چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
آیا این زیباست
آیا میتوان گفت برخی مردم از برخی دیگر زیباترند؟ آیا زیبایی جسمانی به صورت تركیب مناسب بدنی تعریف میشود؟
آیا این شكل و تركیب، بدون آن كه به چیزهای دیگری كه ارزش فرد را مشخص می كنند وابسته باشد، دارای ارزش است؟
معمولا جذابیت یك شخص به عوامل بسیاری وابسته است؛ مثلا زیبایی جسمانی، زیبایی هنری (مانند آرایش، لباس، مو و بوی خوش)، زیبایی شخصی (ظاهر تاثیرگذار)، خصوصیاتی چون صدا و رفتار، زیبایی شخصیتی (شخصیت كاریزماتیك، مفتون كننده و اغواگر)، مهارتهای ارتباطی (توانایی برقراری ارتباط با دیگران) و خصوصیات دیگری چون مهربان بودن، دوست داشتنی و قابل اعتماد بودن.
در هر یك از این سطوح میتوان درباره جذابیت یك شخص اظهارنظر كرد. شخصی ممكن است دارای زیبایی جسمانی باشد، اما دوستی بیوفا باشد یا ظاهری نامرتب داشته باشد.
همچنین ممكن است شخصی زیبایی جسمانی نداشته باشد، اما ملیح، خوش مشرب و دوست داشتنی باشد. ما هر روز در زندگی، ظاهر اشخاص را این گونه بررسی می كنیم.
این قضاوتها نشان می دهد كه عوامل تشكیل دهنده جذابیّت، ابعادی غیر وابسته به هم هستند و اشاره بر این دارد كه ملاك جذابیّت شخص، تنها زیبایی جسمانی نیست. آیا میتوان گفت شخصی كه زیبایی جسمانی ندارد، سطوح دیگر را بر میگزیند تا نقص خود را جبران كند؟
اگر شخصی كه زیبایی جسمانی ندارد تلاش كند تا به گونه ای دیگر جذاب به نظر آید، عدم زیبایی جسمانی اش همچنان باقی می ماند؛ یعنی او برای جبران یك سطح، سطوح دیگر جذابیّت را پرورانده است، اما آن عدم زیبایی جمسانی، فی نفسه از بین نمی رود.
در این مقاله سعی می شود برای زیبایی جسمانی، اصالت ذاتی در نظر گرفته شود و زیبایی جسمانی به عنوان ارزشی در كنار سایر ارزشها قلمداد شود؛ یعنی زیبایی جسمانی فی نفسه ارزشمند است و تلاش برای كسب زیبایی، مذموم نیست.
زیبایی هنری (Artistic looks) و زیبایی شخصی، آن نوع زیبایی است كه توسط انسان ایجاد می شود و به فرهنگ، زمینه اجتماعی شخص و قصد و نیّت او وابسته است. در واقع این زیباییها بر اهمیت آرایش، لباس، مد و خودنمایان گری فرد تأكید دارد و طبعاً زمینه وسیعی را تشكیل می دهند. از لحاظ عرفی و شهودی، زیبایی جسمانی نتیجه این تغییرات نیست. معمولاً زیبایی جسمانی (physical beauty) امری ذاتی و درونی و موهبتی شخصی شمرده می شود.
نكته مهم درباره زیبایی جسمانی، ذاتی بودن آن است؛ یعنی شرط ضروری برای چنین زیبایی، همانا ذاتی و موهبتی بودن آن است. اما زیبایی هنری معمولاً مناسب با روش زندگی افراد است و معیارهای آن ممكن است موقتی، ثابت، تمایلی، قراردادی و یا حتی غیر قراردادی باشد و جریانات متداول و مخالف در یك جامعه بر آن تأثیر بگذارد.
شاید بتوان این نوع زیبایی را «زیبایی تقلیدی» نامید. زیبایی هنری وابسته به علایق اشخاص است كه طبعاً بسیار متنوع است. این زیبایی، حوزه وسیعی را در بر میگیرد و گاهی برخی كسب آن را نزدیك شدن به زیبایی جسمانی میپندارند.
در نتیجه، زیبایی هنری ممكن است به طور ظریفی با زیبایی جسمانی یكسان فرض شود و البته نمیتوان آنها را كاملاً از هم جدا كرد و مرز بین آن دو بسیار ظریف است. اما باید توجه داشت كه زیبایی هنری دربرگیرنده ایده آلهای متفاوتی است و ممكن است از آن چه در ذات یك زیبایی نهفته است، بسیار دور باشد؛ مثلاً گاهی داشتن یك جوشگاه سوختگی بر گردن یا چانه فرو رفته و بینی سربالا «مد» باشد، اما آیا اینها به زیبایی شخص كمك میكند؟
جراحان پلاستیك باید بین زیبایی جسمانی و هنری تفاوت قائل شوند؛ چون آنها افراد را طبق علایقشان جراحی می كنند و این علایق ممكن است صرفاً به زیبایی شخص كمكی نكند، بلكه چهره ای متفاوت را ایجاد كند كه در آن جامعه «مد» باشد.
اما سؤالی كه در این جا مطرح میشود این است كه آیا میتوان معیاری برای زیبایی جسمانی قائل شد؟ «آرتور مارویك» دركتاب معروفش «زیبایی در تاریخ» كه در سال ۱۹۸۸ چاپ شد، معتقد است كه معیارهای زیبایی جسمانی وجود دارند و حتی عموماً معتبرند.
برخی دیگر چون «ولف» (۱) زیبایی را افسانه و امری موهوم نمیدانند. همه ما در درونمان اعتقاد داریم كه هر ظاهری را نمیتوان تحمل كرد. زیبایی جسمانی یك ساختار فرهنگی نیست كه بتوان آن را به هر شكل بدنی نسبت داد و مثل دیدگاه برخی مردان درباره زنان نیست؛ یعنی زیبایی صرفاً آن نیست كه چشمان عاشق میبیند.
معیارهای زیبایی جسمانی را میتوان براساس شكل، صورت، تناسب، نظم و قرینگی مشخص كرد. البته این معیارها به یك زیبایی آرمانی اشاره ندارد. زیبایی آرمانی به فرهنگها و خرده فرهنگها وابسته است.
این معیارها میتوانند بسیار متنوع باشند؛ مثلاً پوست سفید یا سیاه، قد بلند یا كوتاه، لاغر یا چاق بودن، چشمان سیاه یا آبی و موهای روشن یا تیره داشتن. تمام این نمودهای ظاهری در ذاتشان می تواند زیبا تلقی شود.
تمایل به جراحیهای پلاستیك نشانهای از این جلوههای زیبایی جسمانی است كه افراد دوست دارند خودشان را با آنها تطبیق دهند.
اگر واقعاً بپذیریم كه این معیارهای صوری، عمومی هستند، پس داوری درباره زیبایی جسمانی ذهنی نیست، بلكه آن را در چشمان تمام مشاهده كنندگان میتوان دید؛ یعنی آن چه در گذشته زیبا خوانده می شد، امروز نیز زیباست.
البته ممكن است افراد یك جامعه، دیدگاههای خاصی داشته باشند، اما دیدگاه اكثر مردم در یك جهت است؛ مثلاً اگر از صد نفر بخواهیم ده نفر را به عنوان فرد زیباتر انتخاب كنند، اجماعی كلّی بین آنها وجود نخواهد داشت. در اكثر مطالعات چنین چیزی تأیید شده است.(۲) «مارویك» اعتقاد دارد چنین چیزی تعجب برانگیز نیست، بلكه به دلیل وجود معیارهای به خوبی مشخصِ كلی درباره زیبایی جسمانی است.
برخی میگویند ایده آلهایی كه مثلاً مردان یونانی از زنان زیبایی توصیف كرده اند با آن چه در مجسمههای یونانی كهن یا نقاشیهایشان دیده می شود، متفاوت است و بنابراین نمیتوان معیارهایی برای زیبایی جسمانی قائل شد.
«مارویك» در پاسخ، استدلال می كند كه این نقاشیها و مجسمهها دلیلی بر وجود ایدهالهای زیبایی درآن دوران نیست، بلكه نشان دهنده ایده آلهای هنری و یا ترجیحات شخصی نقاش است؛ مثلاً در دنیای امروز مدلهای زیبایی را از افرادی كه چاق نیستند انتخاب می كنند، اما در نظر اكثر مردم، ایده آلهای زیبایی صرفاً بدن سازان حرفه ای و یا ملكههای زیبایی نیستند.
اینها صرفاً نشان دهنده معیار مدلهای مد، ملكههای زیبایی و بدن سازان هستند، نه معیارهای زیبایی جسمانی؛ یعنی اگر شخصی آرزو داشته باشد كه یك مدل مد شود، باید خودش را براساس این معیارها بیاراید.
درست است كه مفهوم زیبایی جسمانی از گذشته تا امروز تغییر نكرده است، اما ارزشی كه برای آن قائلیم نسبت به قبل تغییر پیدا كرده است. زیبایی جسمانی، جدا از خصوصیات دیگرانسان، امروزه خود یك ارزش است؛ مثلاً در شغل فروشندگی، ازدواج، بازیگری سینما و...، زیبایی بدنی و چهره های زیبا ارزش خاصی دارند و یكی از معیارهای انتخاب است و وسیله ای برای خودنمایان گری و فرصتی برای كسب امتیازاتی در زندگی است.
اما اگر جایگاه و نقش زیبایی جسمانی را نسبت به قبل تغییر یافته بدانیم، آیا زیبایی جسمانی در گذشته همان است كه امروز مدّ نظر است؟ آیا ما درباره یك چیز یكسان صحبت می كنیم؟
«كانت» معتقد است اصطلاح «زیبایی» را میتوان هم برای موجودات زنده و هم برای آثار هنری به كار برد، اما او ویژگیهای داوری درباره زیبایی در هر دومورد را یكسان میداند.
عقیده محوری كانت در باب زیبایی، احساسِ خوشایندی «بی غرضانه» (disinterested) است.
در واقع كانت با واژه disinterested این نكته را یادآوری می كند كه زیبایی، قطع نظر از فواید و منافعش، خوشایند است و در انسان حالتی خوش به دور از نفع و سود را برمی انگیزد.
كانت زیبایی را از چهار لحاظ مورد مطالعه قرار داده است. او معتقد است «زیبا» از لحاظ كیفیت چیزی است كه موجب خرسندی همگان گردد؛ بدین معنی كه وقتی كسی چیزی را زیبا دانست، انتظار دارد تا دیگران نیز آن را زیبا بدانند.
دكتر احمدرضا همتی مقدم
۱. Medicine, health care and physical beauty: only skin deep?
Medard T. Hilhorst ۵:۱۱ - ۲,۲۰۰۲
۲.Beauty and the Labor Market. Daniel S. Hamermesh and Jeff E. Biddle
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران روز دختر دولت سیزدهم دولت رئیس جمهور سید ابراهیم رئیسی رافائل گروسی مجلس شورای اسلامی انتخابات رهبر انقلاب حجاب انتخابات مجلس
قتل تهران پلیس هواشناسی شهرداری تهران فضای مجازی بارش باران آموزش و پرورش سیل سلامت شهرداری سازمان هواشناسی
گاز نمایشگاه نفت قیمت طلا خودرو مالیات قیمت خودرو مسکن قیمت دلار حقوق بازنشستگان ایران خودرو بازار خودرو بانک مرکزی
نمایشگاه کتاب نمایشگاه کتاب تهران تلویزیون محمدمهدی اسماعیلی کتاب سریال سینمای ایران دفاع مقدس سینما تئاتر موسیقی فیلم
اینوتکس دانشجویان دانش بنیان
رژیم صهیونیستی غزه اسرائیل جنگ غزه فلسطین آمریکا رفح حماس روسیه حمله به رفح نوار غزه ترکیه
فوتبال پرسپولیس استقلال لیگ قهرمانان اروپا لیگ برتر دورتموند ذوب آهن رئال مادرید بازی لیگ برتر ایران نساجی لیگ برتر فوتبال ایران
تبلیغات اپل عیسی زارع پور اینترنت سامسونگ ناسا گوگل آب مایکروسافت نوآوری
سرطان آسم قلب سنگ کلیه کمردرد اعتیاد ناباروری بیماران خاص بیمه سبزیجات