جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

پایان تب اوبامایی در جهان


پایان تب اوبامایی در جهان

مروری بر یک سال حاکمیت اوباما بر کاخ سفید

یک هفته‌نامه عربی با اشاره به گذشت یک سال از آغاز ریاست‌جمهوری باراک اوباما در آمریکا با انتقاد از محقق نشدن وعده‌‌های خود می‌نویسد که تب اوبامایی در جهان که با روی کار آمدن اوباما آغاز شد، هم اکنون به پایان رسیده است.

هفته‌نامه عربی المشاهد السیاسی در گزارشی می‌نویسد: بعد از گذشت یکسال کامل از انتخاب "باراک اوباما " بعنوان رئیس جمهور ایالات متحده، که در طول آن ۲۰ سفر خارجه و در مجموع ۳۶ روز را خارج از کشورش گذرانده که رقم قابل توجهی است، اکنون ناظران و تحلیلگران سیاسی این سوال را مطرح می‌کنند که: چه چیز در دوران اوباما تغییر کرد؟ و چه چیز دچار تغییر نشد؟ آیا سه سال آینده ریاست جمهوری وی، شاهد تغییراتی که او بر اساس آنها بر سر کار آمده، خواهد بود؟ یا اینکه صحبت از "تغییر " به دلیل منافع نوسانی، در جریان بحرانها، خود دچار تغییر شده است؟

بنابراین گزارش مردی که ۸ نوامبر سال گذشته بر سر کار آمد و در آغاز سال ۲۰۰۹ مسئولیت را رسما در دست گرفت، پیش از انتخابات و از روز نخست انتخابش، متعهد شده بود که در طول یک سال زندان گوانتانامو را بسته روند سازش را در خاورمیانه از سر بگیرد، از عراق عقب نشینی کند، امنیت را در جنگ افغانستان برقرار کند و همچنین با بحران اقتصادی بطور کامل مقابله کند.

نتیجه آن شد که وی امروز خود را در محاصره وعده‌هایش می‌بیند، مسئله‌ای که او را به بازنگری در اهداف و اولویت‌هایش و نیز پایین آوردن سطح توقعاتش وادار می‌سازد.

المشاهد السیاسی می‌افزاید: مسئله بستن گوانتانامو به دلیل نبود اعتبارات قانونی و عملیاتی لازم، به سرعتی که رئیس کاخ سفید توقع داشت، نتیجه نداد. روند صلح در خاورمیانه بعد از ده‌ها سفر "جورج میچل " فرستاده اوباما در خاورمیانه آغاز نشده است و هنوز درگیر دو مسئله شهرک سازی و به رسمین شناختن یهودیت رژیم صهیونیستی است. جنگ افغانستان به پله اول خود بازگشته و اوضاع امنیتی پاکستان نیز به همین شکل است.

همه این مسایل به چالشی بزرگ در برابر اوباما تبدیل شده است، درست مانند آنچه که در جنگ ویتنام در دوران "لیندن جانسون " و "ریچارد نیکسون " رخ داد و به دنبال همین اتفاقات رئیس جمهور آمریکا در افزایش شمار نیروها و انجام سفارشات رهبران نظامی مردد است.

این مقاله می‌افزاید: با این حال اوضاع داخلی آمریکا، با رسیدن میزان بیکاری به ۵/۹ درصد و عدم تحقق اصلاحات اقتصادی وعده داده شده، سخت‌ترین چالش پیش روی اوباماست، مسئله‌ای که حتی میزان پشتیبانی دموکراتها را کاهش داده و انتخابات میان دوره‌ای اخیر کنگره شاهدی بر این مدعاست.

اما آنچه تاکنون محقق شده است- اگر بتوان آن را دستاوردی حقیقی دانست- اینست که رئیس جمهور آمریکا پلهای قطع شده با همپیمانان اروپایی‌اش را بار دیگر متصل ساخت، به این ترتیب که آمریکا با کنار گذاشتن سپر دفاع موشکی خود در شرق اروپا، همکاری خود با روسیه را آغاز نمود و از طرف دیگر وارد دور جدیدی از مذاکرات حساس با ایران و کره شمالی شد که انتظار می‌رود در آینده‌ای نه چندان نزدیک نتایج این تلاشهای دیپلماتیک خود را ببیند.

به نوشته این گزارش سال نخست ریاست جمهوری اوباما سال بی‌تحرکی بود، تا آنجا که وقتی مردم آمریکا متوجه شدند "تغییر " میدان سخت و نفس گیری است، میزان محبوبیت وی تا ۷/۵۱ درصد کاهش یافت. از طرفی هم کار با نومحافظه کاران و سیاست داخلی و خارجی آنها عملیات دشواریست که در طول یک شبانه روز محقق نخواهد شد.

با وجود همه اینها اوباما می‌تواند دست کم به دو چیز افتخار کند: نخست تحقق قانون اصلاح پوشش گسترده امنیتی که مورد قبول هم واقع شده و اطمینان نسبی به امکان عقب‌نشینی از عراق، و دیگری متوقف ساختن روند فرسایشی جنگ که در تمامی سطوح از جمله محقق نشدن وعده‌های داده شده و یا تاخیر در آنها فراگیر شده بود.

● پایان تب اوبامایی

هفته‌نامه عربی المشاهد السیاسی می‌افزاید: در هر حال، می‌توان گفت که "تب اوبامایی " کاملا و یا تا حد زیادی از بین رفته است و شوکی که با روی کار آمدن این مرد سیاه پوست با ریشه‌های اسلامی به کاخ سفید، آمریکا و جهان را فرا گرفته بود در هفته‌های اخیر بویژه در خاورمیانه فروکش کرده است.

فروشندگان بلیط، عکس، کلاه، لباس و حتی جواهرات در واشنگتن بیان می‌کنند که ده ماه بعد از روی کار آمدن این مرد در کاخ سفید، بازارشان دچار کساد و رکود شده است. گرچه هنوز این مرد رمز امید برای "تغییر " است و هنوز هستند کسانی که گفتار رئیس جمهور یا کاندیدایشان را که البته با وهم و خیال همراه شده است، خریدارند.

حقیقت آنست که "ماه عسل اوباما " بنا بر اصطلاح خبرگزاری فرانسه در واشنگتن و آمریکا، کمتر از ۶ ماه به طول انجامید. از ساعات نخست روی کارآمدن اوباما، که محبوبیتش به ۷۰ درصد رسیده بود، وی می بایست مستقیما برنامه‌های اصلاحی خود را پیگیری میکرد؛ برنامه‌هایی که در راس آنها طرح ۷۸۷ میلیارد دلاری وی قرار داشت.

به نوشته این هفته‌نامه عربی در اواخر آوریل سال ۲۰۰۹ و با پایان یافتن ۴ ماهه اول که معمولا برای هر رئیس جمهوری به سرعت می‌گذرد، محبوبیت اوباما همچنان نسبت به روسای جمهوری که در طول ۲۰ سال قبل از وی به این منصب رسیده بودند، در سطح بالاتری بود؛ تا اینکه سقوط اوباما هم دیری نپائید.

در تیرماه گذشته عقب‌گرد بزرگ آغاز شد و محبوبیت اوباما حتی به پایین‌تر از سطحی رسید که بوش در زمان مشابه دوره نخست ریاست جمهوریش، آنرا ثبت کرده بود.

از نیمه اکتبر گذشته این محبوبیت به حدود ۵۰ درصد کاهش یافت و مرکز نظرسنجی گالوپ تاکید دارد که بدون شک اوضاع نابسامان اقتصادی، بصورت واضحی در این کاهش محبوبیت موثر بوده است.

با وجود همه این مسائل، اوباما بر خلاف پیشینیان خود بر حضور قوی در عرصه خارجی تاکید دارد، لذا علاوه بر سفر به چک، دانمارک، انگلیس، فرانسه، آلمان، ایتالیا، واتیکان، مصر، عربستان، ترکیه و غنا، سفرهای اخیرش به ژاپن، سنگاپور، چین و کره جنوبی نشان می‌دهد که وی قادرست به مسیر خود سمت و سویی صحیح داده و با بازنگری در ساختار اولویتهایش، در راستای طرح "تغییر " خود حرکت کند.

بنا به گزارش این هفته‌نامه عربی، پایگاه خبری "تقریر واشنطن " که از نزدیک در جریان فعالیتهای مراکز تحقیقات آمریکایی قرار دارد ، در ۳۰ اکتبر گذشته سوالی را مطرح کرده و به آن پاسخ می‌دهد.

● اما سوال این بود که اوباما تاکنون چه کرده است؟

این پایگاه خبری در پاسخ این سوال می‌گوید: جدال و اختلاف بر سر تلفات آمریکا در افغانستان و استراتژی آمریکا برای مقابله با جنبش طالبان در پاکستان و افغانستان، مسئله اصلی است که افکار عمومی آمریکا را در رابطه با عرصه خارجی به خود مشغول کرده است. بخصوص بعد از افزایش تصاعدی شمار نظامیان آمریکایی کشته شده، که در طول ۸ سال بعد از آغاز جنگ افغانستان به بالاترین میزان خود یعنی ۵۴ کشته در خلال اکتبر گذشته رسیده تا بدین ترتیب تعداد کل تلفات انسانی نیروهای آمریکایی از آغاز سال ۲۰۰۹ به حدود ۲۷۷ نظامی برسد.

به نوشته این گزارش اوباما همان روش بوش را در پی گرفت که شامل افزایش اضطراری شمار نیروهای آمریکایی در افغانستان می‌شود، بگونه‌ای که در ژانویه گذشته تصمیمی گرفته شد مبنی بر اعزام حدود ۳۰۰۰ نیروی نظامی جدید به افغانستان، آنهم در نخستین روزهای در دست گرفتن قدرت توسط باراک اوباما.

در فوریه گذشته و بعد از درخواست فرمانده نیروهای آمریکایی در افغانستان، اوباما دستور اعزام ۱۷ هزار نظامی جدید به افغانستان را صادر کرد؛ به عبارت دیگر شمار نیروهای آمریکایی حاضر در افغانستان، ظرف کمتر از ۱۸ ماه ۳ برابر شده است.

المشاهد السیاسی می‌افزاید: اوباما در حال حاضر بدنبال تجدید نظر در استراتژی آمریکا در افغانستان است. بویژه دربخش مربوط به درخواست ژنرال "استنلی مک کریستال " فرمانده نیروهای آمریکایی و نیروهای ناتو در افغانستان مبنی بر اعزام ۴۰ هزار نیروی جدید به افغانستان و این یعنی افزایش ۴۰۰ درصدی شمار نیروهای آمریکایی در افغانستان طی سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹.

"فرید زکریا " سردبیر مجله نیوزویک بین‌المللی در ۲۹ اکتبر گذشته، نسبت به برخی مسائل در آمریکا از جمله درخواست جریان محافظه‌کار حزب جمهوری خواه ایالات متحده برای افزایش فوری شمار نیروهای آمریکایی در افغانستان و انتقادات تند این جریان نسبت به کندی اوباما در پاسخ دادن به درخواست جنرال مک کریستال جهت اعزام نیروی جدید به افغانستان انتقاد کرد.

گزارش نیوزویک در ادامه می افزاید: در رابطه با تعهدات اوباما مبنی بر بستن زندان گوانتانامو و اعطای حق حضور به زندانیان در برابر قاضی جهت بهره‌مندی از حقوقی که قوانین بین‌المللی آنها را به رسمیت می‌شناسد، باید گفت که تاکنون راهی به سمت اجرای این اقدامات نیافته است.

با وجود اینکه اوباما دراکتبر گذشته یادداشت تفاهمی را امضا کرد که به موجب آن زندانیان گوانتانامو از حقوق بیشتری از جمله حق دفاع برخوردار می‌شدند، ولی مسئله اینجاست که این تفاهم نامه شامل ضرورت حضور متهمان در برابر قاضی فدرال نمی‌شود و صراحتا بر ادامه دادگاههای نظامی اذعان دارد که پیشینه ساخت آنها به دوران بوش و فلسفه آن هم به بررسی مسائل زندانیان باز می‌گردد.

به نوشته این هفته‌نامه عربی در رابطه با مسئله فلسطین هم دولت اوباما تاکنون جز نزدیکی، البته متمایل به پشتیبانی نظامی، امنیتی و سیاسی به نفع رژیم صهیونیستی، کار دیگری از پیش نبرده است و با وجود تعهدات گذشته اوباما در راستای پیشبرد روند سازش و پایبندی وی به حمایت از ایجاد یک دولت فلسطینی مستقل، دولت اوباما در مرحله عمل، پیروزی قابل ذکری را در این زمینه کسب نکرده است.

وی حتی در طرح نزدیک کردن دیدگاههای دو طرف فلسطینی و اسرائیلی در حاشیه نشست سالیانه مجمع عمومی سازمان ملل که در ۲۲ سپتامبر گذشته، در توافق بر سر بیانیه پایانی دیدارشان با رئیس جمهور اوباما نیز موفق نبوده است.

این در حالی است که با پافشاری اسرائیل بر سر مواضع خود در قبال شهرک سازی، رئیس جمهور اوباما در جریان دیدار با ابومازن و نتانیاهو در ۲۲ سپتامبر گذشته در کاخ سفید، از موضع خود مبنی بر توقف شهرک سازیها در کرانه باختری و قدس شرقی عقب‌نشینی کرد.

اوباما در گامی که حکایت از بازگشت وی از موضع قبلی خود مبنی بر توقف کامل شهرک‌سازی بعنوان شرط از سرگیری روند صلح دارد، رژیم صهیونیستی را به "خویشتن داری "در مسائل مربوط به توسعه شهرک سازی فرا خواند.

همچنین در ۲۸ آگوست گذشته نیز وزارت امور خارجه آمریکا به امکان کنار گذاشتن توقف شهرک سازی بعنوان شرط از سرگیری گفتگوها اشاره کرده بود.

"هیلاری کلینتون " سخنگوی وزارت امور خارجه در سفر اخیر خود به خاورمیانه اظهار داشت: واشنگتن هیچ پیش شرطی را برای از سرگیری گفتگوها میان دو طرف فلسطینی و رژیم صهیونیستی قرار نمی‌دهد.

دولت آمریکا در ادبیاتی مشابه متعهد شد بمنظور جلوگیری از تصویب گزارش سازمان ملل پیرامون جنگ اسرائیل در نوار غزه (گزارش گلدستون)، از حق وتوی خود در شورای امنیت استفاده کند.

"یان کلی " سخنگوی وزارت امور خارجه از گزارش ۱۸ سپتامبر سازمان ملل انتقاد کرد و گفت: با وجود آنکه این گزارش به تمامی طرفهای درگیر پرداخته است، ولی بخش اعظم آن بر اقدامات اسرائیل متمرکز شده است - بنا بر تعبیر کلی - این گزارش جز پرداختن به یک سری ملاحظات "کلی و خجالت آور "، از اقدامات تاسف بار حماس غفلت کرده است.

می توان گفت لجبازی رژیم صهیونیستی در قبال روند سازش، به دولت اوباما که ادعای همگرایی و بی‌طرفی در مسائل خاورمیانه را دارد، اجازه نداد تا از طریق فشار به این رژیم توسط متوقف ساختن حمایتهای نظامی، امنیتی و سیاسی اهداف خود را اجرا کند، بنابراین به نظر می‌رسد که روند سازش و حمایت آمریکا از اسرائیل برای دولت آمریکا دو موضوع کاملا جدا از هم هستند.

در افغانستان و خاورمیانه و نیز در سطح مربوط به روابط آمریکایی -عربی و نیز آمریکایی - اسلامی نیز اوضاع به همین منوال است. واضح است که وقتی اوباما در ترکیه و سپس در مصر وعده‌ سازش و صلح کشورش با جهان عرب و اسلام را داد، عملا هیچ گامی در این زمینه بر نداشت و این بدان معناست که طرح تغییر تا این لحظه به نفع اسرائیل بوده است و اوباما همچنان در قید و بندهایی که کنگره و لابی صهیونیستی درون آمریکا در رابطه با شهرک سازی رژیم صهیونیستی، به دست و پای وی زده‌اند، گرفتار است.

● یک سوال باقی می‌ماند که آیا اوباما راه دیگری برای ایجاد ثبات و امنیت در خاورمیانه دارد؟

بنا بر تاکید این مقاله احتمال قوی آنست که فشار کنگره بر کاخ سفید، تا قبل از پایان ریاست جمهوری اوباما متوقف نشود، ضمن آنکه ۷۱ عضو از ۱۰۰ عضو مجلس سنا در ۱۰ آگوست گذشته خطاب به اوباما اعلام کردند که با توجه به جدیت "بنیامین نتانیاهو " در قبال روند سازش، اوباما بایستی اعراب را به عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی تشویق کند.

"جان بولتون "، نماینده جمهوری خواه، در ۶ آگوست گذشته از دولت اوباما خواست تا قدس را بعنوان پایتخت این رژیم به رسمیت شناخته و در سال ۲۰۱۲ سفارت آمریکا را از تل آویو به قدس اشغالی منتقل کند. وی تهدید کرد که در صورت تاخیر در این جابجایی حکم ریاست وی لغو خواهد شد.

بنابراین گزارش اینها همگی فشارهایی است که ادامه پیدا می‌کنند تا اوباما را از تصمیم خود در مورد از سرگیری مسئله شهرک‌ها و حرکت در جهت طرح صلحی که آن را در ترکیه و مصر مطرح کرده است، منصرف سازد.

جمهوری خواهان و دموکراتها بر سر این مسئله اختلاف دارند که تشکیل و استقرار دو دولت همزمان در فلسطین امکان ندارد و تنها تشکیل یک دولت واحد اسرائیلی آنهم از طریق پیوستن تمامی سرزمینهای کرانه باختری و نوار غزه به این رژیم و خارج نمودن فلسطینیان به کشورهای مجاور ممکن خواهد بود، چرا که اسرائیل بمنظور حمایت از شهروندان دور و نزدیک نمی‌تواند از موقعیت جغرافیایی خود صرف نظر کند.

المشاهد السیاسی در پایان خاطرنشان می‌کند که در سایه همین منطق، گروه بسیاری از اعضای کنگره معتقدند که رشد و توسعه شهرکها و موقعیت جغرافیایی این رژیم امری طبیعی است و لذا اعراب را به عادی سازی روابط با اسرائیل فرا می‌خوانند.