یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

قاعده استحسان


یكی از قواعد حقوق اسلامی كه در مذاهب و مكاتب مختلف مورد اختلاف قرار گرفته قاعده استحسان است مذهب حنفی و مالكی و حنبلی آن را قبول دارند و حجت می دانند ولی مذهب شافعی و ظاهری آن را باطل می دانند در مذهب امامیه نیز استحسان را حجت نمی شمارند و بكار بستن آن را حرام می دانند

یكی از قواعد حقوق اسلامی كه در مذاهب و مكاتب مختلف مورد اختلاف قرار گرفته قاعده استحسان است مذهب حنفی و مالكی و حنبلی آن را قبول دارند و حجت می دانند ولی مذهب شافعی و ظاهری آن را باطل می دانند در مذهب امامیه نیز استحسان را حجت نمی شمارند و بكار بستن آن را حرام می دانند, بنظر می رسد اگر پیرامون چنین قاعده ای كه بین مذاهب اسلامی مورد اختلاف واقع شده مطالعه ای شود گوشه ای از حقوق اسلامی روشن شود بیفایده نخواهد بود بخصوص كه این قاعده در كتب امامیه كمتر مورد بررسی قرار گرفته از نظر حقوقی نیز مساله قابل بررسی است در پایان بحث خواهیم دید كه این قاعده در حقوق عرفی هم می تواند اعمال شود یا خیر ؟ مطالبی كه در این مقاله خواهد آمد بترتیب زیر است:

معنای لغوی و اصطلاحی استحسان

ارزش استحسان در مذاهب مختلف اسلامی

دلیل حجیت استحسان

نكاتی پیرامون استحسان

نقش استحسان در حقوق

معنای لغوی و اصطلاحی استحسان

استحسان مشتق از حسن و در لغت به معنای نیك دانستن و پسندیدن است در اصطلاح اصول معنایی نزدیك بهمین معنی دارد و تعریف آن بشرح زیر است :

۱ _ علمای حنفی آن را چنین تعریف كرده اند : دلیل ینقدح فی نفس المجتهد لایقدر علی اظهاره لعدم مساعده العباره عنه یعنی دلیلی است كه نزد مجتهد ثابت است ولی نمی تواند بیانش كند چون الفاظ و عبارات یارای آن ا ندارد.

تعریف دیگری كه از همین مكتب تعریف ابوالحسن كرخی است او می گوید : هو العدول فی مساله عن مثل ما حكم به فی نظائر خلافه , لوجه اقوی , یقتضی العدول یعنی استحسان این است كه در مساله ای از حكمی كه مسائل همسان و همانند آن دارند چشم پوشی كرده حكم دیگری در آن باره بدهیم بواسطه دلیل قوی تری كه مقتضی آن است.

۲ _ علمای مالكی آن را چنین تعریف كرده اند : الاخذ بمصلحه جزئیه فی مقابل دلیل كلی یعنی برتری دادن مصلحت خاصی در برابر دلیلی كلی.

۳ _ علمای جنبلی آن را بدین گونه آورده اند هو العدول بحكم المساله عن نظائر ها لدلیل خاص من كتاب اوسنه یعنی در مساله ای از حكمی كه نظائر آن دار بدلیل خاصی عدول كنیم.

۴ _ علمای شافعی چون استحسان را حجت نمی دانند بنقل تعریف های یاد شده و جزائیها پرداخته و آنها را رد كرده اند و در این مورد بهترین مرجع كتاب مستصغای غزالی و الاحكام آمده است.

۵ _ علمای امامیه نیز مانند شافعیه استحسان را حجت نمی دانند و برای آن تعریفی نكرده اند و بذكر تعارف دیگران و رد آنها اكتفا كرده اند مرجع در این بحث كتاب قوانین الاصول جلد دوم آخر مقصد چهارم است گرچه تعریفی كه در قوانین نقل شده در كتب عامه بدان صورت دیده نمی شود.

بررسی تعریف ها

با چشم پوشی از تعریف اول كه بشدت مورد انتقاد غیر قابل دفع اصولین قرار گرفته می توان با توجه به معناصری كه در بقیه ها دیده می شود چنین نتیجه گرفت كه از دید علمای حنفی و مالكی كه استحسان را حجت می دانند استحسان عبارت است از اینكه در جائی كه با قیاس می توان حكم شرعی را استنباط كرد از آن صرفنظر كرده و بملاحظه مصلحت خاص مورد و باستناد دلیل دیگر حكمی مخالف آنچه از قیاس نتیجه می شود برای مساله پیدا كنیم مثلا قرض حلال و ربا حرام است در حالی كه اگر بخواهیم بقیاس حكم كنیم باید قرض نیز حرام باشد زیرا از آنجا كه ارزش پول ثابت نیز در مواردی مستلزم ربا است بملاحظه رفع حرج و مصلحت رفاه و آسایش مردم و باستناد دلایل دیگری جز قیاس قرض مجاز و حلال شمرده شده مثال دیگر هرگاه حیوان دیگری را مشرف بمرگ بیند و آن را سر بیرد كه گوشت آن حلال باشد طبق اصل قیاس این كار اتلاف مال غیر و موجب ضمان است و حال آنكه استحسان و رعایت مصلحت ایجاب می كند كه اینكار جایز و بدون ضمان باشد.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 6 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.