سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
دکه پرزیدنت کنار سازمان ملل
همین که فیلمِ سرشار از ظرافت و شیطنت و خلاقیت تنهای تنهای تنها را در این جشنواره، این قدر دیر دیدم، با توجه به تمام مجراها و دریچههایی که برای تشخیص و بازیابی فیلمهای ناشناخته بااهمیت دارم، نشان میدهد که هنوز تا چه حد ممکن است فیلمها بهاصطلاح عامیانه «نصفشان زیر زمین باشد» و تا چه حد ممکن است از سروشکل و خلاصه داستان و تصاویر و حتی اطلاعات شنیده شده درباره آنها، نشود فهمید که با چه نوع فیلمی با چه دنیا و حالوهوای سرحال و چندلایه و جذابی روبهرو خواهیم شد.
حتی دوستانی که با لذت و ذوق درباره تنهای تنهای تنها حرف میزدند، هیچکدام این توصیف یا چیزی نزدیک به آن را ارایه ندادند که فیلمی فانتزی با پیوند دادن دوستی یک پسر بومی بوشهری و یک پسر روس به مسایل مربوط به منازعات و تقابلهای سیاسی و حتی تصمیمهای دیپلماتیک ایران در باب مسایل هستهای است!
همین تعجبی که احیاناً از خواندن این توصیف به بخشی از خوانندگان این نوشته که فیلم را ندیدهاند دست میدهد، با تماشای آن سکانس به سکانس و لحظه به لحظه به خود من هم دست داد. اینکه چگونه میشود از این دستمایه و از دل خواب یک بچه درباره سفینهای که از آسمان به زیر آمده، چنین داستان و چنین تأثیرهایی استخراج کرد، خود به معجزه میماند. اینکه چهطور گفتار متن/ نَرِیشِن زن روسی که فارسی میداند و در ابتدا فقط مترجم حرفهای دو بچه است، جای نظرگاه تماشاگر را در این روایت میگیرد و درست همان نگرش و بینشی را که لازم است ما داشته باشیم با ما در میان میگذارد، اینکه چهقدر در چینش رنگها و نورها و طراحی محیط و شکل دادن به فضای فیلم دقت و جزییاتپردازی، هم به کار رفته و هم با حرفهایگری پنهان شده، و اینکه نوشتن متن دیالوگها و مونولوگهای پسر ایرانی/ عبدالکریم/ رنجرو (میثم فرهومند) چطور میتواند هم نتیجهای تا این حد دقیق و منتهی به اهداف ضدجنگ و ضدسیاست داشته باشد و هم این قدر به ذهن و حسهای پسرکی با آن سنوسال و آن روحیه خیالپرداز و آن شخصیت خاص و مستحکم و آن سختکوشی ذاتی اقلیمش نزدیک باشد، همه و همه از عجایب این تجربه منحصربهفرد و شیرین و تلخ است. برای اطمینان یافتن از جذابیت و در عین حال عمق این فیلم و فضای فرمی و تماتیکش، کافی است تیتراژ پایانی آن را به همراه صدای انشای پسرک درباره اینکه آرزو دارد در پیادهرو کنار سازمان ملل، دکهای به اسم «دک? پرزیدنت» بزند، بشنوید و به دریافت تازهای از مصداق عینی «لبخند و اشک توأمان» برسید.
● دعوت به دوستی میان ملتها
فیلم سینمایی «تنهای تنها تنها» از دوستی، برادری، گذشت، تفاهم سخن میگوید و نشان میدهد که انسانها میتوانند با هر نوع لهجه، رنگ، ملیت، فرهنگ و آدابی در کنار یکدیگر زندگی کنند و دوستیها را گسترش دهند.
فیلم سینمایی «تنهای تنهای تنها» به کارگردانی احسان عبدیپور سال گذشته در سی و یکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر حضور بسیار موفقی داشت و اگرچه با کج فهمی و نگاه سفارشی هئیت داوران جشنواره، از سوی هئیت داوران نادیده گرفته شد و تنها در بخش پایانی تجلی اراده ملی جشنواره سی و یکم فیلم فجر توانست از نهادها وسازمانهای حامی جشنواره جوایزی را کسب کند اما بی تردید یکی از موفق ترین و بهترین و البته کم حاشیهترین فیلمهای جشنواره فجر در سال گذشته و جشنواره کودکان و نوجوانان امسال است.
فیلمی کم هزینه که با همکاری صداوسیمای استان بوشهر تولید شد وخیلی زود توانست نام خود را بر سر زبانها بیندازد ونشان دهد که میتوان در جایی به غیر از تهران هم فیلمی ساخت که مخاطب از دیدن آن خسته نشود.
احسان عبدی پورکارگردان بوشهری این فیلم که ساخت فیلمهایی چون «توماج» و «یک بعد از ظهر تابستان» را در کارنامه دارد و در سالهای گذشته نیز با فیلمهایی چون «افسانه ۹۸» و «همسنگار» به جشنواره فجر آمده و موفقیتهایی کسب کرده بود. در این فیلم با بیان رواییتی عاطفی از پیوند میان دو نوجوان به زندگی «عبدالکریم» معروف به «رنجرو» پسرکی بوشهری میپردازد که در یکی از روستاهای اطراف نیروگاه اتمی بوشهر زندگی میکند. او با پسرکی روسی، که پدرش از مهندسان روسی نیروگاه است دوست میشود؛ اما تحولات جهانی به ویژه پرونده هستهای ایران و واکنشهای اطرافیان، دوستی صادقانه و بیآلایش آنها را تهدید میکند.
فیلم سینمایی «تنهای تنها تنها» هر چند به موضوع حساس و سیاسی مانند آژانس بینالمللی انرژی اتمی و فعالیت نیروگاه بوشهرمیپردازد اما ریتم مناسب و جذاب فیلم و به نوعی زبان شیرینی که دارد باعث میشود که مخاطب از دیدن این فیلم خسته نشود و به هیچ عنوان احساس نکند که با اثری سفارشی روبهرو ست. نکته مهم دیگر اینکه فیلم به هیچ عنوانی ادعای روشنفکری و خود نمایی ندارد و به سادگی روایت و قصه خود را برای مخاطب امروز تعریف میکند.
فیلم با توجه به فضای بومیای که دارد در عین سادگی قصه خود را تعریف و سرشار از ظرافت، شیطنت و خلاقیت میکند و موفق میشود از یک فضای بومی مانند بوشهر در جهت هر چه بهتر شدن ریتم و جذابیت آن استفاده کند و مخاطب را درگیر خود کند.
فیلم به مخاطب نشان میدهد که دوستی و عشق، مرز و جغرافیا نمیشناسد و ربطی به ایرانی بودن یا روسی بودن ندارد و مهم انسان دوستی است. کارگردان در فیلم با مهارت تمام از بازیگران بومیاش بازی گرفته و فضاهایی همراه با طنز ساخته که میتواند به درستی وبدون هیچ واسطهای مخاطب را به خنده وا دارد. ازسویی کارگردان فیلم عبدی پوراز زبان شخصیتهای نوجوان خود یعنی «رنجرو» و «الگ»، با لهجه بوشهری و به زبان روسی، در طول فیلم به همه میگوید که دردهکده جهانی این روزها، دوستیها را ازبین نمیرود حتی اگر یک دریا بین آدمها فاصله باشد.
نویسنده : امیر پوریا
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید بلیط هواپیما
ایران مجلس شورای اسلامی بابک زنجانی مجلس خلیج فارس دولت سیزدهم دولت لایحه بودجه 1403 حجاب شورای نگهبان مجلس یازدهم محمدباقر قالیباف
قوه قضاییه هواشناسی تهران سیل شهرداری تهران فضای مجازی سلامت شورای شهر تهران دستگیری پلیس آموزش و پرورش قتل
خودرو قیمت دلار قیمت خودرو سایپا کارگران ایران خودرو دلار بازار خودرو قیمت طلا مالیات بانک مرکزی تورم
تلویزیون رسانه سریال سینمای ایران سینما فیلم تئاتر موسیقی دفاع مقدس بازیگر کتاب رسانه ملی
ناسا سازمان سنجش شورای عالی انقلاب فرهنگی آموزش عالی
رژیم صهیونیستی اسرائیل فلسطین غزه آمریکا جنگ غزه حماس روسیه نوار غزه عربستان اوکراین ترکیه
فوتبال استقلال پرسپولیس سپاهان تراکتور تیم ملی فوتسال ایران فوتسال باشگاه استقلال وحید شمسایی بازی باشگاه پرسپولیس لیگ برتر
هوش مصنوعی اینترنت تبلیغات اپل نخبگان همراه اول ماه آیفون گوگل روزنامه ایرانسل
داروخانه ویتامین کاهش وزن بارداری خواب دیابت طول عمر سلامت روان فروش اینترنتی دارو هندوانه