جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
اعماق ماده
درك بشر از طبیعت، از یكسو مداوما از نزدیك به دور پیش میرود، به كاتگوریهای وسیعتر بسط پیدا میكند و در گستردگی طبیعت پیشرفت میكند. از سوی دیگر، درك بشر مداوما از سطح به عمق میرود، بیش از پیش به سطوح عمیقتر ساختارهای مادی میرسد و بسوی عمق طبیعت راه می گشاید.تاریخ تكامل علوم طبیعی، مارش پیروزمندانه بشر به گستره و عمق طبیعت را ثبت كرده است. نوع بشر در ابتدا فقط پدیده های مختلف را می دید. بعدها بشر پدیده های گوناگون متعدد را به چندین میلیون نوع از اجزاء متشكله تقسیم كرد و معلوم شد كه این اجزاء نیز بنوبه خود متشكل از اتمهای ده ها و صدها عنصر شیمیائی هستند. انسانها بعد از اینكه به ساختار اتمها عمیقتر پرداختند، بدین نیز پی بردند كه همه این اتمهای بیشمار متشكل از پروتونها و نوترونها و الكترونها هستند. این مهمترین ذرات را به اصطلاح ذرات "اولیه" می نامند. با تكامل بیشتر علوم نه فقط شمار ذرات "اولیه" مداوما به ده ها عدد افزایش یافت بلكه بیش از پیش نشان داد كه یك ذره "اولیه"، اولین نبوده و میتواند باز هم تقسیم شود. این نام بسیار غیرعلمی است. در حال حاضر میدانیم كه این ذرات نه فقط ذره كه موج نیز هستند. برخی افراد به این ذرات، عنوان ساده "واویكل" (موجذره) را داده اند كه در واقع خصوصیات كلیدی این اجسام ـ میكرو را منعكس میكند.جدائی و تداوم در دنیا، انواع گوناگون پدیده ها وجود دارند ـ اجرام و غبار آسمانی، كوهها و اقیانوسها، موجودات ارگانیك و "چیزهای بیجان". آیا در پس این تنوع پدیده ها چیز مشتركی وجود دارد؟ آیا بین این تنوع لایتناهی وحدتی وجود دارد؟ این سئوال نوع بشر را وا می دارد كه گام به گام از دل انواع گوناگون پدیده های سطحی بسوی جوهر آنها پیشروی كند. بقول انگلس "بنابراین، در اینجا كل ماتریالیسم خودروی ابتدائی را می بینیم كه از آغاز كار، بطور بسیار طبیعی انتظار دارد در تنوع لایتناهی پدیده های طبیعی، وحدتی موجود باشد." (دیالكتیك طبیعت)تنوع دنیای مادی فقط میتواند در ماده بودن متحد باشد. پدیده ها با یكدیگر اختلافات بیشمار دارند، اما همه آنها ماده هستند. با این وجود، در دوران باستان بواسطه سطح پایین پراتیك تولیدی، انسان هنوز قادر به تجرید مقوله "ماده" از اشكال مشخص مادی گوناگون نبود. آنها بناگزیر "درون چیزی مشخصا فیزیكی، درون یك چیز معین، بدنبال (این وحدت) میگشتند." (دیالكتیك طبیعت، انگلس)آنها همیشه در پی یافتن چیزی بودند "كه همه پدیده ها از آن تشكیل شده باشند، نخست از درون آن بظهور رسند و نهایتا درون آن حل شوند." این "عنصر و اصل كل هستی" چیست؟ابتدا برخی افراد این نظریه را مطرح كردند كه یك نوع ماده مطلقا دائمی وجود دارد. در یونان باستان، تالیس اعلام نمود كه آب، اساس همه پدیده هاست. آناخیمینس، هوا را عنصر اصلی و پایه ای دانست. در چین، در دوره "دولتهای در حال جنگ" ، نویسنده "گوانتزی" نیز فكر میكرد، آب "خون و هوای تنفسی كره ارض" است. "یانگ كوان" كه در دوره "سه پادشاهی" می زیست گمان میكرد كه "زمین و آسمان از آب ساخته شده است." و بسیاری از ماتریالیستها نیز در چین باستان فكر میكردند كه این عنصر پایه ای، هواست. آنها وارث نظریات "سونگ خیان" و "یی ون" در دوره "بهار و پاییز" بودند كه هوا را "جوهر ماده" معرفی میكردند. آنها فكر میكردند كه زمین و آسمان، "طبیعت متشكل از هوا" بوده و هوا "ماده اساسی" كائنات است؛ آنها فكر میكردند كه همه پدیده ها "اشكال عینی" (انباشت شده، تلف شده و تغییر یافته ای) است كه یك ماده اساسی یگانه، یعنی هوا بخود گرفته است.آنها در دنیای مادی در پی یافتن یگانگی از میان چندگانگی بودند؛ یعنی چیزی كه تبارز وحدت ماده باشد. این ماتریالیسم بود. پدیده های سیالی نظیر آب، آتش و هوا، برخلاف اجسام (جامد مجزا)، همگی ادامه دار بودند. "آب جاری بلاانقطاع". آب را میشد با حجمش سنجید (مثلا در یك منبع)، یا میشد آن را بگونه ای ظاهرا بی انتها به قطرات یا ذرات ریز تقسیم كرد. بقول "هان فی" : "هر چیزی كه شكل داشته باشد را میتوان بسادگی برید و تقسیم كرد." چرا؟ "اگر شكل داشته باشد، پس طولی دارد. اگر طول داشته باشد، پس اندازه ای دارد." برای مثال، یك چوب نیم متری را در نظر بگیرید. اگر امروز آن را نصف كنیم و فردا نصفه دیگر را دو نیم كنیم، میتوانیم اینكار را تا ۱۰ هزار سال ادامه دهیم و هنوز آن نیم متر چوب تمام نشده باشد.ماده مسلما تا بینهایت قابل تقسیم است. انسانها در دوران باستان از برخی اشكال مشخص ماده استفاده میكردند تا فكر خود در مورد تقسیم پذیری لایتناهی ماده بروز دهند و بدین ترتیب، به لحاظ عینی دیالكتیك را بیان كنند. اما تقلیل همه چیز به یك شكل مشخص و معین ماده، بمعنای ساده كردن بیش از حد مسئله است. اگر آب یا هوا را بدین طریق تقسیم كنیم، آب كماكان آب باقی می ماند و هوا كماكان هوا. یعنی فقط در كمیت تقسیم صورت گرفته و كیفیت هیچ تغییری نكرده است. انگلس این را "تقسیم پذیری مجرد، ابدیت بد" نامید. (دیالكتیك طبیعت) این نوع "تقسیم پذیری مجرد"، كاملا صوری، گول زننده بوده و در اساس بهیچوجه تقسیم پذیری نیست. اگر همه چیز از این ملاط عام تشكیل شده باشد، پس چگونه كائنات میتواند متنوع باشد؟ چنین "وحدتی" یكجانبه میشود.این فكر فقط "وحدت" را تشخیص می شناسد و تنوع را منحل میكند؛ و بنابراین به ضد خود تبدیل میشود. عبور از مسیر تقسیم پذیری مجرد، شخص را به نسبیت گرائی و منطق گول زننده میكشاند. ماكروكوزم (دنیای بزرگ) چنین است؛ میكروكوزم (دنیای كوچك) نیز چنین است؛ دنیای كوچك فقط تصویر كوچك شده دنیای بزرگ است. در یونان باستان، برخی افراد تصور میكردند هر ذره همانند كل دنیای ماست: شهرهای مسكونی و مزارع شخم زده وجود دارند و خورشید و ماه و ستارگان موجودند. میگوئید دنیای شما بزرگ است اما ساكنان یك دنیای كوچك نیز احساس نمیكنند كه دنیای آنها كوچك است. بنابراین هیچ تفاوتی بین بزرگ و كوچك وجود ندارد. "كل دنیا بزرگتر از پیاز یك تار مو نیست؛ و كوه تای نیز كوچك است." (ژانگزی) سوراخ سوزن به بزرگی دنیاست. "در هر منفذ پوست بودا، همه بوداها، همه مكان ها، همه زمان ها، همه خوبی ها وجود دارد." (آموزه های بودا) هر منفذ به بزرگی كل دنیاست. بزرگ نیز كوچك است، كوچك نیز بزرگ است، و هیچ معیار عینی برای پدیده ها وجود ندارد. آنها به پدیده های عجیب و غیر قابل درك تبدیل میشوند.بعلاوه، این بحث كه كل دنیا چیزی جز یك نوع "ماده اولیه" نیست، در را بروی ایده الیسم می گشاید.از آنجا كه "ماده اولیه" همه كاره است، پس دیگر یك ماده معمولی نیست. یعنی باید یك چیز خاص، فراتر از ماده، فراتر از طبیعت باشد. ارسطو چنین چیزی را "اتر" یا یك چیز ماوراء الطبیعه، فراتر از طبیعت، كه ساخته ویژه خداست، نامید. پیروان كنفوسیوس در چین، گاهی "هوا" را كه موضوع بحث ماتریالیستها هم بود میگرفتند و به یك چیز مرموز و فراتر از ماده تبدیل میكردند. آن را "هوای كبیر" ـ یك ماده معنوی جهانشمول ـ می نامیدند. آنها همچنین موعظه میكردند كه دنیا در خدای تفكیك ناپذیر، یا در "اراده آسمانی" وحدت وجود یافته است.برخی ماتریالیستها با تز تداوم مطلق مخالفت كردند. شما میگوئید چوب نیم متری را میتوان تا بی نهایت تقسیم كرد. اما وقتی آن را به خاك اره تبدیل كردید مسلما دیگر نمیتوانید تقسیمش كنید! هوا را در نظر بگیرید. شما در آفتاب میتوانید ذرات ریز غبار را در هوا ببینید. در باغ میتوانیم گرده ریز مطبوعی كه از گل ها برخاسته را استشمام كنیم. همه اینها نشان میدهد كه برخی پدیده های غیر قابل تقسیم وجود دارند. آنها با حركت از این تجارب، نتیجه متضادی میگرفتند: همه چیز در دنیا از ذرات ریز تشكیل شده كه بعد از حدی از تقسیم، دیگر نمیتوان آنها را تقسیم نمود.در یونان باستان، "لیوسیپوس" و "دمكریتوس" این ذرات را "اتم" نامیدند. مكتب "مو" در چین طی دوران بهار و پاییز، این ذرات را "نقطه پایانی كه نمیتوان آن را خردتر كرد" خواند. "پایان تقسیم پذیری" بدین معناست كه ذره به آخرین حد خود رسیده و دیگر نمیتواند تقسیم شود. آنها جنبه تقسیم پذیری نسبی ماده را میدیدند. در آن زمان این نقطه نظری انتقادی بود كه جنبه گول زننده تقسیم پذیری مطلق را نشانه گرفته بود. یك معیار عینی برای اندازه ماده وجود دارد. تفاوتهای كمی موجودند. سوراخ سوزن با دنیا فرق دارد. این بازتاب جنبه تقسیم ناپذیر ماده است. وقتی ما آب را به ملكول های آب تقسیم كردیم، تا آنجا كه در چارچوب آب بحث میكنیم، دیگر نمیتوان تقسیمش كرد. اگر ما یك ملكول آب را باز هم تقسیم كنیم به دو اتم هیدروژن و یك اتم اكسیژن تبدیل میشود و دیگر آب نیست. انگلس گفت كه در فیزیك ما "كوچكترین ذرات... معینی" را قبول میكنیم؛ "در شیمی، تقسیم پذیری یك حد معین دارد." (دیالكتیك طبیعت) بعلت این تقسیم پذیری نسبی، ملكولها و اتمها میتوانند وجود داشته باشند كه این نقطه شروع تكامل فیزیك و شیمی است.اما تقسیم پذیری اتمها نیز فقط میتواند نسبی باشد نه مطلق. اگر كسی تقسیم پذیری را مطلق ببیند، ماده را بعنوان یك چیز مطلقا مجزا در نظر گرفته و ادامه دار بودن آن را نفی میكند. بدین ترتیب شخص به ایده الیسم و متافیزیك می رسد. نیوتون چنین بود. او فكر كرد هر چه ماده بر اثر تقسیم كوچكتر شود، محكمتر میشود. و زمانیكه اندازه اش به حد میكرو رسید، آنچنان محكم و پایدار خواهد شد كه هیچ نیروئی غیر از خدا قادر به تقسیم آن نیست. این منطق ایده الیسم عینی است.ایده الیسم ذهنی، تقسیم پذیری را از جانبی دیگر تحریف میكند. "بركلی" و "هیوم" هر دو فكر میكردند كه چون ماده فقط مجموعه ای از احساسات است، بنابراین آنچه كوچكترین ذره قابل رویت برای انسان بود، تقسیم ناپذیر است. "یك پدیده نمیتواند جدا از ذهنی كه آن را تصور نموده موجودیت داشته باشد." (مقاله جدید درباره قدرت تصور، بركلی)نیوتون بر مبنای تئوری اتمها، "تصویری از دنیای اتمی" ترسیم نمود. همه اجرام آسمانی كه از اتمهای جداگانه تشكیل شده و خلاء كائنات را نقطه وار پر كرده اند، بی وقفه بر حسب قوانین حركت مكانیكی در فضای مطلق حركت میكنند. همه تغییرات و تكامل پدیده ها در دنیا هیچ چیز نیست مگر تجمع و تجزیه اتمها. مهم نیست كه پدیده ها چه اندازه تغییر كنند، منشاء تغییرات آنها یكی است. از آنجا كه اتمها خود توسط خداوند آفریده شده اند، هرگز تغییر نمی یابند. بنابراین، تا وقتیكه انسان حركت اتمها را بفهمد، میتواند "گذشته و آینده را بداند"؛ همه چیز را بداند. بدین طریق، مكانیك نیوتونی به "حقیقت نهائی" تبدیل شد.بنابراین بنظر می آمد كه تداوم مطلق و جدائی مطلق، غیر قابل دفاع است. این یك تضاد است. "كانت" این تضاد را عمیقا مد نظر قرار داد و یك "آلیاژ انعطاف پذیر" پیشنهاد كرد: درست است كه گفته شود هر چیز در دنیا از پدیده های تقسیم ناپذیر و مطلقا ساده تشكیل شده است. زیرا فقط یك پدیده مطلقا ساده میتواند یك پدیده اولیه باشد. در غیر اینصورت هیچ چیز پیچیده ای كه از چنین پدیده های ابتدائی تشكیل شده باشد وجود نخواهد داشت، و در دنیا هیچ چیز نمیتواند موجود باشد. به همین ترتیب، این نیز صحیح است كه گفته شود هیچ چیز مطلقا ساده ای وجود ندارد. هر چیز نوعی پدیده مطلقا تقسیم پذیر است؛ زیرا پدیده هر قدر هم كه ساده باشد باید حجمی از فضا را اشغال كند و بنابراین میتواند مداوما تقسیم شود. "آلیاژ" كانت تضاد را آشكار ساخت و این سئوال را فرموله كرد. این یك شرط ضروری برای پیشروی بسمت دیالكتیك و ارتقاء شناخت بشر بود. اما كانت تضاد را حل نكرد. بالاخره پدیده های عینی تقسیم پذیرند یا تقسیم ناپذیر، تداوم دارند یا جدا هستند؟
جواب كانت چنین بود: كسی نمیداند.او فكر كرد كه پدیده های عینی بهر حال غیر قابل فهم هستند. اگر بر فهم آنها اصرار ورزید، آنگاه تضاد ایجاد میشود. بنابراین، این تضاد فقط زائیده "توهمی" است كه از توانائی ذهنی ادراكی و احساسی انسان بر میخیزد و بر "منطقی استوار است" كه "از نتایج حركت میكند تا به دلایل برسد." بدین ترتیب كار كانت از آشكار ساختن تضاد آغاز شده و به پوشاندن و به سازش كشاندن آن منتهی میشود و به اپریوریسم ایده الیستی در می غلتد.در مورد این مسئله، حرف هگل صحیح بود كه میگفت: انقطاع و تداوم "هر یك به تنهائی حاوی حقیقت نیست، فقط در وحدت این دو حقیقت وجود دارد." انگلس گفت: "ماده، هم تقسیم پذیر است و هم ادامه دار؛ و در آن واحد، هیچیك از این دو نیست. این نكته مسلم است و اینك تقریبا به اثبات رسیده است." (دیالكتیك طبیعت) بعدها، هر گام در تكامل علوم طبیعی مداوما این اظهاریه علمی انگلس را به اثبات رسانده و محتوای غنی اشكال گوناگون ماده را بعنوان وجودی ادامه دار و جداگانه آشكار نموده است.
جسم و حوزه (میدان)
بشر برای فهم ساختار ماده، نخست ماده را به دو شكل متضاد مشخص طبقه بندی كرد. بشر در ابتدا، مقوله "جسم" (چیز واقعی) را از همه اشكال دیگر ماده، تجرید نمود. خصوصیت اجسام، محكم بودنشان است. نیوتون این نظر را جلو گذاشت كه همه اجسام از اتمها، كوچكترین ذرات اجسام، درست شده اند. یك اتم، یك ذره مطلقا مجزا و مشخص مادی كروی است. اتم "محكم، منسجم، سخت، غیر قابل نفوذ" است.
بدین معنی، اتم یك چیز محكم ایده الیزه شده است، یك جسم فوق العاده فشرده است. خصوصیت اساسی اتم، تقسیم ناپذیری آنست. هیچ "فضای بازی" درون اتم وجود ندارد. "نه آب میتواند به درونش نفوذ كند و نه سوزن میتواند درونش فرو شود." با این وجود، "استحكام" بدون "تهی بودن"، "چیزی بودن" بدون "چیزی نبودن" وجود ندارد. اشیاء خالی نیستند؛ هر تهی بودنی از بیرون بر اشیاء احاطه دارد.در زندگی عادی ما شاهد پدیده های گوناگون هستیم: ستارگان، كوه ها، خانه ها، خاك و شن همه اینها جسم هستند. اما اینها قادر به پر كردن كل فضا نیستند. آنچه فضای بین ستارگان پراكنده و پخش شده را پر می كند خلاء است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست