چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
طرحی نو در اندازیم
«سواد سلامت» (health literacy) امروزه کاربرد وسیعی در نظام سلامت کشورهای مختلف پیدا کرده و به عنوان راهی برای مقابله با نابرابریهای حوزه سلامت تعریف میشود. به عبارتی، هر چه سطح سواد سلامت بیماران بالاتر باشد، وضعیت سلامت جامعه نیز ارتقا خواهد یافت. باید توجه داشت که هم پزشک و هم بیمار، سهم عمدهای در این پیشرفت دارند. راهکارهای متعددی برای این امر در نظر گرفته شده که به مواردی همچون ارایه مشاورههای پزشکی، در دسترس قرار دادن تکنولوژی اطلاعات و نسخههای اطلاعاتی اشاره شد. در ادامه به دیگر دستورالعملهای کاربردی پرداخته میشود...
● دسترسی بهتر به سوابق پزشکی
اگر بیماران به سوابق پزشکی خود دسترسی داشته باشند، بهتر و فعالانهتر میتوانند در مراقبت از خود عمل کنند. البته این دسترسی باید به گونهای تعریف شود که تمامی سیستمهای حفاظتی رعایت شده و بیماران با هویت شخصی اثبات شده به اطلاعات مورد نظر (مانند مشاورهها، جزییات دموگرافیک و نامههای ارجاع) دسترسی داشته باشند.
بیمارانی که از این خدمات استفاده کردهاند، اظهار میدارند که «احساس میکنند با اطلاعتر هستند و بهتر میتوانند شرایط خود را مدیریت کنند.»
طرفداران این راهکار معتقدند با این عمل، بار مسوولیت از پزشک به بیمار منتقل شده و در واقع به بیمار تفویض اختیار خواهد شد. البته واضح است که سطح سواد و موقعیت اجتماعی بیمار در این بین، بسیار مهم خواهد بود و بیماران پیگیر، احتمالا به دنبال رفتارهایی خواهند بود تا فهم خود را از سوابق پزشکی خود ارتقا دهند که همین امر نقش آنها را در بهبود وضعیت سلامت خود بالا میبرد.
● شرکای سلامتی
اگر بیماران در تصمیمگیریها و مدیریتهای درمانی خود مشارکت فعال داشته باشند، سواد سلامت آنها میتواند در مراقبت از خود بیشتر تاثیرگذار باشد. در واقع به نظر میرسد متخصصان امر سلامت و بیماران به طور مساوی، منابع مهمی از تجربه و تخصص به شمار میآیند و این اصل، برای به اشتراک گذاشتن تصمیمگیریها ضروری است.
اگرچه پزشکان هستند که در شرایط پزشکی، تخصصی عمل میکنند، بیماران نیز در موارد مربوط به خود متخصصان حرفهای به حساب میآیند و میتوانند نگرش و ارزشهای خود را در تصمیمگیریهای مربوط به خود دخیل کنند؛ هرچند اگر بیمار به چنین امری تمایل نداشته و نخواهد نقش عمدهای در مدیریت درمان خود داشته باشد، باید محترم شمرده شود. ذکر این نکته ضروری است که در واقعیت تصمیمگیریهای مشارکتی اغلب عملی نیست، حتی اگر خود بیمار هم بخواهد بیشتر درگیر باشد، بنابراین وظیفه پزشکان است که مهارتهای ارتباطی را بهبود دهند یا بیماران را راهنمایی کنند تا نقش پررنگتری در مشاورهها و کمک به تصمیمگیریها داشته باشند.
امروزه ابزارهای مبتنی بر شواهدی برای کمک به تصمیمگیریها وجود دارند تا اطلاعاتی درباره شرایط، مدیریت راههای مختلف و پیامدها با روشن کردن خصوصیات هر بیمار در اختیار وی قرار میدهد. آنها به بیماران کمک میکنند تا در شرایط نامشخص، بهترین تصمیمها را بگیرند. این ابزارها در قالبهای مختلفی وجود دارند، مانند بروشور، ضبط صدا و برنامههای کامپیوتری که میتوانند جایگزین تعامل بیمار ـ پزشک شوند.
در حال حاضر مهارتهای مشارکت بیمار در برنامههای آموزش سلامت، در برنامههای مدارس پزشکی و دستورالعملهای مختلف برای تمرین گنجانده شدهاند. به عبارتی ارتقای سواد سلامت بیمار، از رئوس مطالب آموزشی هستند. همچنین به دانشجویان روش Teach back آموخته میشود، یعنی از بیماران خواسته میشود تا اطلاعاتی را که آموختهاند، توضیح دهند. به این ترتیب موارد اشتباه بلافاصله تصحیح میشوند.
امروزه به طور فزایندهای از پزشکان انتظار میرود تا به صلاحیتهایی مانند توانایی برقراری ارتباط برای تبادل اطلاعات خطر و احتمال آن با بیماران و تعیین اولویتهای بیمار، درباره اینکه تا چه اندازه و چه مقدار میخواهند در تصمیمگیریها مشارکت داشته باشند، برسند. همچنین بتوانند هر زمان که مناسب است، بیماران را در تصمیمگیری درباره درمانشان درگیر کنند و قادر باشند این زمان درست را تشخیص دهند. در این میان، پزشکان باید تشویق شوند تا برای غلبه بر مشکلاتی مانند موانع زبان، تلاش کنند. برای مثال، میتوانند از مترجمان واجد شرایط استفاده کنند. از سویی، آموزش و تشویق بیماران به داشتن مشارکت فعال در مشاورهها، این امکان را برای آنها فراهم میسازد تا مهارتها، دانش، اطمینان و صمیمیت لازم را برای پرسیدن سوالهای درست و مناسب کسب کنند.
● خود مدیریتی
بیشتر بیماران مبتلا به بیماریهای مزمن، اغلب اوقات بدون آنکه با پزشک خود مشورت کنند، به خوددرمانی میپردازند. از این رو، پزشکان باید از این بیماران حمایت کرده و تواناییهای خود مدیریتی آنها را ارتقا دهند. همچنین باید مطمئن شوند که بیمارانشان، اطلاعات مورد نیاز مربوط به شرایط خود را به اندازه لازم و کافی دارند و میتوانند از خود مراقبت کنند. از سویی آنها را به سوی داشتن پیامد نهایی بهتر راهبری نمایند، هر چند امروزه در عالم واقع، تعامل پزشک ـ بیمار، اغلب در جهت وابستگی و کاهش تدریجی اعتماد به نفس بیمار قدم برمیدارد.
▪ راهحل: مهارتهای چندگانه انضباطی و رویکردهای مبتنی بر تیم برای آموزش بیماران مفید هستند. به طور مثال، یک بررسی نشان داده که پرستاران حرفهای بهتر از پزشکان برای درک نیازهای بیمار و راهنمایی آنها برای به دست آوردن اطلاعات درست عمل میکنند. به علاوه، به نظر میرسد بعضی گروههای بیماران برای فراهم کردن اطلاعاتی که مناسب حال خود باشند، نسبت به پزشکان موثرتر هستند.
نتیجه آنکه سواد بهداشت و توانمندسازی آن دست به دست میشود و ما تنها میتوانیم در ارایه اطلاعات صحیح به بیماران، به وسیله فناوریهای نوین و موثر همراه شویم. راهبری ارتقای درک عمومی از مراقبتهای سلامتی، تلاشی مشارکتی است، هر چند که سرچشمه اصلی آن به متخصصان سلامت باز میگردد. شاید برای دانشجویان این امکان وجود نداشته باشد تا تاثیر مستقیمی بر سواد سلامت بیماران بگذارند، افزایش آگاهی آنها از مفاهیم سواد سلامت و ارایه استراتژیهای لازم به آنها، زمانی که آماده میشوند تا فارغالتحصیل شده و پزشک شوند، لازم و ضروری به نظر میرسد.
منبع: BMJ, ۲۰۰۹
دکتر شادی کلاهدوزان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست