوند سازمان‌ها به فکر …

بسیاری از سازمان‌ها و کارآفرین‌ها ارزش واقعی اندازه‌گیری را نمی‌دانند و متاسفانه با چشم بسته‌ کاری را شروع می‌کنند. دلایل زیادی وجود دارد که باعث می‌شوند سازمان‌ها به فکر اندازه‌گیری و محاسبات نباشند.

اندازه‌گیری همیشه آسان نیست و گاهی پیاده کردن سیستم موردنظر یا نحوه کار آنقدر پیچیده و طاقت فرساست که بی‌خیالش می‌شویم. مثلا پروژه‌ای در قسمت مدیریت منابع انسانی تعریف شده است که روی خلاقیت یک سازمان کار کند. اندازه‌گیری بازده این پروژه به این سادگی‌ها نیست. باید اول کلی دعوا کرد سر معنای خلاقیت، سپس ده‌ها عامل فصلی و سازمانی بر کارمندان و آن هم در بخش‌های مختلف تاثیر می‌گذارد که دست‌اندرکاران پروژه را مجبور کند که آن‌ها رو دخیل کنند، وگرنه اندازه‌گیری و محاسبات به کل غلط می‌شود. اینها باعث میشه که اندازه‌گیری پیچیده بشود و نیاز به زمان بیشتری برای جمع آوری داده‌ها باشد.

کارمندان در مقابل سیستم می‌ایستند: در این مورد که می‌تواند عامل شکست یک شرکت باشه، اینه که کارمندانش نخواهند از مدیرانشون پیروی کنند و ساز خودشون رو بزنند. مدیران متوجه شدند که باید به نحوی بازده کار را اندازه گیری کرد، اما کارمندان می‌دانند که اگر این قضیه اجرا بشود، مشکل کاری خودشون بیشتر میشه و دیگر نمی‌توانند سر کار وقت تلف کنند و یا بروند بیرون دنبال کارهای شخصی. این قضیه به ویژه در اداره‌جات دولتی کاملا واضح و مشخص است!

عدم پایه گذاری درست و مبنای واقعی:

در این جا تخمین‌ها و محاسبات بر اساس واقعی نیست و نه تنها باعث شکست میشه، بلکه فشار و استرسی زیادی هم به کارمندان وارد میاد. تصور کنید به شخصی فروشنده گفته بشه که بر اساس محاسبات مدیریت تشخیص داده که او هر روز می‌بایست حداقل دو لپتاپ به مشتری‌ها بفروشد. این عدد بدون مشورت کارمند صورت گرفته است و مدیران هرگز از او نپرسیده اند که شرایط در حال حاظر فروشگاه چیست تا بتوانند بر اساس آن معیار درستی داشته باشند.

این استرس برای کارمند فروش کشنده است و باعث به وجود آمدن مشکلات بسیاری برای او خواهد داشت که دقیقا نتیجه عکس دارد. یعنی او فروشش کاهش پیدا می‌کند و شرکت باید او را اخراج کند. اینجا شرکت دقیقا نتیجه عکس گرفته است، چون مبنای اندازه گیریش را درست انتخاب نکرده است.

شوق بیش از حد کارآفرین:

باید مواظب باشیم که شوق کارآفرینی جلوی چشم‌هایمان را نگیرد.