یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

اخلاق تعلیم و تربیت


اخلاق تعلیم و تربیت

روابط انسانی در مدرسه و محیط آموزشی, بر اساس اهداف تعلیم و تربیت شکل می گیرد اهداف تعلیم و تربیت, در پیوند با اهداف خانواده و جامعه است و همراه با دیگر نهادهای اجتماعی مقصدی جز پرورش انسان برای رسیدن به قرب خدا ندارد

روابط انسانی در مدرسه و محیط آموزشی، بر اساس اهداف تعلیم و تربیت شکل می‏گیرد. اهداف تعلیم و تربیت، در پیوند با اهداف خانواده و جامعه است و همراه با دیگر نهادهای اجتماعی مقصدی جز پرورش انسان برای رسیدن به قرب خدا ندارد.

مراکزی که تحت عنوان مراکز آموزشی شناخته می‏شوند مانند: دبستان و دبیرستان و دانشگاه، در اندیشه تربیتی اسلام، عهده‏دار تعلیم و تربیت همزمان هستند. رسالت این گونه مراکز رسالت انسان سازی است و انسان سازی شغل انبیاء و اولیا بوده است. آموزشگاه اسلامی خود را موظف به پرورش انسان‏های الهی می‏داند و اهداف خود را به مقاصد آموزشی صرف محدود نمی‏سازد؛ چرا که تکلیف خود را تلاش برای تحقق اهداف دین می‏داند:

هوالذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة؛

(۲۶۹)

اوست آن کس که در میان بی‏سوادان فرستاده‏ای از خودشان برانگیخت، تا آیات او را بر آنان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت به ایشان بیاموزد.

هدف پیامبر گرامی اسلام (ص) تزکیه نفوس و تعلیم کتاب و حکمت بوده است. بنابراین مراکز آموزش اسلامی نیز نمی‏توانند از تزکیه و پرورش انسان‏ها چشم پوشی کنند و به آموزش مفاهیم و اصطلاحات بسنده کنند.

اگر معلمان و متعلمان، اهداف آموزش و پرورش اسلامی را بشناسند و تحقق آن اهداف را در ساخت فرد و جامعه اسلامی ضروری بدانند، تلاش برای تحقق آن اهداف را وظیفه شرع و اخلاقی خود خواهند شمرد. بنابراین، شناخت اجمالی اهداف تعلیم و تربیت اسلامی می‏تواند ما را به اخلاق آموزشی در اسلام نزدیک سازد.

اهداف تعلیم و تربیت اسلامی عبارت است از:

۱) آموزش مفاهیم و معارفی که برای سلوک الی الله و تحقق اهداف انسان سازی اسلامی ضروری است؛

۲) ایجاد زمینه کسب مهارت‏ها و عادات اخلاقی مناسب با هدف غایی انسان

۳) آموزش اطلاعات لازم برای زندگی در جامعه اسلامی

۴) آموزش علوم و معارفی که جامعه اسلامی به آن نیاز دارد

۵) ایجاد مهارت‏های لازم در کاربرد آموزه‏های علمی

۶) ایجاد انگیزه و توانایی کشف نادانسته‏ها در عرصه‏های مختلف معرفت بشری.

با توجه به این اهداف می‏توان قلمرو فعالیت مراکز آموزشی را به دو حوزه مرتبط با هم تقسیم کرد: آموزش و پرورش عام و آموزش و پرورش خاص.

آموزش و پرورش عام، شامل همه فعالیت‏های آموزشی و پرورشی می‏شود که برای پرورش انسان مؤمن، متخلق به اخلاق الهی و سالک الی الله لازم است. این فعالیت‏ها درباره همه فراگیران دانش‏آموزان و دانش‏جویان اجرا می‏شود.

آموزش و پرورش خاص، فعالیت‏های آموزشی و پرورشی مربوط به علوم و صنایع را شامل می‏شود.

برای بررسی ارزش اخلاقی فعالیت‏های معلمان و متعلمان، باید تأثیر علم مورد آموزش در تحقق هدف غایی انسان معلوم باشد. پس باید به دو نکته توجه کرد:

الف) وقتی از تأثیر یک علم در تحقق هدف غایی سخن می‏گوییم در واقع این فرض را داریم که آن علم به عمل در می‏آید. به عبارت دیگر تأثیر هر علم در قرب انسان به خداوند تأثیری عملی است و با به کار گرفتن آن علم آثار آن ظاهر می‏شود.

ب) تأثیر علوم در تحقق اهداف غایی انسان یکسان نیست. علوم آخرت و مواد درسی مشترک که در آموزش و پرورش عام تعلیم می‏شود، تاثیر مستقیمی در این هدف دارد و شرط لازم تقرب به خداوند محسوب می‏شود اما علوم مربوط به آموزش و پروش خاص در این زمینه تأثیر غیر مستقیم دارند؛ تأثیر این نوع علوم، به نیاز اجتماع و کاربرد آن با نیت صحیح وابسته است.

با توجه به دو نکته فوق باید یادآور شد که کاربرد علوم مربوط به آموزش و پرورش خاص در قلمرو حاجات دنیای است و تعلیم و تعلم مواد درسی آن میان همه معلمان و متعلمان جهان رواج دارد. نیکوکار و فاجر، مؤمن و کافر، و خوب و بد همه این علوم را تحصیل می‏کنند و در آبادانی زندگی دنیا به کار می‏گیرند. تبادل مفاهیم مربوط به این علوم مشروط بر تصفیه باطن و اخلاص نیت نیست یعنی بدون اخلاص نیز می‏توان این علوم را کسب کرد و به کار اصلاح امور دنیایی بست.

ولی کاربرد علوم آموزش و پرورش عام در امور دنیایی نیست و مربوط به آخرت است اعمال آخرتی همه نیازمند قصد تقرب هستند و این قصد بدون باور امکان‏پذیر نیست باور قلبی به مضامین علوم آخرت وقتی حاصل می‏شود که با نیت خالص به کسب علم روی آوریم چرا که علم مجموعه‏ای از اصطلاحات نیست، حقیقتی است که انسان را به لحاظ وجودی رشد می‏دهد و به لطف خداوند در دل جای می‏گیرد.

● نور علم

علمی که صلاح آخرت در هر عصری وابسته به آن است، علم آخرت است. حقایق این علم ازلی و تغییر ناپذیرند. زمانی می‏توان گفت کسی این علم را آموخته است که آثار عملی آن مشاهده شود. بسیار دیده می‏شود که کسانی با اصطلاحات علوم معنوی و آخرتی آشنایند ولی آثار آن علوم در آنها دیده نمی‏شود. بهترین دلیل بر این که چنین افرادی وجود دارند، روایاتی است که عالمان سوء را معرفی می‏کنند و آنان را وعده عذاب و آتش می‏دهد. از این روایات می‏توان فهمید که اطلاق عنوان عالم به این افراد مجازی است زیرا در روایات دیگری آثار علم و نجات و رستگاری معرفی شده است. اگر اثر علم رستگاری و حسن آخرت باشد، کسی که در عالم است نمی‏تواند جهنمی و بدعاقبت باشد. پس اگر به کسی که آخرت سوء دارد عالم گفته می‏شود از سر مجاز است.

همین مقدار کافی است تا بپذیریم علم همین اصطلاحات و مفاهیم نیست بلکه حقیقتی است که با مذاکرات علمی به دست نمی‏آید. مذاکرات علمی و تعلم فقط زمینه را برای دریافت آن حقیقت آماده می‏سازد، ولی علم نوری است که خداوند به قلوب مؤمنان خالص هدیه می‏کند.

امام صادق(ع) فرمودند:

لیس العلم بالتعلم و انما هو نور یقع فی قلب من یرید اللَّه تبارک و تعالی ان یهدیه؛ (۲۷۰)

علم به زیادی دانش اموختن نیست بلکه نوری است که خداوند در قلب آن که هدایش را اراده فرموده وارد می‏کند.

این دیدگاه که علم به افاضه پروردگار تحقق می‏یابد. نقشی کلیدی در اخلاق آموزشی دارد.

● وظایف طالب علم

دانشجویی که در پی این علم است، به هر سخنی گوش و دل نمی‏سپارد و از هر منبعی علم نمی‏آموزد و چون جان خود را آماده پذیرایی از غذایی پاک می‏کند به تصفیه باطن می‏پردازد. برای ان که نور علم در قلبی بتابد، باید آن قلب صیقل داده شود پس مجاهده با نفس مقدمه ضروری کار دانشجوی علم آخرت است.

از امام باقر(ع) روایت شده است که درباره این آیه قرآن: فلینظر الانسان الی طعامه فرمودند:

یعنی علمه الذی یأخذ ممن یأخذه؛ (۲۷۱)

مقصود از طعام علم است که بایدانسان ببیند از کجا دریافت می‏کند.

اهمیت منبع و منشأ علم بسیار زیاد است، زیرا هدف از علم آموزی، کمال نفس است و کمال نفس فقط با علم حقیقی مطابق با واقع محقق می‏شود. پس اتکا به منابع نامطمئن، علم نافع را به بار نمی‏آورد:

من اصغی الی ناطق فقد عبده فان کان الناطق یؤدی عن اللَّه فقد عبد اللَّه و ان کان الناطق یؤدی عن الشیطان فقد عبد الشیطان؛ (۲۷۲)

کسی که به گوینده‏ای گوش می‏سپارد او را بندگی کرده است پس اگر گوینده از خدا بگوید شنونده خدا را بندگی کرده و اگر از زبان شیطان سخن بگوید، شنونده شیطان را بندگی نموده است.

متعلم راه رستگاری علم را از خداوند می‏خواهد: «قل رب زدنی علما (۲۷۳)» و علم را برای رشد و تعالی می‏جوید نه برای اغراض نفسانی و دنیایی «هل اتبعک علی ان تعلمن مما علمت رشداً (۲۷۴)» با توجه به دو نکته فوق روش صحیح دانشجویی این است که در انتخاب مدرسه و استاد نهایت دقت صورت گیرد و پس از آن از خداوند درخواست علم حقیقی شود و از او نجات از گمراهی طلب شود:

اللهم انی اعوذ بک من... ان اضل او اضل او اظلم او اظلم... (۲۷۵)

خداوندا به تو پناه می‏برم از این که گمراه شوم یا گمراه کنم، ستم کنم و یا ستم دیده شوم...

این استعاذه‏ها ضروری است، زیرا راهزنان مسیر دانش‏آموزی بسیارند.

جایگاه علم و عالمان در جامعه به صورت طبیعی برای عالم موقعیتی فراهم می‏کند. توجه مردم به عالم و منافع مادی قابل تحصیل برای عالم، خلوص نیت او را تهدید می‏کند و نیز خلوص نیت کسی را که آروزی عالم شدن دارد.

از امام باقر(ع) روایت شده است:

من طلب العلم لیباهی به العلماء او یماری به السفهاء او یصرف به وجوه الناس الیه فلیتبوأ مقعده من النار؛ (۲۷۶)

کسی که دانش طلبد تا با آن در برابر عالمان فخر کند و یا با کم خردان درآویزد و یا مردم را به خود متوجه سازد، پس جایگاه او آتش است.

از امام صادق(ع) روایت شده است:

من اراد الحدیث لمنفعة الدنیا لم یکن له فی الاخرة نصیب، و من اراد به خیر الاخرة اعطاه اللَّه خیر الدنیا و الاخرة؛ (۲۷۷)

کسی که خواهان حدیث باشد برای سود دنیا در آخرت بهره‏ای ندارد و کسی که از حدیث خیر آخرت را بجوید خداوند خیر دنیا و آخرت را به او عطا می‏کند.

سخنانی از این قبیل، هشدار به طالبان علم است تا مبادا نیات خود را به اغراض دنیایی آلوده سازند؛ زیرا کاربرد علم آخرت در اصلاح آخرت است و صلاح آخرت جز به خلوص نیت محقق نمی‏شود.

احادیثی که نیات دنیایی را نکوهش می‏کنند همه درباره علم آخرت هستند ولی درباره علوم و صنایع دنیایی نیز اگر کسی بخواهد تحصیل آنها برای سلوک معنوی او سودمند باشد باید نیت خود را خالص سازد و علم را برای به کارگیری در مصلحت مسلمین و نیکی به آنان بیاموزد و شناخت بیشتر طبیعت و قوانین آن را به عنوان شناخت آیات الهی و رهبری شدن به سوی او اراده کند.

روایاتی که به اخلاص دعوت می‏کند، در عین حال راهنمایی برای انتخاب استاد است. طالب علم اگر استادی را خواهان دنیا یافت، نباید او را برگزیند زیرا تأثیر استاد بر دانشجو بسیار است؛ چنان که گویی دانشجویانی که گوش به استادی می‏سپارند او را بندگی کرده‏اند از امام صادق(ع) درباره عالم دوستدار دنیا به احتیاط سفارش شده است. ایشان فرموده‏اند:

اذا رأیتم العالم محبا للدنیا فاتهموه علی دینکم، فان کل محب لشی یحوط ما احب؛ (۲۷۸)

چون عالم را دوستدار دنیا یافتید او را بر دین خود متهم سازید زیرا دوستار هر چیز آن را نگاه می‏دارد.

طالب علم پس از آن که درون خود را از نیات دنیایی تصفیه کرد از خداوند درخواست علم نمود استاد مناسب اختیار کرد و از خطر گمراهی استعاذه نمود در روابط خود با استاد باید به نکات زیر توجه کند:

۱) در بهره‏گیری از دانش استاد دو اصل را به طور همزمان رعایت کند:

الف) همیشه درستی رای استاد را محتمل‏تر از درستی رای خود بداند، زیرا استاد از علم و تجربه بیشتری بهره دارد. پس به استاد خود اعتماد کند.

ب) درباره درستی سخن استاد اندیشه کند و در ارزیابی آن عقل خود را میزان قرار دهد. به عبارت دیگر تحصیل را به شیوه‏ای محققانه انجام دهد و صرف گفتار استاد را بدون سنجش عقلی، دلیل بر درستی سخن نپندارد. برای محصل ابتدایی، سلوک راه تحقیق دشوار است، پس باید از شتاب در اظهار رأی بپرهیزد و پرسش‏ها و نقدهای خود را برای رسیدن به حق با استاد در میان گذارد. از امام صادق(ع) روایت شده است:

ان هذا العلم علیه قفل و مفتاحه المسأله. (۲۷۹)

۲) در برابر استاد فروتنی کند. استادی که انسان را به معارف سودمند برای کمال آشنا می‏کند، مقدمات نجات او را فراهم می‏کند و حقی بزرگ بر او دارد.

از امام صادق(ع) روایت شده است:

تو اصغوا لمن طلبتم من العلم (۲۸۰)

در برابر کسی که از او علم می‏آموزید فروتنی کنید.

۳) در جلب رضایت او کوشا باشد. معلم از شاگردان خود دو چیز می‏خواهد: نخست آن که رعایت ادب کنند و دیگر آن که در یادگیری آن چه استاد می‏گوید کوشا باشند. دانشجویی که خواستار رضایت استاد است باید از این دو فروگذار نکند.

در پایان بحث از وظایف متعلم باید یادآوری نمود که دانش‏آموزی پاسخگویی گرایش حقیقت جویی انسان است و رفتن به سوی کسب دانش، امری طبیعی است. حال سؤال این است که تعلیم پاسخگوی کدام گرایش ماست و انگیزه معلمی چیست؟

● تعلیم

انسان به طور طبیعی و فطری مایل به خلق و ایجاد است. او از اختراع ابزار و آلات جدید خشنود می‏شود و از پرورش گل و گیاه نشاط می‏یابد و از دیر زمان با تربیت حیوانات عطش خود را به ساختن فرو نشانده است. فعالیت آموزشی معلم از سویی پاسخگویی به این گرایش طبیعی و از سوی دیگر پاسخی به گرایش حقیقت جویی است؛ زیرا در مجلس درس، تنها متعلم نیست که می‏آموزد، معلم نیز در هنگام گفتگوی علمی زوایای جدیدی از مسائل را درک می‏کند و قدرت طرح و پاسخگویی به سؤالات جدید را در خود می‏یابد. این دو گرایش طبیعی را می‏توان منشأ روی آوردن به تعلیم شمرد.

عوامل دیگری نیز انگیزه تعلیم هستند که به اهمیت دو عامل فوق نیستند؛ مانند: تعلیم برای پیشرفت مادی و فنی جامعه و بسط امکانات زندگی مرفه و سالم، تعلیم برای ارضاء گرایش به تفوق بر دیگران و...

عامل مهم دیگری نیز وجود دارد و آن دعوتی است که از جانب خداوند و اولیاء او شده است و عالمان را به تعلیم دیگران فرا خوانده است:

ان الذین یکتمون ما انزلنا من البینات و الهدی من بعد ما بیناه للناس فی الکتاب اولئک یلعنهم اللَّه و یلعنهم اللاعنون؛ (۲۸۱)

کسانی که نشانه‏های روشن و رهنمودی را که فرو فرستادیم، بعد از آن که آن را برای مردم در کتاب توضیح دادیم، می‏پوشانند، آنان را خدا لعنت می‏کند، لعنت کنندگان لعنتشان می‏کنند.

● وظایف اخلاقی معلم

معلم چنان که از نامش پیداست بیش از هر چیز باید خود عالم باشد و به خصال عالمان مزین و بر آن چه تدریس و تعلیم می‏کند خبره باشد. نیز آن چه را می‏آموزد، خود باید عمل کند تا گفته او مؤثر افتد.

امام صادق(ع) فرمودند:

ان العالم اذا لم یعمل بعلمه زلت موعظته عن القلوب کما یزل المطر عن الصفا؛ (۲۸۲)

چون عالم به علم خویش عمل نکند موعظه او از دل‏ها می‏لغزد چنان که باران از سنگ سخت و صاف.

او باید شرایط متعلمین را در نظر گیرد و هر کس را مطابق ظرفیت و استعدادش علم آموزد. روایت شده است که عیسی فرمود:

لا تحدثوا الجهال بالحکمة فتظلموها، و لا تمنعوها اهلها فتظلموهم؛ (۲۸۳)

حکمت را به جاهلان مگویید که به آن ظلم می‏کنید و از اهلش باز ندارید که به آنان ستم می‏کنید.

و اگر کسی را شایسته یافت از آموختن به او کوتاهی نورزد.

امام صادق(ع) فرمود:

ان اللَّه لم یأخذ علی الجهال عهداً بطلب العلم حتی اخذ علی العلماء عهدا ببذل العلم للجهال لان العلم کان قبل الجهل؛ (۲۸۴)

خداوند از جاهلان به علم آموزی پیمان مگرفت تا آن که نخست از عالمان پیمان گرفت که جاهلان را دانش آموزند زیرا علم پیش از جهل بود.

و نیز فرمود:

زکاة العلم ان تعلمه عباداللَّه؛ (۲۸۵)

زکات علم آن است که به بندگان خدا بیاموزی.

معلم خواهان یادگیری و به کارگیری علم از سوی دانش‏جویان خود است و از توفیق خود در این امر خشنود می‏شود. پس علاوه بر آن که به سبب رابطه ایمانی با طالبان علم، باید با آنان مهربانی کند، برای دریافت نتیجه بهتر نیز باید به آنان مهربانی باشد.

پیامبر اکرم(ص) فرمود:

لینوا لمن تعلمون و لمن تتعلمون منه؛ (۲۸۶)

در برابر کسی که به او دانش می‏آموزید و یا از او دانش فرا می‏گیرید نرمی کنید.

معلم برای توفیق در کار، باید روش‏های خود را فقط به اراده الهی مؤثر بداند؛ چرا که هیچ وسیله‏ای نتیجه مطلوب نمی‏دهد مگر اراده خدا به آن تعلق گیرد. پس برای توفیق خود دعا کند و به خداوند توسل جوید و از گمراهی خود و طالبانش به خداوند پناه برد.

یکی از تعهدات اخلاقی معلم این است که از گفتن آن چه می‏داند به کسی که شایسته است دریغ نورزد و از گفتن آن چه نمی‏داند بپرهیزد.

امام صادق (ع) فرمودند:

ان اللَّه خص عباده بآیتین من کتابه: ان لا یقولوا حتی یعلموا و لا یردوا ما لم یعلموا، قال اللَّه عزوجل: «الم یؤخذ علیهم میثاق الکتاب ان لا یقولوا علی اللَّه الا الحق »و قال: «بل کذبوا بما لم یحیطوا بعلمه و لما یأتهم تأویله (۲۸۷)»

خداوند بندگانش را به دو آیه کتابش سرزنش کرد که نگویند تا آن که بدانند و انکار نکنند آن چه را نمی‏شناسند. خداوند عزوجل فرمود: ایا از آنان پیمان کتاب آسمانی گرفته نشده که جز به حق نسبت به خدا سخن نگویند و فرمود: بلکه چیزی را دروغ شمردند که به علم آن احاطه نداشتند و هنوز تأویل آن برایشان نیامده است.

همچنین معلمی که به دید الهی به کار خود می‏نگرد، از پذیرش خطای خود و ابلاغ آن به دانشجویان نمی‏هراسد و عزت را از آن خدا و به دست خدا می‏داند.

در پایان عباراتی از رسالة الحقوق امام سجاد(ع) درباره وظیفه اخلاقی معلم می‏آوریم:

و اما حق رعیتک بالعلم فان تعلم ان اللَّه عزوجل انما جعلک قیماً لهم فیما آتاک من العلم و فتح لک من خزائنه، فان احسنت فی تعلیم الناس و لم تخرق بهم و لم تضجر علیهم زادک الله من فضله و ان انت منعت الناس علمت او خرقت بهم عند طلبهم العلم منک کان حقا علی اللَّه عزو جل ان سلبک العلم و بهائه و یسقط من القلوب محلک؛ (۲۸۸)

و اما حق پیروان تو در علم و دانشجویانت آن است که بدانی خداوند عزوجل به وسیله علمی که عطایت فرموده و خزائن آن را بر تو گشوده تو را سرپرست آنان نهاده است. پس اگر در آموختن به مردم به نیکی عمل کنی و آنان را سرگشته نسازی و میازاری، خداوند فضلش را بر تو افزون خواهد کرد و اگر علمت را از مردم باز داری یا چون از تو علم طلب کنند حیرانش سازی بر خداوند است که علم و درخشش آن را از تو گیرد و تو را از دل‏های مردم بیاندازد.

● پرسش‏ها

▪ برخی از اهداف تعلیم و تربیت اسلامی را بیان نمایید؟

▪ چه نکاتی در بررسی ارزش اخلاقی فعالیت‏های معلمان و متعلمان مورد توجه قرار می‏گیرد؟

▪ حقیقت علم چیست و عالم واقعی کیست؟

▪ دست‏یابی به نور علم چه مقدماتی را می‏طلبد؟

▪ علل استعاذه به خدا هنگام فراگیری علم چیست؟

▪ تعلیم پاسخگوی کدام گرایش انسان است؟

▪ با الهام از آیات و روایات برخی از تعهدات اخلاقی معلم را بیان نمایید.

محمود فتحعلی خانی

پی‏نوشتها

(۲۶۹) - جمعه، ۲.

(۲۷۰) - بحارالانوار، ج ۱، ص ۲۲۵.

(۲۷۱) - همان، ج ۲، ص ۹۶.

(۲۷۲) - اصول کافی، ج ۶، باب الغناء، حدیث ۲۴.

(۲۷۳) - طه، ۱۹.

(۲۷۴) - کهف، ۶۶.

(۲۷۵) - من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۳۳۷، حدیث ۹۲۸.

(۲۷۶) - اصول کافی، ج ۱، کتاب فضل العلم، باب المستأکل بعلمه و المباهی به.

(۲۷۷) - همان.

(۲۷۸) - همان.

(۲۷۹) - همان، باب سؤال العالم و تذکاره، حدیث ۳.

(۲۸۰) - همان، باب صفة العلماء، حدیث ۱.

(۲۸۱) - بقره، ۱۵۹.

(۲۸۲) - اصول کافی، ج ۱، کتاب فضل العلم، باب استعمال العلم، حدیث ۳.

(۲۸۳) - همان، باب بذل العلم، حدیث ۴.

(۲۸۴) - همان، حدیث ۱.

(۲۸۵) - همان، حدیث ۳.

(۲۸۶) - بحارالانوار، ج ۲، ص ۶۲، حدیث ۷.

(۲۸۷) - اصول کافی، ج ۱، کتاب فضل العلم، باب النهی عن القول بغیر علم، حدیث ۸.

(۲۸۸) - المحجة البیضاء، ج ۳، ص ۴۵۰.