دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

از چشم‌های منتظر خرمشهر


از چشم‌های منتظر خرمشهر

خرمشهر
دستان اهتمام پر از خالی
چشمان انتظار نمک‌سود
دل‌های داغذار
- شگفتا-
امیدوار مثل اوان جنگ
اینجا، هنوز جنگ به پایان نمی‌رسد
چشمی ست باز و مضطرب این شهر
بر روزهای رفته …

خرمشهر

دستان اهتمام پر از خالی

چشمان انتظار نمک‌سود

دل‌های داغذار

- شگفتا-

امیدوار مثل اوان جنگ

اینجا، هنوز جنگ به پایان نمی‌رسد

چشمی ست باز و مضطرب این شهر

بر روزهای رفته که می‌فرسایند

بر روزهای نو که نمی‌آیند

اینجا هنوز جنگ به پایان نمی‌رسد

من، زیر پلک سوخته شهر

اجساد ناتمام کسانی را می‌بینم

که پشت و روی ندارد سرهاشان

و قبله روی به ایشان دارد

و دشمن از جسد آنان می‌ترسد

من زیر پلک سوخته شهر

دستان ناتمام کسانی را می‌بینم

که بازمانده دشمن را

غارت را

برای خود به غنیمت می‌خواهند

و ناتمامی آنها

از ناکامی است

در غفلتی که از همه سو می‌بارد

من زیر پلک سوخته شهر

آتشفشان ملتهبی می‌بینم

که جنگ را می‌پرسد

و سوختن را خاموش

عظیم‌تر می‌بیند

از آتشی که خصم برانگیزد

و با زبانه مژگان می‌‌خواند:

«چه خوب آینه‌ای بودی جنگ!»

چه خوب توفانی بودی

که چشم‌های گدازانم را

به بازماندن در هر حال

تو آزمودی و عادت دادی

چه نعمتی بود جنگ!

که خون ریخته‌ام را

به خاک سوخته نوشانیدی

و بارورتر کردی خاک را

فرجام چشم مضطرب شهرم را

در قطعنامه‌ها ننوشتند

و داغ‌ها جراحت‌ها را

از پلک‌های شهر نشستند

آغاز درد از چه زمان بود

اینجا هنوز جنگ به پایان نمی‌رسد

و سالگرد ندارد فریاد

محمدعلی محمدی