جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

تفاوت در بیان


تفاوت در بیان

سینمای دینی و سینمای مذهبی یا دین در سینما و مذهب در سینما, یا به هرحال هرگونه که بخواهیم نام و عنوان گذاری کنیم, خبر از نوعی نگاه می دهد که ظاهراً قابل قیاس با گونه های دیگر سینمایی نیست یا می خواهد نباشد

● درباره سینمای دینی و مذهبی

سینمای دینی و سینمای مذهبی یا دین در سینما و مذهب در سینما، یا به هرحال هرگونه که بخواهیم نام و عنوان گذاری کنیم، خبر از نوعی نگاه می دهد که ظاهراً قابل قیاس با گونه های دیگر سینمایی نیست یا می خواهد نباشد، اما آنچه که در پس این نام یا بهتر بگوییم در پس این صورت نهفته است، شیوه های اندیشه و استدلال است و ظاهراً سازندگان این گونه آثار داعیه اندیشه یی دیگر، از آن دست که می گویند، معناگرا و ماورایی را در سر می پرورانند، اگر این گونه باشد، باید این سوال را پیش کشید که شیوه های استدلال دینی یا مذهبی که قرار است متفاوت از شیوه های رایج باشد چگونه است و چرا این سوال؟

زیرا، هر فیلمسازی قبل از آنکه تصویری به کار بنشیند، می اندیشد و روش های شناخته شده برای اندیشه ورزی، جز همان روش های منطقی، حًکمی، فلسفی و علمی نخواهد بود، در واقع ما به همه علوم و دانش های بشری نیز با این روش های شناخته شده دست پیدا می کنیم و اگر همچنان اصرار بر اندیشه به گونه یی دیگر داشته باشیم، شاید جز روش های شهودی و اشراقی روش دیگری وجود نداشته باشد،؟

و اما این دو شیوه تفکر تنها شیوه های استثنایی هستند که پیش از اعلام روش خود، نتایج هیجان انگیز خود را بر ما برملا می کنند، در واقع صاحبان روش های شهودی هرگز نه می توانند و نه می خواهند که روشی را به ما تجویز کنند، بلکه این ما شاهدان نتایج اعمال حیرت بار اهل شهود و اشراق هستیم که به دلیل شیوه های تفکری خود به دنبال استدلال، تعبیر و تفسیر روش اهل شهود و اشراق هستیم، سفارش دهندگان فیلم های دینی و مذهبی اصولاً بیش از آنکه شیفته سینمای مذهبی باشند، ذوق دینداری دارند و شاید نمی دانند که ادیان تنها در لحظه پیدایش خود و آن هم تنها برای پیامبران شان شکل شهودی داشته اند و تا دینی بتواند تمدنی ایجاد کند.

نیاز به کار فرهنگی دارد که صاحبان روش های تفکر منطقی، حًکمی، فلسفی و علمی جامعه یی که پیامبر در آن بوده است روی آن دین کار کرده اند تا آن تمدن به وجود آید و اصولاً پایداری جوامع دینی بستگی به این دارد که تا چه اندازه حاکمان دینی آن جامعه امکان استدلال فلسفی و کار علمی روی آن دین را می دهند، که سینما نیز از این موضوع مستثنا نیست، یعنی می بایست به فیلمساز دینی اجازه بدهیم و حتی اصرار کنیم که به غیر از شکل شهودی که می تواند در درونیات او اتفاق بیفتد.

از سایر روش های شناخته شده تفکر نیز بهره مند شده و روی داده های قبلی دین، اندیشه ورزی کند، و این تفاوتی است که میان سینمای دینی سایرین با سینمای دینی ما وجود دارد، و مادامی که ما فکر کنیم سینمای دینی صرفاً ساختن فیلم از زندگی اولیا و اوصیا است راه به جایی نخواهیم برد و سینمای دینی ما تبدیل به توصیفات تصویری از زندگینامه ها و سرگذشت نامه هایی خواهد شد که اتفاقاً در بسیاری از موارد خواندن مکتوب آنها، به دلیل دارا بودن بار اساطیری و تاویل شخصی اش نزد هر خواننده بسیار بهتر از دیدن فیلم آنها است، کماکان نگاهی به برخی ساخته های قبلی برای درک این موضوع خالی از فایده نخواهد بود، ایوب پیامبر، امام رضا(ع)، تنهاترین سردار و... و اما، توصیه ها و اصرارهای ادامه دار که ماحصل آن نقض غرض است به چه معنی است؟

در پاسخ باید گفت؛ ساخته شدن تعداد کثیری فیلم های آیینی که همه ساله در بسیاری از مناسبت ها و جشنواره ها به نمایش در می آید، علم و کتل و سینه زنی، زنجیرزنی و مواردی از این دست، تنها آیین هایی از فرقه های دینی یا مذهبی هستند و هرچند که در موقع و موضع خود ارزشمند نیز هستند، اما فاصله بسیاری با مفاهیم بسیار ارزشمندتر امر متعال و امر قدسی دارند.

شاید حمایت کافی از اندیشه ورزان راستین دینی، کاری را در دل جامعه کنونی با همه ابزارهای مدرنش برای دین برجا گذارد که ساختن فیلم های مستقیم، آن تاثیرات را نداشته باشد، فیلم هایی مانند روز واقعه، تولد یک پروانه، زیر نور ماه، رنگ خدا، او (ساخته این حقیر) از آن دست فیلم هایی هستند که محصول برداشت های غیرمستقیم دینی هستند، به خاطر داشته باشیم ما اگر ریاضیدان عالی قدری هم باشیم نمی توانیم با این دانسته ها و اعداد ریاضی، به حل مسائل علم دیگری مثل فیزیک یا شیمی برویم و فهم هر علمی الفبای خودش را می طلبد، از این رو به شیفتگان دین توصیه می شود که شیوه دینداری آنها محصول تفکر خود آنها است، لطفاً به دیگر اندیشان (اندیشه ورزان به شیوه سینمایی) نیز اجازه دهند تا با الفبای خودشان در سینما دیندار باشند.

و در پایان لازم به یادآوری است، آموزش صحیح بیشتر متوجه آموختن روش های شناخته شده است، هرگاه ما چنین شیوه یی را به کار بندیم می توانیم امیدوار باشیم که درصدی از افراد جامعه می توانند روزی اهل شهود نیز باشند، اما توصیه و اصرار بر روش های سفارشی، دمیدن معکوس در شیپور است.

رهبر قنبری