پنجشنبه, ۲۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 13 March, 2025
فقط برای یک مشت اسکناس

انجمن جامعهشناسی ایران، نشست بررسی هنجارهای اخلاقی در ورزش را با تاکید بر فوتبال برگزار کرد. در این نشست دکتر محمد احسانی از دانشگاه تربیت مدرس، دکتر محمد رضا اسماعیلی از دانشگاه آزاد اسلامی و دکتر فرزاد غفوری از دانشگاه علامه طباطبایی و دکتر سید مهدی آقاپور به سخنرانی پرداختند.
● سیدمهدی آقاپور؛ تفکیک در بحث نظری و عملی درباره هنجارهای اخلاقی
این بحث را میتوان به ۲ بخش تقسیم کرد. یک بخش بحث نظری و جامعهشناختی و بخش دیگر عملی است که مستقیم به هنجارهای اخلاقی در ورزش میپردازد. از نظر بخش اول ورزش یک مقوله فرهنگی است و فرهنگ نیز متشکل از عقاید، باورها، ارزشها، نمادها و سمبلهاست که هنجارها نیز بخشی از فرهنگ ورزش تلقی میشود. هنجارها خود بحث مفصلی دارد که شامل عادات و آداب اجتماعی و مقدسات است. هنجارها ۳ دستهاند: هنجارهای ساده و سبک، هنجارهای متوسط و سنگین. هنجارهای سبک عادات و هنجارهای متوسط آداب هستند که قوانین و مقررات را به وجود میآورند و هنجارهای سنگین نیز امور مقدس میباشند. مساله این است که ورزش به هیچ وجه به عنوان یک مقوله فرهنگی مورد توجه نیست. در ورزش «حرکت» میکنیم سپس حرکت تبدیل به مهارت میشود و سپس مهارت با تمرین همراه میشود و هنگامی که به مهارتهای بالا دست یافتیم، دست به رقابت میزنیم. البته این رقابت در چارچوب قانون انجام میشود.
این همان قانونی است که بر هنجارها مبتنی است. حرکت به خودی خود فرهنگ نیست اما وقتی مجموع حرکات در چارچوب قوانین و مقرراتی برخاسته از هنجارهای جمعی انجام گرفت و داوری و تماشاگر وجود داشت و تمام لوازم رشتهای چون فوتبال فراهم شد به امری فرهنگی بدل میشود.
اینجا دیگر فوتبال یا ورزشهای دیگر یک مجموعه فرهنگی است که بر محور حرکت بنا شده است اما تنها در بعد ورزشی خود خلاصه نماندهاند. سپس تمام رشتههای ورزشی در کنار هم با مجموعه تشکیلات، امکانات، بودجه و زمینهها و رسانهها و تماشاگران ورزش را به وجود میآورند. اینجاست که ورزش به عنوان یک نهاد اجتماعی از زاویه جامعهشناسی ورزش مطرح میشود که مهمترین شاخص آن شاخص فرهنگی آن است که هنجار جزء و عضو اصلی آن است.
اگر ما ورزش را به عنوان یک ترکیب فرهنگی و حتی مهمتر از آن به عنوان یک مجموعه فرهنگی در جامعه، رسانه و حتی در مسوولان ورزشی و بویژه در مدارس ندانیم و فاقد آموزشهای پایهای لازم در مدارس به عنوان یک مفهوم تربیتی که ابزارش بدون استثنا حرکت است باشیم آنگاه نظام «ورزشی» با نظام «ارزشی» جامعه تضاد پیدا میکند. این عدم نگرش به ورزش مجموعهای فرهنگی و ایجاد تضاد ارزش و ورزش منجر به این میشود که یک نظام فردی و روانشناختی نسبت به هنجارهای اخلاقی در جامعه به وجود بیاید.
سرانجام این مسائل آن است که ممکن است یک بازیکن، مربی، تماشاگر و حتی رسانه از رفتار خوب یا بدی برخوردار باشد زیرا این در این سیستم به فرد واگذار شده است که خوب یا بد بتواند باشد. این نتیجهای روانشناختی است که نتیجه نگاه جامعهشناسی و نگاه جامعهشناختی و فرهنگشناسانه نیست. اینگونه است که تنها به جریمه اکتفا نشده و به مجموعهای فرهنگی به نام ورزش، مسکنی بسیار ناچیز که حتی در مسکن بودن آن نیز شک باید کرد خورانده میشود.
بنابراین، این مساله تا در ریشه فرهنگی خود که زاده آن است حل نشود، با این اقدامات حلنشدنی نیز حل نخواهد شد و این از واضحات است.
نکته: ورزش از حرکت آغاز شده و به مهارت تبدیل میشود و با تمرین همراه شده به رقابتی میانجامد که در چارچوب قانونی انجام میشود که از هنجارها برخاسته است. بنابراین هنگامی که داور، تماشاگر، رسانه و تمام لوازم به آن وارد میشود به مجموعهای فرهنگی تبدیل میشود که در مجموع تمام رشتهها، ورزش را به یک نهاد اجتماعی تبدیل میکنند
در نهایت چون رویکرد جامعهشناسانه و فرهنگی به فوتبال و ورزش وجود ندارد نظام ارزشی ما هم در بعد ملی و هم در بعد مذهبی مغایر نظام ورزشی ماست. اینگونه است که ارزشها تنها جنبه تزیینی و شعاری مییابند و در عمل به هیچ وجه ظاهر نمیشوند. در بعد عملی نیز ۳ سطح از بازی با عنوانهای منصفانه، جوانمردانه و پهلوانانه وجود دارد، امروزه ورزش کلا با کارکرد پهلوانانه و حرکات امثال جهان پهلوان تختی و پوریای ولی بیگانه است.
از طرف دیگر حتی بازی جوانمردانه نیز بسیار کمرنگ است زیرا تنها بر پایه برد کار میکند و کاری با پهلوانی و جوانمردی ندارد. چون موضوع ورزش ما امروزه به جای «ورزش حرفهای و حرفهایگری» تنها «پول» است بنابراین هرجا توانستیم در فوتبال حتی از بازی منصفانه نیز عدول میکنیم و این بسیار طبیعی است.
● فرزاد غفوری؛ ورزش پیوسته با سایر پدیدههای اجتماعی
ورزش را باید از حلقههای یک زنجیر دانست. ورزش را نمیتوان جدا از سایر پدیدههای اجتماعی بررسی کرد. زمانی که ما توانستیم خودرویی بیعیب بسازیم میتوانیم به ورزش نیز نگاه جدیدی داشته باشیم. بنابراین نمیتوان با نقص پدیدههای اجتماعی روبهرو بود و ورزشی سالم داشت. اگر تابعیت ورزش را از سایر پدیدههای اجتماعی بپذیریم میتوان رد ناهنجاریهای آن را در دیگر پدیدهها نیز جستجو کرد.
به عنوان مثال یک فروشنده یا راننده اگر در یک جامعه بتواند جانب اخلاق و عدالت را رعایت کند، یک ورزشکار نیز میتواند این کار را انجام دهد. پدیدههای اجتماعی ما به گونهای به هم گره خوردهاند که بیاخلاقی درون آن توجیه دارد. به عنوان مثال ورزشکاری که کار غیراخلاقی برای رسیدن به برد انجام میدهد، این کار را اینگونه توجیه میکند؛ در صورت عدم انجام آن کار از باشگاه اخراج میشده و متحمل بیکاری و تبعات آن میگشته است.
ورزش حتی از زمان کوبرتن هم تحت تاثیر سیاست دولت فرانسه بوده است و او برگزاری المپیک را بدون مشارکت سیاسیون ممکن نمیدانست. با وجودی که وی ابتدا مخالف حضور سیاست در ورزش بوده است، اما برای برگزاری اولین دوره المپیک مدرن ۱۸۹۶ به این نتیجه رسیده بود که بدون حضور سیاست برگزاری آن امکان پذیر نخواهد بود.
هنجارهای اخلاقی را در فوتبال نمیتوان با وضع قوانین نهادینه یا جاری ساخت. خلاصه آنکه برای ایجاد اخلاق در ورزش، باید اخلاق در جامعه و پدیدههای اجتماعی وجود داشته باشد. زیرا میزان اثرپذیری ورزش از پدیدههای اجتماعی از اثرپذیری آن بیشتر است. بنابراین به شهادت آمار، ورزش تابع سایر پدیدههای اجتماعی است.
● محمد احسانی؛ لزوم آموزش اخلاق حرفهای
نمیتوان بدون آموزش انتظار اخلاق داشت زیرا فرهنگ از خلأ زاده نمیشود و اخلاق اکتسابی است. پیکره اجتماع همچون یک موجود زنده است و تا زمانی که جایی برای متخصصان حرفهای ورزش ـ به عنوان یک حرفه ـ وجود ندارد نمیتوان انتظار آموزش، برنامهریزی، مدیریت و پیشرفت داشت که البته این به معنای خالی کردن ورزش از سیاسیون نیست.
به گفته وی مشکل از آنجا آغاز میشود که یک مدیر سیاسی که دارای مهارتهای ارتباطی و سیاسی بالاست، ممکن است مهارتهای مفهومی که از آن لازمتر است را نداشته باشد که میتواند آن را با مشاورانی کاردان به دست آورد به شرطی که قائل به نیاز به فهمیدن مفهوم ورزش برای پیشرفت باشد. ورزش ما از ورزش آماتور که در آن انگیزهها کسب افتخار و برافرازی پرچم است به ورزش پولی پرتاب شده است بدون آن که حرفهای شده باشد. در ورزش حرفهای علاوه بر انگیزههای آماتوری، انگیزههای اقتصادی وارد شده و با آن پدیدههایی چون دوپینگ وارد شده و سپس ضد آن نیز وارد این حرفه میشود. اینجاست که «اخلاق حرفهای» جواب میدهد. بنابراین رفتار خوب بازیکن خارجی به این دلیل است که حرفه این اجازه را به او نمیدهد و او دریافته که اگر این رفتار را نداشته باشد دیگر فوتبالیست نخواهد بود. نمونهاش «وین رونی» از تیم «منچستر یونایتد» است که به علت رفتاری غیرورزشی محروم شد و تیم خود را از یک جام محروم ساخت و تیمش میلیونها دلار متضرر شد.
مهدی امام بخش
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست