چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

كتابداران در عصر دانش


كتابداران در عصر دانش

عصر دانش شرایط و چالش های جدیدی را برای سازمان ها و گروه های حرفه ای گوناگون به وجود آورده است درک نیروها و گرایش هایی که آینده قلمرو دانش را شکل می دهند برای کتابداران بسیار مهم است اقتصاد دانش در یک محیط چند شبکه ای شکل می گیرد در اقتصاد شبکه ای, شبکه روابط بسیار مهمتر از مالکیت اموال و دارایی است

عصر دانش شرایط و چالش‌های جدیدی را برای سازمان‌ها و گروه‌های حرفه‌ای گوناگون به وجود آورده است. درک نیروها و گرایش‌هایی که آینده قلمرو دانش را شکل می‌دهند برای کتابداران بسیار مهم است. اقتصاد دانش در یک محیط چند شبکه‌‌ای شکل می‌گیرد. در اقتصاد شبکه‌ای، شبکه روابط بسیار مهمتر از مالکیت اموال و دارایی است. مقاله حاضر به این موضوع می‌پردازد که چگونه کتابداران به کارکنان دانش تبدیل می‌شوند و دیگر گروه‌های کاری دانش را پشتیبانی می‌کنند. نقشه‌ها و مهارت‌های جدید (بویژه مهارت‌های ارتباطی و میان فردی که نقش عمده‌ای در آماده‌سازی فراورده‌های اطلاعاتی جدید ایفا می‌کنند) به عنوان پایه و اساس بحث، منظور شده‌اند.

مقدمه

عوامل جدید بسیاری هستند که محیط کتابخانه‌های امروز را شکل می‌دهند. ویژگی‌های این دنیای جدید عبارت‌اند از: جامعه دانش‌گرا ، اقتصاد مبتنی بر دانش، سازمان مبتنی بر دانش ، کارکنان دانش ، دانش سازمانی ، فرهنگ دانش و مدیریت دانش ، رقابت هوشمندانه و .... اکثر این پدیده‌ها بیانگر فرصت‌های مهم شغلی برای کتابداران هستند، فرصتی برای بهبود و اصلاح تصوری که از آنان در اذهان هست، و در عین حال به مرور زمان باید تغییر کند. سؤالی که در اینجا می‌توان مطرح کرد این است که چه تفاوتی بین محیط اطلاعات و محیط دانش وجود دارد؟

به بیان کلی، در محیط اطلاعاتی کتابداران صرفاً با اشیای اطلاعاتی (نمود آشکار دانش) یعنی اسناد و مجموعه‌های منابع (در قالب‌های مختلف آن) سر و کار دارند. ولی در محیط دانش، آنان مجبورند با افراد نیز کار کنند. «پیچیدگی عوامل انسانی تنها شامل فرهنگ سازمانی نیست، بلکه مهارت‌ها و توانایی‌های کارکنان در خلق، تسهیم و تلفیق دانش را نیز دربرمی‌گیرد» (Houghton and Halbwrith، ۲۰۰۲). این به معنای تأکید و توجه به روابط، همکاری، تفکر انتقادی، ابتکار و نوآوری، سازگاری، هوشمندی، و یادگیری فردی و گروهی (عموماً در برقراری ارتباط) می‌باشد؛ زیرا ارتباطات وسیله اتصال اذهان بشر از طریق تعامل می‌باشد.

در عصر دانش، دانایی قدرت است. امروزه افراد و سازمان‌هایی که به ارزش واقعی اطلاعات (دانش مدون) و نیز خود دانش پی‌ برده‌اند، موفق‌ترند. اما، فعالیت در محیط دانش، کار ساده‌ای نیست. دانش در مغز انسان‌ها، در افراد، در گروه‌های علاقه‌مند موضوعی، در روابط بین افراد و گروه‌ها جای دارد، نه در مجموعه‌های منابع. دانش، ساختاری پویا دارد که دائماً به وسیله فرایندهای تفکر و یادگیری، در حال تغییر است. دانش ایستا نیست؛ آنچه که امروز امری نوآورانه است، فردا به دانش هسته تبدیل خواهد شد. دانش از تعامل افراد ایجاد می‌شود و شکل می‌گیرد. اغلب اوقات، دانش صورت ملموس دارد. «دانش ‌ضمنی »، از همکاری، نوآوری، و مشارکت نشأت می‌گیرد (Houghton and Halbwrith، ۲۰۰۲). بخش عمده دانش را نمی‌توان مدون کرد و برای فناوری جدید اطلاعات، دسترس‌ناپذیر باقی می‌ماند. الهام‌ها، حدس‌ها، بصیرت‌های ذهنی، و باورها نمونه‌های خوبی از دانش تدوین‌نشده هستند. بیشتر نظام‌های اطلاعاتی، دانش یا حتی اطلاعاتی را که مدیران در زندگی روزانه‌شان از آن‌ها استفاده می‌کنند، ثبت و ضبط نمی‌کنند (زیرا اغلب اوقات، مدیران متکی به مکالمات رو در رو یا تلفنی هستند).

در چنین دنیایی، کارکنان دانش که شغل آن‌ها به مهارت‌هایشان در یافتن، ترکیب، انتقال و به‌کارگیری دانش متکی می‌باشد، به منابع بسیار با ارزشی تبدیل می‌شوند.

●اقتصاد مبتنی بر دانش

«اقتصاد مبتنی بر دانش»، «اقتصاد وابسته به دانش »، «اقتصاد جدید»، «اقتصاد مبتنی بر نوآوری »، «اقتصاد یادگیری »، «اقتصاد دیجیتالی »، «اقتصاد شبکه‌ای »، «اقتصاد جهانی »، و «اقتصاد بدون مرز » اصطلاحاتی هستند که به‌وسیله سیاستمداران و اقتصاددانان مورد استفاده قرار می‌گیرند (OECD, ۲۰۰۱a, ۲۰۰۰,۱۹۹۹, ۱۹۹۷, Webber, ۱۹۹۳). این اصطلاحات اغلب به‌صورت هم‌معنا به کار می‌روند و عموماً بر درجه کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات تمرکز دارند. مشکل اقتصاد دانش و جامعه دانش‌گرا، موضوع مخابرات یا فناوری نیست، بلکه موضوع محتوا است، و بنابراین مهارت‌های کتابداران و متخصصان اطلاع‌رسانی و دانش، می‌تواند در آن نقش داشته باشد. توانایی دسترسی به اطلاعات توسط هر کس و در هر مکان - به شیوه‌ای‌ كه از نظر قالب مناسب باشد، راحت، ارزان و قابل اعتماد باشد- موضوع بسیار مهمی در اقتصاد دانش و جامعه دانش‌گرا است. به لطف فناوری اطلاعات و ارتباطات (یکی از نیروهای عمده سوق‌دهنده اقتصاد دانش)، در حال حاضر ‌مبتکران و مشتریان دارای امکان انتخاب بازار و فرآورده‌های اطلاعاتی هستند و انتظار دارندکه اطلاعات با ربط و دقیق (به زبان انتخاب شده) به صورت ۲۴ ساعته، از طریق رایانه یا تلفن‌ همراه، در دسترس باشد.

در مارس سال ۲۰۰۰ و در اجلاس سران در لیسبون ، سران و دولت‌های اروپا، هدف جدیدی را برای تبدیل اتحادیه اروپا به یکی از جوامع بی‌رقیب مبتنی بر دانش در جهان تا سال ۲۰۱۰ تدوین نمودند. آن‌ها تأکید کردند که:

_ مؤسسات کار و پیشه و شهروندان باید به طیف وسیعی از خدمات و به امکانات زیرساختاری ارتباطات در سطح جهانی دسترس ارزان داشته باشند؛

_ هر شهروند باید به مهارت‌های لازم برای زندگی و کار در این جامعه جدید اطلاعاتی مجهز باشد؛ و

_ باید اولویت بالایی به یادگیری مادام‌العمر- به‌عنوان جزء اساسی از مدل اجتماعی اروپا- داده شود.

هدف از این طرح ابتکاری «اروپای الکترونیکی» حصول اطمینان از این نکته است که همه افراد (و نه فقط تعداد کمی) در اتحادیه اروپا- همه شهروندان، همه مدارس، همه شرکت‌ها، همه نهادهای اجرایی (و امیدوار باشیم که همه کتابخانه‌ها) به فناوری‌های‌ جدید اطلاعات و ارتباطات، دسترسی داشته باشند و تا نهایت امکان از آن در جهت بهبود کیفیت زندگی خود استفاده کنند.

فناوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان تقویت‌کننده دانش عمل می‌کند. دانش به خودی خود رشد اقتصادی را تسریع نمی‌بخشد. فناوری و مجموعه‌های داده‌ها نیز به تنهایی برای اطمینان از موفقیت اقتصادی کافی نمی‌باشند: نهایتاً این که جایگاه اقتصاد جدید در فناوری نیست، چه این فناوری ریزتراشه باشد یا شبکه جهانی مخابرات؛ جایگاه آن در ذهن انسان است.

از طریق کارکنان پژوهش است که شرکت‌ها می‌توانند دانش مناسب را کسب نمایند و از آن در جهت تولید فرآورده‌ها وخدمات ابتکاری جدید استفاده کنند. در چنین شرایطی، اقتصاد مبتنی بر دانش، دنیایی است که در آن:

_ افراد به جای دست‌های خود با مغزشان کار می‌کنند؛

_ فناوری ارتباطات منجر به رقابت جهانی می‌شود؛

_ نوآوری مهم‌تر از تولید انبوه است؛

_ سرمایه‌گذاری به جای خرید دستگاه‌ها و ماشین آلات جدید، در جهت کسب مفاهیم جدید یا ابزارهایی برای خلق آن‌ها صورت می گیرد؛

_ و بالاخره تحولات سریع، دائمی و همیشگی است (Encyclopedia of the New Economy، ۲۰۰۰).

جامعه و اقتصاد دانشی، نه تنها بازارهای اطلاعاتی هستند که فرآورده‌ها و خدمات دانش، در آن‌ها برای فروش عرضه می‌شوند، بلکه فضایی هستند که در آن، شرکت‌های کار و پیشه، مؤسسات دانشگاهی و بخش‌های صنعتی فرصت همکاری برای اشتراک اطلاعات و دانش خود و نیز تبدیل به انبوهی از ایده‌ها، فرصت‌ها و راه‌حل‌هایی که منجر به ایجاد ثروت اقتصادی و اجتماعی می‌شود را به دست می‌آورند (Bryson، ۲۰۰۱).

در این فضای دانشی، وجود کتابخانه‌ها و کتابداران نیز ضروری است. کار اصلی کتابداران، سازماندهی و کنترل فضای اطلاعاتی و دانشی است. در این معنا، کتابداران را می‌توان مدیران فضای اطلاعاتی و دانشی نامید.

●محیط یادگیری مادام‌العمر

«یادگیری» کلید موفقیت افراد در اقتصاد جدید، در مدارس، در آموزش عالی و در سراسر زندگی کاری افراد می‌باشد. قابلیت اصلی برای افراد به منظور بقا و رقابت در اقتصاد جدید، توانایی آن‌ها در یادگیری، و سپس به‌کارگیری آموخته‌ها می‌باشد (Blair، ۲۰۰۰).

در اجلاس لیسبون که در مارس سال ۲۰۰۰ برگزار گردید (Lisbon European Council، ۲۰۰۰) سران اتحادیه اروپا اذعان داشتند که رقابت‌جویی در آینده، بستگی به سیاست‌های نوین آموزشی نظیر «یادگیری الکترونیکی» و آموزش حرفه‌ای مادام‌العمر دارد. تضمین یادگیری مادام‌العمر از اهمیت بنیادین در مدل جامعه اروپایی برخوردار است، زیرا ۱۵۰ میلیون از شهروندان اتحادیه اروپا، تحصیلات دانشگاهی ندارند. براساس سند «اروپای الکترونیکی ۲۰۰۵ : یک جامعه اطلاعاتی برای همه» (European Commission، ۲۰۰۰) تا پایان سال ۲۰۰۳، کمیسیون اروپا با همکاری نزدیک کشورهای عضو، تحلیلی از وضعیت عرضه و تقاضای مهارت‌های الکترونیکی در اروپا را منتشر خواهد ساخت؛ از این رو دولت‌های اتحادیه اروپا باید در جهت تأمین مهارت‌های اساسی مورد نیاز بزرگسالان در جامعه دانش‌گرا، گام‌های اساسی بردارند.

اقتصاد جدید دانش، برای تداوم توسعه حرفه‌ای، فرصت‌های مرتبط‌‌‌تری را ایجاب می‌کند: در محیط کار، هدف اصلی، اطمینان از قرار گرفتن افراد اروپا در موقعیتی است که بتوانند - در هر لحظه از زندگی - دانش و مهارت‌های جدید مورد نیاز برای تضمین استخدام در آینده را کسب کنند (European ۲۰۰۲, Commission, Directorate)

شرکت‌ها برای تبدیل‌شدن به سازمان‌های یادگیرنده موثر، با دو چالش عمده روبرو هستند: نخست این که بیش از پیش، خود را با دانسته‌هایشان توصیف کنند، و دیگر این كه بر توسعه قابلیت‌های اصلی و مهارت‌های قابل انعطافی که به آن‌ها امکان تولید فرآورده‌ها و خدمات ممتاز و قابل رقابت را بدهند، تمرکز نمایند (OECD، ۱۹۹۷).


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.