پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

طبل خالی


طبل خالی

به نظر می رسد یكی از دلایل طولانی شدن جنگ ایران و عراق برخورد جانبدارانه و یك طرفه اكثریت كشورهای جهان در قبال دو كشور ایران و عراق بود در واقع عدم برخورد اصولی با متجاوز و كشور مورد تهاجم واقع شده در این جنگ از همان روز اول جنگ و برخورد نادرست شورای امنیت سازمان ملل متحد كاملاً نمود پیدا كرد

هر دو جنگ خلیج فارس ناشی از سیاست توسعه طلبانه و تجاوز مسلحانه رژیم بعث عراق به دو كشور ایران و كویت از یك طرف و خواست صدام حسین جهت تبدیل عراق به كشور قدرتمند منطقه خلیج فارس و كسب رهبری جهان عرب بود. در جریان جنگ اول ساختار نظام بین الملل موافق عراق بود و كشورهای غربی از صدام حسین در برابر انقلاب اسلامی ایران حمایت كرده و حاضر نشدند واقعیات جنگ از جمله متجاوز بودن عراق و مسئولیت آن را در شروع جنگ به رسمیت بشناسد. حتی شورا در ابتدا خواستار عقب نشینی نیروهای عراق به مرزهای بین المللی و آتش بس و اصل غیرقابل قبول بودن تصرف سرزمین از راه زور نشد. در جنگ دوم خلیج فارس، عراق بلافاصله با واكنش سریع و سخت جامعه بین الملل روبه رو شد و یك ائتلاف بین المللی تحت لوای سازمان ملل و به رهبری آمریكا علیه عمل تجاوزكارانه عراق ایجاد شد. ۱۱ مرداد سالگرد اشغال كویت توسط رژیم بعث عراق است. به این بهانه در این گزارش به مقایسه عملكرد شورای امنیت در قبال دو جنگ خلیج فارس پرداخته ایم.

به نظر می رسد یكی از دلایل طولانی شدن جنگ ایران و عراق برخورد جانبدارانه و یك طرفه اكثریت كشورهای جهان در قبال دو كشور ایران و عراق بود. در واقع عدم برخورد اصولی با متجاوز و كشور مورد تهاجم واقع شده در این جنگ از همان روز اول جنگ و برخورد نادرست شورای امنیت سازمان ملل متحد كاملاً نمود پیدا كرد. این برخورد و موضع جانبدارانه در تمامی سال های جنگ از سوی شورای امنیت به ویژه پنج عضو دائمی آن كه مسئولیت اصلی حفظ صلح و امنیت بین المللی را به عهده دارند تا آخرین روزهای جنگ ادامه داشت.

شورای امنیت در تصمیمات متخذه خود و قطعنامه های صادره برخورد اصولی با جنگ و متجاوز نكرد و حتی تا مدت ها و در زمانی كه نیروهای عراقی در هزاران كیلومتر از سرزمین ایران مستقر بودند، خواستار عقب نشینی آنها به مرزهای شناخته شده بین المللی نشد. همچنین شورا در طول هشت سال جنگ هیچ گاه از عراق به عنوان آغازگر جنگ و متجاوز نام نبرد و مسئولیت آن را به رسمیت نشناخت. اما در مقابل واكنش شورای امنیت به هنگام تهاجم عراق به ایران بسیار متفاوت از واكنش سریع، موثر و قاطعانه آن در قبال تهاجم عراق به كویت در ۱۰ سال بعد بود. در اولین روز از حمله سراسری عراق به قلمرو ایران در ۳۱ شهریور ،۵۹ كورت والدهایم دبیركل وقت سازمان ملل به هر دو دولت ایران و عراق پیشنهاد كرد كه مساعی جمیله خود را به كار بندند و از دو كشور خواستار خویشتنداری و مذاكره برای حل اختلاف شد. روز بعد شورای امنیت اولین موضع گیری خود را نه از طریق یك قطعنامه قاطع، بلكه از طریق یك بیانیه كه اهمیت بسیار كمتر حقوقی و سیاسی داشت، اعلام كرد. در این بیانیه تنها ضمن ابراز نگرانی به طور مبهم از طرفین خواسته شده بود تا به حل اختلافات خود از راه های مسالمت آمیز بپردازند.

●نقش شورا

شورای امنیت قطعنامه (۴۷۹) را (كه اولین قطعنامه بود) ۶روز پس از شروع جنگ تحمیلی علیه ایران صادر كرد. این قطعنامه تهاجم گسترده و همه جانبه عراق به ایران را تنها وضعیت بین ایران و عراق می خواند و با بی تفاوتی از ایران كه هدف تجاوز صریح و وقیحانه قرار گرفته است، می خواست كه بلافاصله از كاربرد بیشتر زور خودداری كند. شورا خواستار برقراری آتش بس نشد و از عراق نخواست تا نیروهای خود را از خاك ایران عقب كشیده و به مرزهای شناخته شده بین المللی بازگرداند. همچنین تجاوز عراق به منزله نقض صلح و یك عمل تجاوزگرانه شناخته نشد و این عمل عراق محكوم نگردید. برعكس قطعنامه۶۶۰ كه فقط چند ساعت بعد از حمله عراق به كویت صادر شد، تهاجم عراق به كویت را محكوم كرده و از عراق می خواهد تا بلافاصله و بدون قید و شرط تمام نیروهای خود را به نقاطی بازگرداند كه در اول اوت ۱۹۹۰ در آنجا مستقر بودند. شورا می توانست تهاجم عراق به ایران را تهدید علیه صلح یا نقض صلح و یا اعمال تجاوز بداند و لاجرم به مواد ۳۹ تا ۵۰ منشور از فصل هفتم (مواد ۳۹ و۴۰) مراجعه نماید. این دوگانگی برخورد شورا در قبال دو عمل تجاوزگرانه آن هم از جانب یك كشور بیانگر سیاسی و جانبدارانه بودن مواضع شورای امنیت در قبال مسائل مهم سیاست جهانی بوده و بیشتر از هر چیزی منافع كشورهای قدرتمند شورا را متجلی می سازد.

در هنگام حمله عراق به ایران، فضای بین المللی خیلی موافق ایران نبود. ماجرای گروگانگیری سفارت آمریكا و بازداشت ۵۲دیپلمات آمریكایی به مدت ۴۴۴ روز فضای روابط ایران و آمریكا را به بدترین وضعیت خود كشانده بود. از طرفی رابطه ایران با دیگر كشورهای غربی و همچنین با شوروی در این مقطع چندان خوب نبود كه این وضعیت قاعدتاً در روابط ایران با این كشورها و در معادلات جنگ و در تصمیمات شورای امنیت تأثیر می گذاشت. این در حالی است كه رابطه عراق با شوروی و با آلمان بسیار خوب بود و در سال های میانی جنگ رابطه عراق با آمریكا نیز به تدریج بهبود یافت. در قضیه تسخیر لانه جاسوسی آمریكا، مسئولین این كشور قسم یاد كردند تا انتقام خود را از ایران بگیرند. مطمئناً آمریكا آن روز هم تأثیر و نفوذ زیادی در شورای امنیت داشت و جنگ عراق با ایران نیز فرصت مناسبی برای تلافی آمریكا ایجاد كرد. آنتونی پارسونز، آخرین سفیر انگلیس در زمان شاه و سفیر وقت این كشور در سازمان ملل متحد، در مورد تمایل آن زمان شورا اظهار داشت: در شورای امنیت هیچ كس در ذهن خود شك نداشت كه عراق دست به یك تهاجم گسترده در عمق خاك ایران زده است. ولی اضافه می كند كه هیچ كس مایل به پیروزی ایران انقلابی، این برهم زننده وضع موجود در منطقه نبود. بعد از صدور قطعنامه بسیار ضعیف و ناعادلانه ،۴۷۹ شورای امنیت در سكوتی بسیار سنگین فرورفت كه این سكوت همزمان با پیشروی نیروهای عراقی در داخل خاك ایران و تحكیم مواضع آنها در مناطق تحت اشغال خود بود تا این كه با آزادسازی خرمشهر در سوم خرداد ،۱۳۶۱ شورای امنیت به درخواست اردن و حمایت آمریكا بعد از ۲۱ ماه و ۱۵ روز از صدور قطعنامه ،۴۷۹ تشكیل جلسه داد و قطعنامه ۵۱۴ را در ۲۱ تیر ۱۳۶۱ به اتفاق آراء تصویب كرد. در این قطعنامه شورا خواستار آتش بس و خاتمه فوری عملیات نظامی و نیز خواستار عقب كشیدن نیروها به مرزهای شناخته شده بین المللی شده و بعد از گذشت این مدت طولانی برای اولین بار احترام به حاكمیت، استقلال، تمامیت ارضی و عدم مداخله در امور داخلی كشورها مورد توجه شورا قرار گرفته است.

این موارد آن قدر مسایل بی اهمیت و پیش پا افتاده ای نیستند كه اعضای شورا در طول ۲۲ ماه گذشته سهواً فراموش كرده باشند.

عقب نشینی نیروها به مرزهای شناخته شده بین المللی هنگامی در قطعنامه ۵۱۴ مورد گفت وگو قرارگرفت كه قوای عراق از اكثر نقاط استراتژیك ایران بیرون رانده شده و در نقاط جنوبی نیروهای ایرانی به مرزهای بین المللی رسیده بودند. در واقع می توان گفت كه قدرت نظامی ایران موجب تشكیل جلسه شورای امنیت و تصویب این قطعنامه گردید. علی رغم تأخیر بسیار سؤال برانگیز شورای امنیت در پرداختن به جنگ عراق علیه ایران در طول ۸ سال درگیری، شورا در جنگ كویت در طول فقط ۴ ماه اقدام به صدور ۱۲ قطعنامه كرد كه از لحاظ قاطعیت، تسلسل، سرعت و تأثیرگذاری از تاریخ تأسیس سازمان ملل متحد بی سابقه بوده است. در جنگ كویت در طول ۸ ماه، ۳۷ قطعنامه علیه عراق صادر شد در صورتی كه در جنگ ایران، در طول ۸ سال فقط ۱۰ قطعنامه صادر شد كه غیر از قطعنامه ۵۹۸ سایر قطعنامه ها جنگ فوق، «وضعیت» بین ایران و عراق نامیده شده است و نه «جنگ» ایران و عراق كه از نظر حقوق بین الملل و منشور ملل متحد بسیار مهم است. در جنگ كویت، اقدامات شورا با توجه به مراحل و تحولات جهان و متناسب با شرایط زمانی و بر اساس رفتار عراق صورت گرفت و شورا در هر موضوعی با تصویب قطعنامه ای به مقابله عملی با عراق پرداخت. در قطعنامه ۶۷۸ (مصوبه ۲۹ نوامبر ۱۹۹۰) تا ۱۵ ژانویه ۱۹۹۱ به عراق مهلت داد كه خاك كویت را تخلیه نماید و در غیر این صورت اعضا را مجاز می دارد كه از همه وسایل ممكن (نیروی نظامی) برای اجرای قطعنامه شورا استفاده نمایند. نوع، ماهیت، قاطعیت و الزام آور بودن قطعنامه های جنگ كویت به هیچ وجه قابل مقایسه با جنگ ایران نیست و این در حالی است كه آغازگر هر دو این جنگ ها، یك كشور، عراق بوده است.

وانگهی فاصله قطعنامه های جنگ كویت بیش از چند روز نیست ولی در جنگ ایران تا ۲۲ ماه فاصله وجود دارد. مهم ترین قطعنامه شورای امنیت در جنگ عراق علیه ایران قطعنامه ۵۹۸ است كه در ۳۰ تیر ۱۳۶۶ به تصویب رسید. در این قطعنامه شورا برای اولین بار واژه منازعه یا مخاصمه را به كار می برد و از آغاز و ادامه جنگ بین دو كشور اظهار تأسف می كند. در طول ۷ سال اول جنگ، شورای امنیت همواره اصرار داشت از واژه وضعیت در قطعنامه های خود استفاده نماید. اساساً در قطعنامه های ۴۷۹ ، ۵۱۴ ، ،۵۲۲ ۵۴۰ ، ۵۸۲ و ۵۸۸ شورای امنیت جنگ خونین و ویرانگر دو كشور را تحت عنوان وضعیت بررسی می نمود. استفاده از واژه وضعیت حاكی از عدم توجه دقیق شورا به منشور است، زیرا منشور میان واژه وضعیت و مخاصمه تفاوت و تفكیك قائل است. وضعیت حالتی است كه ممكن است به اصطكاك بین المللی و یا مخاصمه بیانجامد. بنابراین شورا واقعیت های موجود را نادیده می گیرد. تنها در قطعنامه ۵۹۸ بعد از ۷ سال شورا بالاخره واقعیت را می پذیرد و این وضعیت را منازعه می نامد و بر اساس فصل هفتم و مواد ۳۹ و ۴۰ منشور اقدام می كند.

در این قطعنامه برای اولین بار اعلام شده كه در جنگ ایران و عراق نقض صلح حادث شده و لذا بر اساس فصل هفتم منشور ملل متحد و مواد ۳۹ و ۴۰ منشور قطعنامه شكل گرفته است. لكن شورای امنیت هیچ گاه اعلام نكرد كه كدام كشور ناقض صلح است و آن را معرفی نكرد. این امر یكی از نقاط اصلی ضعف قطعنامه است. همچنین شورا اظهار نداشت كه نقض صلح از ابتدای شروع جنگ حادث شده یا در حوالی صدور قطعنامه ۵۹۸. بنابراین سؤال پیش می آید كه بنا بر حقوق بین الملل، شورای امنیت تا چه اندازه مسئولیت تداوم جنگ و خسارات جانی و مادی و خرابی های عظیم به وجود آمده را داشته است.

در كل، قطعنامه ۵۹۸ درباره چگونگی آغاز جنگ و وقوع تجاوز ساكت است و به طور ضمنی این مطلب را القا می كند كه در مقام تقسیم مسئولیت حقوقی جنگ، مسئول آغاز جنگ عراق و مسئول ادامه آن، ایران است. این در حالی است كه ایران بر اساس ماده ۵۱ منشور ملل متحد به حق ذاتی دفاع مشروع از خود دست زده است و آغاز كننده، گسترش دهنده و ادامه دهنده جنگ كشور عراق بوده است. طبق ماده ۳۹ منشور اگر تجاوزی صورت گیرد شورای امنیت باید عمل تجاوز را احراز كرده و اقداماتی را بر طبق مواد ۴۱ و ۴۲ به عمل آورد. طبیعی است عدم متجاوز شناختن عراق از طرف شورا و به تبع محكوم نكردن آن، خود ناقض ماده ۳۹ است. در مقابل برخورد شدید و قاطع شورای امنیت در خصوص حمله عراق به كویت میزان تأثیرپذیری این شورا از قدرت های بزرگ و منافع و مطامع آنها را بیش از پیش آشكار ساخت.

مهدی قمصریان