چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

آتش افروزی در نوروز


آتش افروزی در نوروز

یكی از زیباترین رسم های كهن زرتشتی افروختن آتش پیش از دمیدن آفتاب در روز اورمزد از ماه فروردین است در آن روزگاران كه چراغ برق و نورهای مصنوعی نبود, تقابل بیشتری میان تاریكی شب و نور آتش پدید می آمد در قلب شب تاریك, ببر فراز بام گلی خانه ها, آتش یكی یكی روشن می شد و گله گله, فروغ سرخ آن فروزان می ماند

یكی از زیباترین رسم های كهن زرتشتی افروختن آتش پیش از دمیدن آفتاب در روز اورمزد از ماه فروردین است. در آن روزگاران كه چراغ برق و نورهای مصنوعی نبود، تقابل بیشتری میان تاریكی شب و نور آتش پدید می آمد: در قلب شب تاریك، ببر فراز بام گلی خانه ها، آتش یكی یكی روشن می شد و گله گله، فروغ سرخ آن فروزان می ماند. این آتش ها گاهی آرامتر و گاهی سركش تر شعله می كشیدند، تا طلوع بامداد افروخته می ماندند و درست قبل از سر زدن سپیده صبح و روشن شدن آسمان ، شعله ها سركش تر وبلندتر می شد. این آتش را بر بلندترین بام هر خانه می افروختند و زمزمه و نیایش شعله آتش فروزان را همراهی می كرد. تقابل آسمان سیاه و غرقه در ستاره های دور دست با نور درخشان آتش های بلند صحنه زیبایی می آفرید با معنی و رازهای زنده و پویا سرانجام آواز خروسان زمزمه را و آیین آتش افروزی را به كمال می رساند تا آفتاب سرزند. همچنان كه در تصویر رویایی و چشم نواز اجزای متعدد و متنوع وجود دارد، آیین زیبا و كهنسال هم سرشار از اجزای سازنده و تركیب پیچیده ای از مفاهیم و معانی و رفتارهای جمعی پیوسته به یكدیگر است كه درهم تنیده و به هم بافته شده اند و هر یك نقش و ارزش و كنش اجتماعی و فردی دارند، همراه با گزارش های مقدس وباورهایی مبتنی بر تاریخ جامعه و نیز تاریخ تطور و تكامل آدمی : هر یك از این طرح های رفتاری در طی تاریخ تكوین یافته اند وباز خود با شرایط طبیعی زیستن بشر در جهان و در گروه هماهنگ اند. در همین آتش افروزی در بامداد اورمزد روز و فروردین ماه، تقسیم كار بر حسب جنس و سن، منزلت افراد خانواده اساطیر یا گزارش های مقدس و البته تاریخ جامعه و تكوین و دیگر گونی مفاهیم جمعی در آن نقشمند است. حتی رقابت ها و حسادت های كودكانه یا شادی های كوچك، خروس های خانه ها و نوع آواز آنها و نیز خاربنی كه در حاشیه كویر، می روید و در آتش سوزانده می شود ، هر یك نقش و سهم و كنش ویژه و صریح دارند. پدربزرگ آتش را روشن می كرد و روشن نگاه می داشت و نیایش می خواند. هیزم و توده های خار و خاشاك را بچه ها كنار بیل بزرگش می نهادند و او هیمه را باید چنان می سوزانید كه دمیدن سپیده بتواند آتش را روشن نگاه دارد. این هیزم ها همه با زحمت و تلاش به دست آمده بود. پسر بچه های همسایه می دانستند كه این توده خار كه حالا بر آتش گذاشته شده است، كدام حلقه یا به اصطلاح سیبك ( گویش بهدینان : ava) است و كی و كجا دوست و رقیب بازی و كار مزرعه آن را كنده و در آفتاب خشكانده و انبار كرده است تا امروز به كار آید. مادر بزرگ ، فارغ از رقابت بچگانه آنها، آب تازه و كوزه هایی را كه بر آن سبزه رویانده بود ( گویش بهدینان : sesa) بر لب بام خانه می نهاد، همراه با میوه های بریده و جام آب و شیر و می و سیر و سداب و گل در گلدان. اینها به نیت آن بود كه بویشان متصاعد شود و به در گذشتگان خاندان و فروهای آنها برسد و آن رفتگان به سرای باقی را از خوردنی های مرسوم و سنتی سهمی باشد. مادربزرگ وقتی كه در كنج آشپزخانه دود زده قدیمی، سنگ های كوچكی را كه در آتش داغ كرده بود، در ظرف شیر می انداخت تا بوی شیر بلند شود، نام بچه هایش را كه در شیر خوارگی از دستش رفته بودند، بر زبان می آورد. آن وقت بود كه بخار و بوی شیر را با دریغ و اشك می آمیخت. او نام هر یك را بر زبان می راند و آنها را فرا می خواند تا كوچولوهای بی گناهش از این بوی شیر بهره ببرند و همراه با این فراخوانی، آرام و بی صدا نهانی می گریست. اما مواظب زنده ها هم بود: حالا دیگر، با سرزدن آفتاب، پدربزرگ به جای فروردین یشت، یا به اصطلاح فره وشی، مهر نیایش می خواند، مادر بزرگ هم برای بچه های زنده و منظر خانه تخمه بو می داد و یواشكی در بیخ مشت فضول ترین و شیطان ترین آنها، كه بیش از همه برای گرفتن تخمه خارج از نوبت پیله كرده بود، چند دانه تخمه داغ می ریخت: عید نوروز شروع شده بود. در پشت این شور و شر و فعالیت جمعی و رفتارهای آیینی، گزارش های مقدسی در كار است كه چندی و چونی آنها را توضیح می دهد و توجیه می كند: همچنانكه بهره شیر خوارگانی كه از دنیا رفته اند، تصور می شود كه فقط بوی شیری است كه سنگ داغ در آن انداخته باشند، كل آتش افروزی پیش از بامداد روز اورمزد، ماه فروردین هم بر مبنای باور و اسطوره ای معین انجام می شود. این گونه عقاید بنابر تاثیر باورهای دیگر و بافتی كه در آن جای می گیرند. دستخوش دیگر گونی و تغییر می گردند و شكل و قالب نهایی خود را می یابند. مثلا" متن های تاریخی اغلب می گویند كه علت آتش افروزی بر بلندی ها، در این جشن ها خبر دادن و اعلام كردن امری و به ویژه زمان معینی است. اما درآن روزگاران، بیشتر می گفتند كه روشن كردن این آتش به افتخار یا به یاد هدایت یا برای درود فرستادن بر نهصد و نود و نه هزار روان در گذشتگانی است كه در گریز خود را به آب و آتش زده اند و از میان آنها فقط یكی بازمانده است. احتمال دارد كه این توجیه از هندوستان در سده اخیر به ایران آمده باشد یا شكل دیگر گون شده از عقایدی دیگر و كهنه تر را در آن بتوان دید. این آتش افروزی بر بام خانه در واقع آخرین رسم از شعایر گاهنبار پنجه یا ده روز پایان سال است. این ده روز را ده روز ( فروردیان ) یا ( فروردیگان ) می گویند كه مركب است از پنجه كوچك، یعنی پنج روز اول از اشتاد روز تا اناران یا انغران ازماه اسفند به حساب زرتشتی برابر با بیست و پنجم اسفند ماه بنابر تقویم رسمی كشور) و پنجه بزرگ ( پنجه مسترقه یا دزدیه، پنج روز آخر سال) كه پنج روز دوم از فروردیان است. رابطه ده روز فروردیان با نوروز در متن پهلوی كهنسالی موسوم به نیرنگستان هم ذكر شده است و می دانیم كه این كتاب از قدیمی تری متون پهلوی است كه از روزگار ساسانیان بر جای مانده است و با شاهد آوردن از اوستا، به توصیف و توضیح آیین های دینی در آن دروان می پردازد. چنان كه سروران ارجمند ملاحظه می فرمایند، برای گفتگو درباره آداب و رسوم ناگزیر باید به توصیف و شرح مفاهیم و معانی بسیاری هم دست زد كه با آن آیین ها در ارتباط و پیوند هستند. در اینجا، ناچار باید از مفاهیمی سخن گفت مانند گاهنبار باورهای مربوط به بقای روح در گذشتگان معانی واژه هایی مثل فروهر یا فروشی، و نیز چگونگی وسهم یافتن رفتگان از نیایش ها و فدیه های آیینی و در نهایت تاثیر كردار آدمی در رستگاری هستی و جهان و نیز در رستگاری روان خودش پس از حیات، در واقع همین مفهوم اخیر است كه به مثابه ابزاری كردار و عمل اعضای جامعه را تحت كنترل در می آورد و ضابطه هایی برای چگونگی رفتار اعضای جامعه به اتكای آن پدید می آید . با توجه به چنین نكاتی است كه در گفتگو از این آیینها ومراسم ناگزیر شناخت كل ساختار دینی و باورهای باز گردنده به آنها مطرح می شودو با مجموعه و كلیتی از مفاهیم و طرح های رفتار سر و كار پیدا می كنیم كه با یكدیگر پیوسته اند و به صورت مرتبط با هم كار دارند ودر فعل و انفعال پدیدار می شوند. هر یك از این آیینها و مراسم در چار چوب چنین مجموعه ای است كه معنای صریح و دقیقی می یابند. مثلا" این باور وجود داشته است كه در فروردیان، یعنی ده روز پایان سال، از روز اشتاد از ماه اسفند تا وهیشتوایشت گاه، روان های بهشتی و نیز دوزخیان به گیتی می آیند. بهشتیان شادان و دوزخیان خرم، ولی ترسان از بیم بازگشت، در خانه های خود و نزد بازماندگان خود مانند. از این رو، برای شادی روان آنان باید خانه و مان و میهن یعنی مسكن خانواده پاكیزه باشد و در آن نیایش و آیین های ویژه برگزار شود. سپس در بامداد روز اورمزد، ماه فروردین یعنی آغاز سال نو، روان ها به جایگاه خویش باز می گردند. به مناسب این ترك مجدد و و داع سالیانه روان ها با گیتی است كه باید آیینی خاص برپا كرد. یك متن متاخیر پهلوی می آورد كه نیایش برای ایزدونند یعنی احتمالا" ستاره نسر واقع، در این روز فریضه است وپختن نانی به نام ( ونند برید ) مبنای این پنداشته و آیین را باید در اعتقاد كهنی جستجو كرد كه ستاره ونند را و ارتباط او با ستارگانی دیگر ( تیشتر یعنی شعرای یمانی، سد ویس یعنی سهیل یا احتمالا" الدبران، هفتو رنگ یعنی دب اكبر ) هست و هم نقش آنها در آوردن به این جهان مجموعه پیچیده و سنگینی را می سازد كه فهم و شرح آنها همه مشكل است در برابر، رسم ( افروختن آتش) را می بینیم كه عملی است روشن و معلوم و ساده، درست به همین سبب است كه روشن كردن آتش با شكل های مختلف و در زمان ها و مكان های متفاوتی مشاهده می شود و دلایل و گزارش های گوناگون برای آن پدید می آید، حال آن كه مفاهیم و پنداشته های مربوط به ایزدونند احتمال بسیار كمتری برای باقی ماندن دارد. می توان مجموعه باورهای مشابه با آن را آداب و رسومی ( كدر) ونا روشن نامید و رسم آتش افروزی را آیینی ( شفاف ) خواند كه با سادگی و صراحت خویش دارای امكان بقای بسیار و گسترش فراوان است. چنین است كه آتش افروزی نوروزی بر بام در نزد زرتشتیان ایرانی در یزد هم حتی گونه های متفاوت و رواج بسیار دارد. مثلا" در تفت و توابع آن، كه در كنار آنها كوه هست، می بینیم كه هم بر بام خانه ها وهم بر روی كوه ده مرسوم به ( حسینی) در بامداد اورمزد و فروردین ماه آتش روشن می كنند این آتش افروختن نشانه و خبر برای آغاز سال نوست و با ساز و آواز همراه و توام است و با این مراسم است كه شروع جشن را به همه خبر می دهند. به همین روال، آتش افروزی نوروزی در گونه های متفاوت و مختلف در نزد مردمانی دیگر هم پدیدار می شود كه باورهای متفاوت دارند. از جمله آیین افروختن آتش در نوروز را در كردستان باز می یابیم كه دارای رونق بسیار است. نمونه دوردستی از آتش افروزی نوروزی را در نزد مردم روستاهای جنوب كشور رومانی گزارش كرده اند . این خبر در كتاب موسوم به یافته های ایرانشناسی در رومانی از دكتر ( ویورل با جاكو) ضبط است و دوست عزیز آقای دكتر محمد علی صوتی آن را در اختیار بنده نهادند. این گونه آتش افروزی چه در كردستان و چه در رومانی اولا" با نوروز و جشن ایرانی آغاز سال پیوسته و مربوط است، زیرا كه درست در همان تاریخ برپا می شود. ثانیا" از آن آتش افروزی كه زرتشتیان آن را معمول می دارند، جداشده و استقلال تام یافته است. این ایین های آتش افروزی هر یك در متن باورهایی دیگر قرار گرفته اند و هر یك خود توجیه و گزارش و شكل خاصی پیدا كرده اند. به همین روال است آتش افروزی چهارشنبه سوری كه از نظر گاهشماری جای افروختن آداب و رسوم و باورهای پیرامون خود با آتش افروزی بر بام خانه ها یا كوه بلند در بامداد نخستین روز از ماه فروردین اختلاف دارد، هفته و نام روزهای آن اصلا" زرتشتی نیست پریدن از روی آتش با ارجمندی و حرمت آن در آیین زرتشتی نمی خواند و نوعی توهین به آتش است، پنج گاه شبانه روز در باورهای زرتشتی از بامداد آغاز می شود و نه از سر شب وپس از غروب آفتاب در اورامان كردستان این رسم نشان شاخص و بارز از آداب نوروزی و جشن آن است: زمان آن پس از غروب آفتاب آخرین روز سال است ( قول شفاهی دوست گرامی، آقای فرهاد و رهرام ) از این لحاظ شكلی به خود گرفته است كه آن را باید حد فاصل میان آتش شب چهارشنبه سوری در كوچه ها یا حیاط و آتش افروزی بامداد روز اورمزد ماه فروردین بر بام خانه دانست. آتش را در رومانی تا سی چهل سال پیش رسم بود كه در روزی از سال كه مصادف با روز آغاز سال نو شمسی می شود، در حیاط خانه ها یا در برابر خانه ها یا در باغها بیفروزند. دور و بر این رسم را باورهای مسیحی و داستان هایی درباره قدیسان مسیحی فرا گرفته بوده است.زمان آن نهم مارس، مطابق تقویم قدیمی تر در آن دیار بود. این تقویم در سال۱۹۲۴ اصلاح شد واینك درست برابر است با بیست و یكم مارس، پختن خوراك مخصوصی در این روز برای درگذشتگان وبدن آن به گورستان دهكده و شعایری دیگر از آن گزارش شده است كه همه پیوند این آتش افروزی را با آدای كهن نوروز ایرانی تصریح می كند. آیا این رسم با سپاه داریوش بزرگ یا حاكمان ایرانی آن روزگار به كناره های دانوب رسیده است یا آنكه یادگار ارتباط فرهنگی دو ملت در دوران های بعدی است ؟ احتمالا" در پاسخ به این پرسش جز حدس و گمان راهی نداریم. همچنانكه در اورامان نیز روند بازماندن این رسم آتش افروزی مبهم می ماند. جز این كه نظر آقای و رهرام را باز گوییم كه مردم سنی مذهب در آن ناحیه خاص از كردستان از پیوندی كه تشیع با نوروز دارد، بر كنار مانده اندآداب دروان كهنتر را در قالبی منفرد و به صورت تنها حفظ كرده اند چنانكه از آداب و مراسم جشن نوروز، در آن منطقه خاص فقط همین افروختن آتش متداول است. آنچه در این میان شایان توجه و ذكر است رسم ( شفاف ) آتش افروزی در نوروز است كه توانش تنوع پذیرفتن و در آمدن به اشكال گوناگون دارد و این خود نمونه ای است از آیین های نوروزی: این آداب و روسوم پاره پاره ونیز در مجموعه های بزرگتر در هر جای ومكان و در نزد اقوام گوناگون هر بار با ساختنی موزون ( شفاف ) پدید می آیند و با سازگاری یافتن با دیگر باورها و رسم های هر گوشه از جهان شكلی متمایز به خود می گیرندو دوام می آورند.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.