شنبه, ۲۲ دی, ۱۴۰۳ / 11 January, 2025
مرد همیشه در صحنه
روحانی و سیاستمدار كهنهكاری كه تا چند صباح پیش،به عنوان جدیترین گزینه پست ریاست جمهوری در محافل سیاسی و اذهان عامه مطرح بود،با ناكامی در عرصه انتخابات نهم،مدتی است راحتی وآرامش را برای خود تجویز كرده تا با تامل در تحولات و رویدادهای اخیر، بار دیگر پا به میدان بگذارد. هاشمی با این حال، این روزها را در وضعیتی خاص بسر میبرد. او خودش بیش از هر كسی بدین نكته واقف است. از طیف یاران وفاداری كه روزگاری،كارگزاران سازندگی خطاب میشدند، تنها چندنفر در كنارش ماندهاند، تالار بزرگ مجمع تشخیا مصلحت نظام نیز تنها پذیرای عدهیی قلیل از مردان طرفدار سیاست های وی است. وقتی یك ماه پیش فیلم تبلیغاتیاش از تلویزیون پخش میشد، بسیاری پی به تنهایی این روزهای هاشمی بردند. دور میز مذاكرهیی كه تصمیم آمدن یا نیامدن به انتخابات تصویر شده بود، جز همسر و فرزندانش كه مرد همیشه در صحنه جمهوری اسلامی را از ورود به بازی پرهزینه دیگر پرهیز میدادند، فرد دیگری مشاهده نمیشد و این نمای به یادماندنی،پیامهای بسیاری را در دل خود بازگو میكرد.در پس زمینه سیمای پیرمرد سیاست، اكنون میتوان تصویر تمامعیار یك انقلابی دوآتشه را دید كه تحولات ۲۷ سال پرماجرا، در او تغییراتی شگرف پدید آورده است.تغییراتی كه جمع یاران نزدیك وی نیز البته از آن بینصیب نماندهاند.مردی كه بسیاری مفاهیم سیاسی رایج در ایران، با عملكرد سیاسی او باب شد، اما هیچگاه خود را وامدار جناح و گروهی نساخت. هاشمی در دو دوره دولتش هر بار كه كابینهیی تشكیل داد از یك سو مردانی چون عبداللهنوری، عطاءاللهمهاجرانی و محمد خاتمی را به همپیمانی دعوت كرد و از ناحیه دیگر كسانی چون بشارتی، میرسلیم و هاشمی گلپایگانی را.
دولت ائتلافی وی نماینده جریان تكنوكراتهای جمهوری اسلامی بود. اتحاد دیوانسالارانی كه حول اقتدار پدری معنوی به دور از مناقشات سیاسی، به بنیانگذاران پراگماتیسم (عملگرایی) در عرصه سیاست ایران بدل شدند. اما برخلاف آنچه انتظار میرفت دولت مستعجل بود، روزی كه خاتمی، روحانی خوشپوش وناشناخته سیاست، پا به سرسرای كاخ ریاستجمهوری گذاشت،در صف كارگزاران هاشمی گسستی باور نكردنی پدیدار شد. هرچند كه كل ائتلاف موسوم به «كارگزاران سیاسی» در جدال روزهای پایانی مانده به ۲خرداد، سرانجام تصمیم به حمایت از سید اصلاحطلب گرفتند، اما نتوانستند خویش را به عنوان مجموعهیی مستقل در كنار دولت خاتمی بشناسانند و بسرعت در روندهای سیاسی ۸ سال صدارت اصلاحطلبان هضم شدند. گروهی چون نوری و مهاجرانی بیهیچ ملاحظهیی به صف یاران خاتمی پیوستند وگروهی دیگر نیز برگرد جماعت محافظهكاران حلقه زدند اما دیری از صدارت خاتمی نگذشت كه یاران گذشته هاشمی یكییكی به لطایف الحیلی از صحنه سیاست كنار زده شدند، كرباسچی شهردار مشهور هاشمی، قربانی نخست بود كه به اتهام فساد مالی محاكمه و روانه زندان شد. عبداللهنوری، مرد مورد وؤوق بنیانگذار انقلاب، توسط مجلس محافظهكار پنجم، رای عدم اعتماد دریافت كرد و وزارت كشور را به موسوی لاری واگذار كرد. عطاءالله مهاجرانی به واسطه سیاستهای فرهنگیاش، مغضوب محافظهكاران شد و هر چند توانست از گردنه استیضاح مجلس به سلامت عبور كند،اما فشارها چنان بر او سنگین بود كه سرانجام ناچار به استعفا شد.در پس چنین تحولاتی، هاشمی اما هیچگاه لب به اعتراض رسمی نگشود. جمعی از یاران دیرین وی به كنجی گرفتار شدند و رییسجمهور پیشین در موضع ریاست مجمع تشخیا مصلحت سكوت پیشه كرد. كار به جایی رسید كه خاتمی هم به رغم میل باطنیاش نتوانست در كابینه دوم از وزرای سرشناس هاشمی كسی را به هیات دولت دعوت كند. از آن همه ابهت تكنوكراتها تنها جلسات دورهمنشینی به عادت مالوف باقی ماند وهر بار هم از عده دوستان، یكی برای همیشه خارج شد. از طرف دیگر در گرد حلقه قدرتی كه خاتمی نماینده آن بود كسانی نشستند كه نسبت دوستانهیی با هاشمی و دوستانش نداشتند. محفلی كه به واسطه پیروزی در انتخابات دوم خرداد ۷۶، جبهه مشاركت ایران اسلامی نام گرفت،در تریبونهای خویش به نقد تمام عیار هاشمی پرداخت و اندرزهای برادر بزرگتر یعنی سازمان مجاهدین انقلاب برای میانهروی و خراب نكردن تمام پلهای پشت سر را نپذیرفت. با تصویری كه تندروهای اصلاحطلب از هاشمی به نمایش گذاشتند سیاستمدار معروف به سردار سازندگی، در انتخابات مجلس ششم شكست فاحشی خورد و از ورود به مجلس امتناع كرد.از این زمان به بعد، كارگزاران نیز بطور آشكارتری مفهوم و هویت واقعی خویش را از دست دادند و اعتبار فعالیت جمعیشان در سپهر سیاست با علامت سوالهای متعدد مواجه شد.
با این حال، وقتی برگهای تقویم به اندازه شش سال دیگر هم ورق خورد و روزهای سرد پاییز ۸۳ از راه رسید، پیرمرد سیاستمدار باز به اندیشه فرو رفت. او شبها در حیاط خانهاش قدم میزد. آسمان را مینگریست، تفكر میكرد و گاه در تصمیم برای حضور خود در انتخابات استخاره میكرد.در این زمان دیگر آتش توپخانه چپهای رادیكال فروكش كرده بود، اصلاحطلبان چنان درگیر مسائل درون قومی بودند كه فرصت نقد از دستشان گرفته شده بود. هرچند كه هنوز هم این گمان وجود داشت كه نقد تمام عیار هاشمی را به رقابت نهایی موكول كرده باشند.در خیمه راستها نیز، سكوت معناداری نسبت به هاشمی حكمفرما بود، آنها حاضر نبودند طرح خود را بسادگی افشا كنند.
این شرایط دشوار و معماگونه، تصمیم هاشمی را نزدیك شش ماه به تاخیر انداخت و این چنین جدال درونی او برای آمدن یا نیامدن، نقل تمام محافل انتخاباتی تا نزدیكیهای روز ثبتنام بود.یاران كارگزارش آرزو میكردند كه او زودتر اعلام حضور كند و به بختآزمایی انتخابات پای بگذارد اما تردیدهای فرزند كویر سخت و دیرپا بود.با این حال تردیدهای دیرپا نیز تا ظهر روز ۱۸ اردیبهشت بیشتر دوام نیاورد و هاشمی تصمیم بزرگ خود را برای ایستادن در بین رقبای راست و چپ اعلام كرد.هاشمی انتخابات نهم، اما هاشمی رفسنجانی پیشین نبود. او به شهادت یاران جوانش در انتخابات، هاشمی ۲۰۰۵ شده بود. مردی بود كه ادبیاتش حول محور آزادیهای مدنی، حریم خصوصی، حقوق شهروندی، تكثرگرایی و احترام به مخالف، بسیار به ادبیات اصلاحطلبان منتقد خویش نزدیك مینمود.مشاوران تبلیغاتی هاشمی به او گوشزد كرده بودند كه گردنه نفسگیر این انتخابات را باید با ادبیاتی دیگرگون پشت سر گذاشت و درایت و تیز هوشی سیاستمدار كهنهكار، او را به پذیرش نظر مشاوران واداشت.
ثبتنام رییس جمهور سالهای پس از جنگ در رقابت انتخابات نهم، تمام معادلات را دستخوش تغییر ساخت. كسی چون علی اكبر ولایتی به نفع وی از كاندیداتوری صرف نظر كرد و در مدیریتهای میانی و كلان نیز، بسیاری از سرشناسان، آشكارا به حمایت از وی پرداختند و بازگشت وی به صحنه را به فال نیك گرفتند.حضور هاشمی چنان وزنه سنگینی را به معادلات انتخابات اضافه كرد كه در گفتوگوهای روزمره مردم، شبچرهها، داخل تاكسیها و ادارهها همه بیكوچكترین تردیدی، وی را پیروز آزمون نهم عنوان میكردند. هاشمی به اقتدار و هوش سیاسی شهره بود و باور مردم نیز بر این بود كه فردی چون او، بیمحاسبه، ریسك انتخابات را نپذیرفته است.سرنوشت انتخابات اما سرانجام به گونهیی رقم خورد تا مردم كوچه و بازار هم باور كنند میدان سیاست سخت بیرحم است و در این عرصه آزمون و خطا هیچ كس مصون از شكست نیست و حتی سیاستورزی چون هاشمی هم ممكن است در این عرصه، با اشتباه محاسبه مواجه شود و بازی را واگذار كند.او كه به قول مشاوران نزدیكش، تنها برای ثبت در تاریخ و به یادگار گذاشتن خاطراتی خوش پا به میدان انتخابات گذاشته بوداین بار حساب انتقاد محافظهكاران رادیكال از خود را در بدنه تغییر شكل یافته حاكمیت نكرد و اگرچه احتمال میداد از سوی بخشی از این جریان بر او فشارهایی وارد شود، اما گمان نمیكرد كار به جایی بكشد كه راستهای افراطی، روحانی بلندپایهیی چون جوادی آملی را به دلیل حمایت از وی، مورد عتاب قرار دهند. میلیونها نسخهCDشبنامه و دهها سایت اینترنتی در تخریبش تولید و پخش كنند و تمام تلاشهای وی و تیم حرفهیی تبلیغاتش را به چالش بكشانند.برخلاف انتظار همگان هاشمی انتخابات نهم را نه به رقبای چپاندیش خویش كه به نومحافظهكاران تازهوارد واگذار كرد.سیاستمداران اصولگرا چنان طرح پیچیدهیی را برای هاشمی تدارك دیده بودند كه حتی ائتلاف استثنایی دور دوم انتخابات (از روحانیون معتدل تا روشنفكران عرفی) نتوانست از شكست وی جلوگیری نماید.شكست هاشمی اما از نگاه كارشناسان به منزله شكست یك فرد تلقی نشد. این شكست، به مثابه شكست جریانی بود كه بیش از ۱۵ سال، در جایگاه مدیریتی كشور آبدیده شده بود چرا كه هاشمی رفسنجانی همواره در نزد عقلای سیاسی معاصر، نماینده یك طیف بوده است.طیفی كه با داشتن اختلافات ایدئولوژیك در میان خود، وزنه سنگینی در حاكمیت جمهوری اسلامی به حساب آمده استأ طیفی كه روزگاری نام كارگزاران بر خود گذاشت و با گذر زمان در دوگانه راست و چپ، خود را متجلی ساخت، ولی هیچ گاه از حوزه مدیریتهای اجرایی كنار گذاشته نشد.با این حال، اكنون سرنوشت آینده اصحاب هاشمی، در هالهیی از ابهام قرار گرفته است.اینكه نو محافظهكاران ایرانی تا چه حد پذیرای كارگزاران دولت سازندگی باشند هنوز مشخا نیست و اینكه چه تعداد از مدیران طرفدار مشی هاشمی نیز تمایلی به ماندن در پستهای خود داشته باشند بر كسی آشكار نیست. در فضای مهآلود كنونی اما میتوان، نشانههای كنارهگیری تدریجی كارگزاران را مشاهده كرد. گویی دیگر دوران زوال كارگزاران فرا رسیده است.مدیران هاشمی یكی یكی از صحنه تصمیمگیریهای اجرایی كناره میگیرند و عرصه را به كسانی وا میگذارند كه روی خوشی نسبت به كارگزاران ندارند. هاشمی اما برخلاف مدیرانش میخواهد همچنان در صحنه بماند تا معنای مرد سیاست بودن را به نمایش بگذارد.او پس از پذیرش شكست در انتخابات، به فكر ایجاد حزب افتاده است. روحانی كویرزاده، دلش میخواهد در این روزهای تنهایی، یاران سابق را در قالب كمیتههای حزبی كه نام «اعتدال» قرار است به خود بگیرد جمع كند و به آنها از تجربههای تلخ و شیرینش بگوید. او به فكر روزگار دیگری است تا شاید از میان همفكرانش، كسی بتواند نقش هاشمی دوم را به عهده بگیرد. تا شاید روزی، حزب اعتدال، جایگزین حزب كارگزاران شود.این تلاش و انگیزه باعث شده، سرسختترین منتقدان وی نیز سیاستورزی و واقعگرایی پیرمرد را تحسین كنند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست