دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

انسان و مخالفانش ۱


انسان و مخالفانش ۱

آدمی با مخالفانش چگونه رابطه ای باید داشته باشد با دشمنانش چگونه رابطه ای باید داشته باشد آیا این عقاید و آرای مخالف ما نیستند که در پیشرفت و تکامل اندیشه ی ما تاثیر می گذارند

در نسبت انسان و مخالفانش سخنانی متفاوت شنیده ایم. در اینجا مراد از انسان یک فرد خاص مثلا (x) است. این (x) می تواند شامل یکی از خودِ ما باشد و مراد از مخالفان، انسانهایی هستند که به گونه ای متفاوت از (x) می اندیشند و زندگی می کنند و منظور از مخالفان دشمنان ایشان نیست و نباید مخالف را با دشمن یکی پنداشت؛ چیزی که امروزه متاسفانه یکی گرفته می شود. شاید هدف این نوشتار همین باشد که سعی می کند تا این تفاوت فاحش را متذکر گردد.

آدمی با مخالفانش چگونه رابطه ای باید داشته باشد؟ با دشمنانش چگونه رابطه ای باید داشته باشد؟ آیا این عقاید و آرای مخالف ما نیستند که در پیشرفت و تکامل اندیشه ی ما تاثیر می گذارند؟ چرا ما منتقدِ افکار و اعمال خود را دشمن پنداشته و با او بجای برخورد متعالی، گفتار و رفتاری خصمانه در پیش می گیریم؟ فرق مخالف و دشمن کدام است؟

مخالفان ما می توانند شامل: والدین، فرزندان، اقوام و آشنایان، دوستان، هم کیشان و هم مسلک های ما در میهنمان و یا در هر کجای دنیا باشند. یعنی مجموعه ی افرادی که در اندیشه و عملشان، شیوه متفاوتی نسبت به ما در مواجهه با مسائل پیرامونشان اتخاذ می کنند. افکار و اعمال متفاوت ایشان نسبت به خودمان را می توان تفکر متفاوت نامید و نه حتی تفکر مخالف، و آنجا که ایشان اندیشه های ما را مورد انتقاد قرار می دهند می توانیم مخالف بنامیم. اینها در حالی است که دشمنان انسان کسانی هستند که به خاطر منافع خویش با آدمی سرِ ناسازگاری و عداوت دارند. این گروه کجا و مخالفان ما کجا؟ یک نکته: گروه ها و دسته بندی های سیاسی کشورمان اغلب به دلیل اشتباه در تفکیک دقیق مخالف و دشمن، به شدت راه غلطی را طی می کنند و هر کسی که سخنی متفاوت و یا کلامی در نقد ایشان گفت، او را دشمن دیرینه می پندارند.

مخاطبان من در این نوشتار آشنا هستند؛ یعنی کسانی اند که با من هم مسلک اند؛ مسلمان هستند. و اگر مخاطب من کسانی باشند از سایر ادیان و یا مکاتب مادی و غیر الهی با ایشان سخنانی دیگر نیز خواهم داشت. حال آنکه فعلا مخاطبان این نوشتار، ایرانیان مسلمانی هستند که دچار این اشتباهی که پیشتر گفتم شده اند.

می توانیم افرادی را که درک و نظر متفاوتی نسبت به ما درباره مسائل پیرامون مان دارند را بسیار طبیعی تلقی کنیم. این یک امر طبیعی است که افراد متفاوت خلق شده اند و به همان میزان که در سلایق، علایق، حرکات، سکنات و مانند اینها با هم متفاوتند، در طرز فکر کردن و به چیزهای متفاوت اندیشیدن نیز با هم متفاوتند.

می توانیم به انواع مختلف رابطه بین انسان و مخالفانش قائل باشیم. رابطه هایی که می توانند: دوستانه-خصمانه، جبری-اختیاری، محافظه کارانه-روراست، متعادل-غیر متعادل و مانند اینها باشند.

حال ببینیم که چرا برخی از افراد مذکور، خواسته و یا ناخواسته به بدترین نوع رابطه ها در نسبت با دیگران -که در اینجا منظور از دیگران مخالفانشان است- دست می زنند؟ سپس تاملی داشته باشیم در نسبت و رابطه خود با دشمنانمان.

مجدالدین جلیلی