چهارشنبه, ۲ خرداد, ۱۴۰۳ / 22 May, 2024
مجله ویستا

جنگ دموكراتیك


جنگ دموكراتیك

عبارت «۴میلیون كشته» كافی است تا خود را متقاعد كنیم و لحظه ای درباره جنگ داخلی «جمهوری دموكراتیك كنگو» بیندیشیم جنگی كه به اعتقاد بسیاری, یكی از مهلك ترین درگیریهای پس از جنگ دوم جهانی است وضعیت این كشور آفریقایی, زمانی بدتر می شود كه بدانیم جنگهای داخلی آن هنوز «در عمل» پایان نیافته است

یادآوری نكته ای در همین ابتدا لازم به نظر می رسد: در قاره آفریقا، ۲كشور با نام كنگو وجود دارد كه در اكثر موارد، با یكدیگر اشتباه گرفته می شوند. یكی از آنها، «جمهوری كنگو» است كه به «كنگو برازاویل» مشهور است؛ و دیگری كه موضوع نوشتار ماست، «جمهوری دموكراتیك كنگو» نام دارد و به «كنگو كینشاسا» معروف است. جمهوری دموكراتیك كنگو، دوجنگ داخلی از سرگذرانده است كه اولین آن در سال۱۹۹۶ آغاز شد و حدود دوسال ادامه یافت. جنگ دوم نیز از سال۱۹۹۸ شروع شده و تبعات آن نیز تا به امروز دامنگیر این كشور آفریقایی است.

و اینك، شرح ماجرا:

●جنگ اول

جمهوری دموكراتیك كنگو، یكی از بزرگترین كشورهای آفریقاست و از این رو با ۹كشور دیگر همسایه است. در اواسط دهه۶۰ میلادی، «موبوتو سه سه سه كو» توانست با یك كودتا، حكومت را در جمهوری دموكراتیك كنگو از آن خود كند. در آن زمان، سه سه سه كو و كودتایش، مورد حمایت وسیع غرب و بویژه ایالات متحده آمریكا قرار گرفت.

با روی كار آمدن سه سه سه كو، بهترین فرصت برای او و آمریكا پدید آمد. از یك سو، سه سه سه كو سخت محتاج كمكهای خارجی (بویژه از سوی دولتهای غربی) بود تا حكومت تازه تأسیس خود را دوام بخشد. او برای «باقی ماندن» در قدرت و سامان بخشیدن به اوضاع كشورش، به شدت نیازمند جلب نظر مثبت ایالات متحده آمریكا بود. در سوی مقابل، آمریكا هم به دنبال راهكاری جهت جلوگیری از نفوذ روزافزون شوروی سابق (در جهان و) در آفریقا بود. گسترش نگرش كمونیستی، شاید در قاره سیاه سریعتر امكانپذیر بود؛ زیرا در آن هنگامه تاریخی، اكثر دولتهای آفریقایی سرگرم مسائل دیگری مانند جنگهای داخلی، فقر و خشكسالی بودند و عملاً برای مبارزه با اشاعه نظریه كمونیسم، فرصتی نداشتند.

به این ترتیب، آمریكا و سه سه سه كو با همكاری یكدیگر توانستند به اهداف خود نزدیك شوند. سه سه سه كو به پشتیبانی غربیها، بر مخالفان داخلی و خارجی خود غلبه و اعتراضها را سركوب كرد؛ همچنین اقدامات سرنگون كننده علیه دولتش را نیز ناكام گذاشت. همزمان، سه سه سه كو با كمك مشاوران آمریكایی خود، برنامه های متعددی در مرز جمهوری دموكراتیك كنگو و آنگولا به اجرا گذاشت تا نقشه های اتحاد جماهیر شوروی سابق با مشكل مواجه شود. باید گفت سه سه سه كو در هر دوجبهه داخلی و خارجی، موفقیت هایی نیز به دست آورد.

اما طی این مدت، اكثر درآمد جمهوری دموكراتیك كنگو صرف تجهیز ارتش و خرید ادوات نظامی می شد و به مرور زمان، اقتصاد كنگو كینشاسا هر چه بیشتر در سراشیبی سقوط قرار می گرفت. مردم روز به روز فقیرتر می شدند و بیكاری بیشتر می شد. امیدی هم به بهبود وضعیت اقتصاد كشور نبود، زیرا سه سه سه كو تنها به فكر حفظ حكومت خود بود و حاضر بود هر بهایی را برای آن بپردازد با شرایطی كه توضیح داده شد، سه سه سه كو توانست حكومت خود را تا اواسط دهه۹۰ میلادی (حدود ۳دهه) پایدار نگه دارد. اما در اواخر زمامداری اش، اتفاقی به وقوع پیوست كه نه تنها وضعیت جمهوری دموكراتیك كنگو، بلكه تمامی كره خاكی را تحت تأثیر خود قرار داد و آن هم فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق بود. با سقوط اتحاد شوروی سابق، دوران نزول سه سه سه كو هم آغاز شد. آمریكا كه رقیب دیرینه اش را از صحنه سیاسی آفریقا و آنگولا حذف شده می دید، دیگر دلیلی برای حمایت از دولت نامشروع سه سه سه كو كه روز به روز با اعتراض های داخلی و خارجی مواجه می شد، احساس نمی كرد. به همین جهت، كم كم كمكهای آمریكا و پشتیبانی اش از حكومت سه سه سه كو كاهش یافت و قدرت حاكم وقت كنگو كینشاسا نیز هر روز كمتر از روز قبل می شد. مخالفان دولت وقت جمهوری دموكراتیك كنگو از فرصت پیش آمده، نهایت استفاده را بردند. مهمترین گروه مخالف و شورشی در این كشور، «ADFLC» بود كه رهبر ایشان «لوران كابیلا» نام داشت. كابیلا و طرفدارانش كه بیش از ۲دهه علیه سه سه سه كو مبارزه می كردند، با كاهش حمایتهای غرب از دولت كنگو كینشاسا، تحركات خود را شدت بخشیدند. همزمان، كشورهای همسایه كنگو نیز كه از حكومت سه سه سه كو ناراضی بودند، سلاح و كمكهای مالی فراوانی در اختیار شورشیان جمهوری دموكراتیك كنگو (بویژه ADFLC) قرار دادند. مهمترین كشورهای حامی شورشیان دولت سه سه سه كو، روآندا و اوگاندا بودند.

به این ترتیب، اولین جنگ داخلی كنگو كینشاسا آغاز شد كه بسیاری از مورخان، تاریخ آن را سال۱۹۹۶ میلادی ثبت كرده اند. درگیریها میان شورشیان و دولت سه سه سه كو بالا گرفت و پیشروی گروههای مخالف، به سمت پایتخت (كینشاسا) ادامه داشت. در مارس،۱۹۹۷ ADFLC به رهبری كابیلا در تدارك حمله وسیعی جهت سقوط كامل دولت بود. در همین حال، موضوع مذاكره میان شورشیان و دولت مطرح شد و براساس آن، «اتی انه شی سكدی» به عنوان نخست وزیر جدید منصوب شد. این انتصاب، با مخالفت كابیلا مواجه شد و او اعلام كرد اگر شی سكدی (رقیب قدیمی سه سه سه كو) پست جدید را بپذیرد، در حكومت آینده (در صورت سقوط سه سه سه كو)، هیچ نقشی نخواهد داشت.

سرانجام در ماه مه سال،۱۹۹۷ كابیلا به حومه پایتخت رسید و در ۱۶همان ماه، توانست كینشاسا را فتح و سه سه سه كو را از حكومت بركنار كند. سه سه سه كو به مراكش گریخت و در ماه سپتامبر۱۹۹۷ میلادی از دنیا رفت. پس از پیروزی، كابیلا خود را رئیس جمهوری دموكراتیك كنگو خواند و جنگ را پایان یافته اعلام كرد.

جالب است بدانیم هنگامی كه سه سه سه كو به حكومت رسید، نام كشور را به «زئیر» تغییر داد و زمانی كه كابیلا زمام قدرت را به دست گرفت، كشور را به «جمهوری دموكراتیك كنگو» تغییر نام داد.

●جنگ دوم

هنگامی كه كابیلا خود را به عنوان رئیس جمهور معرفی كرد، همزمان برای مسلط شدن بر اوضاع كشور، تلاشهای زیادی انجام داد. باید اقرار كرد وظیفه كابیلا برای آرام كردن شرایط، بسیار سخت بود. شاید كوچكترین لغزش از سوی او، منجر به از دست دادن قدرتش می شد.

زمانی كه كابیلا حكومت را به دست گرفت، با ۳مشكل اساسی مواجه بود:

۱- اقتصاد بد و بدهی های سنگین خارجی

۲- گروههای شورشی مختلف

۳- دخالت مستقیم كشورهای خارجی

همانطور كه پیشتر اشاره شد، «اقصاد ویران» میراث حكومت دیكتاتوری سه سه سه كو برای كابیلا بود؛ اقتصادی كه به خاطر جنگهای داخلی چندساله، عملاً چیزی از آن باقی نمانده بود. از سوی دیگر، شورشیانی كه رقبای كابیلا و ADFLC به حساب می آمدند، سهم خود را از حكومت جدید طلب می كردند. از آنجا كه حد و مرز مشخصی برای مطالبات رقیبان شورشی وجود نداشت، كار برای كابیلا مشكل تر شده بود؛ زیرا تا پیش از سرنگونی سه سه سه كو، اهداف كابیلا و ADFLC با تمام گروههای مخالف سه سه سه كو یكسان بود و همگان علیه دولت مركزی مبارزه می كردند؛ اما اكنون كه كابیلا بر حكومت مركزی مسلط شده، مورد حسادت گروههای شورشی دیگر قرار گرفته است.

در آن زمان، شورشیان زیادی در سراسر جمهوری دموكراتیك كنگو پراكنده بودند و به فعالیتهای خود ادامه می دادند؛ اما می توان گفت ۲ گروه از همه شاخص تر و تأثیرگذارتر بودند:

۱ - گروه « MLC» كه از سوی دولت اوگاندا حمایت می شدند.

۲ - گروه « RCD» كه حامی اصلی ایشان، كشور روآندا بود.

مسأله ای كه جلب توجه می كرد، چنین بود كه كشورهای اوگاندا و روآندا هرگز اتهام حمایت از این گروهها را رد نكردند؛ بلكه با پشتیبانی آشكار از هر دو گروه شورشی (MLC وRCD) ، خواستار برآورده شدن حقوق و مطالبات خود در كشور جمهوری دموكراتیك كنگو بودند! در جبهه مقابل هم وضعیت جالبی برقرار بود: ارتش دولتی جمهوری دموكراتیك كنگو كینشاسا كه در اختیار كابیلا بود، از سوی كشورهای مختلف آفریقایی از جمله زیمبابوه آنگولا، نامیبیا و چاد حمایت می شد.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.