سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

نه خیلی دور, نه خیلی نزدیک


نه خیلی دور, نه خیلی نزدیک

مجالی به نام گردشگری روستایی

غروب، میان کوچه های فرعی روستا، زنان سبزی پاک می کردند. دانستیم که ناهار فردا ظهر همه گردشگران حاضر در روستای کوچک و نوبنیاد مصر، چه می تواند باشد. روستای مصر عمر بلندی ندارد. وارث هیچ اثر تاریخی نیست و هیچ ادیب و دانشمندی تاکنون از آنجا بیرون نیامده است. هیچ جنگ تاریخی در سرزمین های اطراف آن اتفاق نیفتاده است، اما با شروع پاییز و با رسیدن روزهای پایان هفته، بلوار تازه تاسیس و کامل نشده میان روستا، میان ترافیک گم می شود.

روستای مصر بعد از زمستان دو سال قبل، که سرما کمر همه نخل هایشان را خم و سر هایشان را بریده کرد، از راه گردشگری امرار معاش می کند. اهالی روستا در برنامه یی نانوشته، گردشگران را میان خانه های خود جا می دهند و در خانه یی دیگر برای همه گردشگران غذا طبخ می کنند و پسران نوجوان روستا، بدون گذراندن هیچ دوره یی، نقش راهنمای طبیعت را بازی می کنند و بزرگ تر هایشان کاروان شترها را راه می اندازند و دخترکان از برگ های باقیمانده از چند نخل زنده، سبد می بافند تا گردشگران بی سوغات مصر را ترک نکنند. اینجا مصر است. روستایی تازه حیات یافته به قدمت صد سال که تنها دارایی اش، رمل ها و تپه شنی های اطراف روستا است که هر روز به یمن بادها و افزایش بیابان، بلندتر و بزرگ تر می شوند.

مصر روستایی است با جمعیتی حدود ۴۰ خانوار در حاشیه کویر مرکزی در بخش خور و بیابانک شهرستان نائین در استان اصفهان با یک مدرسه ابتدایی. اینجا پایان تحصیلات، پنجم دبستان است. دکل مخابرات برای تلفن های همراه گردشگران نصب شده اما هنوز راه اندازی نشده است. با این حال برای گردشگرانی که کیلومترها از روستا دور می شوند تا میان طبیعت و آسمان لاجوردی و سایه خنک درختچه های گز گم شوند و مجال یابند تا اندکی خودشان را بیابند، نشانه خوبی است برای پیدا کردن راه. دکل مخابرات را می توان از دو کیلومتری روستا و بعد از ایستادن روی رمل های بلند دید و باور کرد میان این کویر داغ، نشانه یی از تمدن هم یافت می شود. غروب قبل از اینکه ستاره های آسمان کویر، چشمان مسافران را فرش کند، ژنراتور دیزلی روستا با صدایی که فراتر از همهمه است، غرش کنان روستا را روشن نگه می دارد تا ستارگان و ماه بیش از این احساس غرور نکنند. برای رسیدن به این روستا از تهران دو راه وجود دارد؛ یکی عبور از شهر سمنان و دامغان و ادامه مسیر از جاده کویری به سمت شهر جندق و بعد رسیدن به خور و بیابانک و رفتن به سمت روستای مصر و دیگری عبور از شهر قم و رد کردن شهر نائین و رفتن به سمت طبس و رسیدن به خور و بیابانک و حرکت به سمت روستای مصر.

از عمر این روستا شاید ۱۰۰ سال بیشتر نگذرد. اولین فردی که برای زندگی به این منطقه آمد و روستا را پایه گذاری کرد دامداری به نام یوسف بود که با چراندن گوسفندان روزگار می گذراند و به همین دلیل نام این روستا مزرعه یوسف بوده است.بعدها نام روستا به خاطر وجود چاهی که در ۲۵ کیلومتری روستا است و آب روستا از آن تامین می شود به چاه دراز تغییر می کند. البته چون چاه عمیق است، اهالی این روستا را به چاه دراز می شناختند تا زمانی که یوسف با توجه به نام خودش از داستان یوسف پیامبر الهام می گیرد و روستا را مصر نامگذاری می کند.یوسف در ابتدا چاه را برای دستیابی به منبع آب کافی برای گوسفندانش حفر می کند و به کمک خوانین منطقه آب چاه را با حفر قنات تا مصر امروزی هدایت می کند. در مصر برخلاف بسیاری از روستاها و آبادی ها و حتی شهرهای ایران که پر از کوچه های قدیمی تنگ و پرپیچ و خم است با خیابان وسیعی روبه رو می شوید که خانه ها در اطراف آن قرار دارد و آب شیرین قنات روستا از وسط آن می گذرد.

● گردشگری بالفطره

علی ابراهیم یکی از اهالی روستای مصر کلید را داخل قفل در انداخت و مسافران، کمی مانده به نیمه شب، با دیدن اتاق و بخاری کنج آن، باور کردند که بالاخره به آبادی رسیدند؛ آبادی و آسایش. روشنایی روز مجال داد تا حیاطی را تماشا کنیم که دور تا دور آن را اتاق ها احاطه کرده اند و شب ها، ستاره ها، مشت مشت، نه، خروارخروار بر آسمان آن می تابند. علی ابراهیم کلید در را انداخت و مسافران روی دیوار اتاق، عکس او را به تماشا نشستند و خنده همه صورت های خسته را دفرمه کرد. «علی ابراهیم خانه دار و راهنمای کویر» او میان عکس ایستاده بود و دستانش را حائل صورت کرده بود تا عکاس از میان فوج عظیم تابش خورشید روی صورتش، برای ثبت بخشی از چهره علی ابراهیم، مجالی داشته باشد. علی ابراهیم بخشی از خانه نه چندان بزرگ خود را برای گردشگران حاضر و آماده کرده بود. چهار اتاق با یک ایوان تزیین شده با پوست دو شتر و سرویس بهداشتی و باغچه یی که تنها رنگ نامتعارف موجود در روستا است. علی ابراهیم به شیوه خودش با گردشگرانش صحبت می کند. به شیوه خودش کارشان را راه می اندازد.

به شیوه خودش و دیگر اهالی روستا برای گردشگران برنامه ریزی می کند. ساعت برنامه را اعلام می کند و به موقع قبل از اینکه لب تر کنی چای می فرستد. او چیزی از توسعه گردشگری و اعداد و ارقام میلیاردی آن در صنعت گردشگری جهان نمی داند. او از اصول روابط بین الملل و آداب گردشگری بی خبر است. او نمی داند کارت اعتباری گردشگر را چگونه نقد کند. حتی نمی داند «های سیزن» چه وقتی است، اما می داند برای مسافری که قرار است دو روز را در روستایی که هیچ چیز جز شن و خاک و آفتاب و ستاره ندارد، بگذراند، چگونه برنامه ریزی کند تا مسافر با صدها فریم عکس و خاطره، جاده کویری را دوباره بازگردد تا به مدنیت و برج نشینی و ترافیک و اقتصاد بین المللی برسد. او به خوبی می داند گردشگری که صدها کیلومتر میان کویر می تازد و خود را به این دیار می رساند، چه می خواهد و چگونه می توان او را راضی باز پس فرستاد.

او کاری را بلد است که سال هاست مدیران عالی رتبه گردشگری ما برای رسیدن به این مرحله، همایش و کنگره و نشست و سمینار می گذارند و برایش میلیاردها تومان هزینه می کنند. اما اهالی این روستا و کمی آن سوتر، اهالی روستای گرمه هم به خوبی می دانند گردشگر یعنی چه، گردشگری یعنی چه و اقتصاد متاثر از گردشگری چگونه می تواند همه اهالی را دربرگیرد و در میان این اقتصاد بحران زده، سفره هایشان را برپا نگه دارد. آنها هم به ذات کویرنشینی خود بر گردشگر لبخند می زنند و میزبانش هستند اما به یمن توانایی که به تازگی کشف کرده اند همچون یک حرفه یی هم فرهنگ خود را حفظ می کنند و هم آن را به تو سوغات می دهند و هم از تو می آموزند.

● صنعتی به نام گردشگری روستایی

توسعه گردشگری روستایی که بحث جدیدی در صنعت گردشگری جهان است، از منظر تئوری جای خود را در میان گردشگری ایران نیز باز کرده است. قرارگرفتن روستاهای تاریخی و طبیعی ایران در فهرست مناطق قابل توسعه گردشگری و راه اندازی صندوق و تشکیل بسته های اقتصادی و سرمایه گذاری برای توسعه گردشگری، به شدت پیگیری و تبلیغ شده است. اما گشت و گذار در میان این روستاهای تبلیغ شده به خوبی نشان می دهد در برخی موارد به دلیل کار کارشناسی نادرست و ناقص نه تنها رونق گردشگری اتفاق نیفتاده که در بسیاری موارد نیز بافت روستا دچار مشکل شده و مهم تر از آن فرهنگ روستانشینان تغییر کرده است. حضور گردشگران در برخی مناطق روستایی که اهالی آن پیش از آن تجربه چگونگی برخورد با غریبه ها را نداشته اند گهگاه مساله ساز می شود.

از سوی دیگر عادت سوغات خریدن گردشگران اگر چه کمک مساعدی برای توسعه اقتصادی روستاییان است اما از سوی دیگر باعث شده مناسب نبودن دست سازهای روستاییان برای سوغات بردن گردشگران منجر به حضور صنایع دستی کشورهایی همچون چین و هند شود. مشابه این اتفاق را حتی می توان در روستاهایی همچون ماسوله و ابیانه به تماشا نشست. اما در کنار فراهم کردن ابزارهایی برای کمک به اقتصاد روستاییان، مهم چگونگی تعامل بین روستاییان و گردشگران است که با یافتن یک زبان مشترک می توان این تعامل را طولانی مدت و ماندگار نگه داشت. گهگاه دخالت در این تعامل، منجر به کنش های نامتناسب شده و میزبان و مهمان را رودرروی هم قرار می دهد. در بسیاری از موارد نیز پیش آمده که ناآگاهی گردشگران از آداب و رسوم و فرهنگ حاکم بر منطقه باعث شود دلخوری هایی حادث شود. ساده ترین آن اجازه نگرفتن گردشگران برای گرفتن عکس از چهره اهالی روستا است. با این حال، گردشگران قرار است در گردشگری روستایی فضایی متفاوت از شهر را تجربه کنند. بر همین اساس بی معنی خواهد بود که در اقامت در خانه روستایی از او طلب مبلمان، نوشیدن چای در فنجان و حتی کره و مربا برای صبحانه خود داشته باشند. گردشگری روستایی، یعنی هرچه اهالی روستا خوردند و هر جا خوابیدند، تو نیز همان می کنی و همچنین رعایت و احترام به آداب و سنن و عادات و خلقیات آنها، حتی اگر از نظر مدنیت و شهرنشینی، باورنکردنی باشند.

در ایران به واسطه روستاهای بکر و منحصر به فرد همواره این فرصت فراهم است تا بتوان برای چند روز و حتی چند ساعت، زندگی خارج از تکنولوژی و وابستگی به آن را تجربه کرد. همچون زندگی در روستای مصر که همه گردشگران ۵۰ کیلومتر مانده به روستا با همه آشنایان خود تماس می گیرند و اعلام می کنند جایی می روند که آخر دنیا است. آنتنی برای تلفن همراه وجود ندارد و برق روستا با ژنراتور دیزلی تامین می شود. اما عجیب است زندگی در این دیار آنقدر شیرین است که می توان در ازای تماشای همه ستارگان کویر، تکنولوژی را دو دستی تقدیم و رهایی را تجربه کرد. عجیب تر اینکه روستاییان هم به خوبی این حال و هوای تو را درک می کنند. آنها به خوبی می دانند رهایی یعنی چه، مشروط بر اینکه تو در رسیدن به این رهایی، دنیای ساده آنها را با عنوان شهرنشین و پایتخت نشین بر سرشان خراب نکنی.

ظفر مرادی