یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

موج فرانوی موسیقی ایرانی


موج فرانوی موسیقی ایرانی

سبك پسامدرنیسم سنتی آوانگارد یكی از موجهای نوین موسیقی امروز جامعه ماست كه هواداران بسیاری در میان علا قمندان و بی علا قگان به شعر و هنر و موسیقی ایرانی دارد

سبك <پسامدرنیسم سنتی آوانگارد> یكی از موجهای نوین موسیقی امروز جامعه ماست كه هواداران بسیاری در میان علا‌قمندان و بی‌علا‌قگان به شعر و هنر و موسیقی ایرانی دارد. بعضی از كارهای این سبك از روی اینترنت دانلود شده و كپی سی‌دی‌هایش، به صورت زیرزمینی و روزمینی ،با سرعت محیرالعقولی تكثیر و پخش می‌گردد.

آخرین آلبوم این سبك، <‌> a track from nohsem munjoo نام دارد. این آلبوم، با تلفیق گام‌ها به جای تلفیق سازها، ملغمه‌ای از آواز و موسیقی سنتی و ریتم‌ها و سبك‌های راك، سنتی، جاز، محلی، بلوز، خالتور، باباكرم و...است ولی در عین حال، هیچكدام از آنها نیست و به پرفورمنس كاملا‌ جدیدی می‌رسد.

خواننده، در این آلبوم، با تلفیقی از شعرهای حماسی: <بشو بشو ما ترا نخوام>، <جنگ گودرز و گرد آفرید> و اشعاری از ادگار آلن پو با آواز ابوعطا، خواننده را به وجد می‌آورد و با تحریر آواز ایرانی روی عبارت: <‌> to be or not to beها ملت، او را در پروسه رویكردی كریتیكال به موسیقی ایرانی، به رقص شاطری و حركات موزون بخصوص در ناحیه سر و گردن و كمر وا می‌دارد و در نهایت، با ترانه <دیشب اومدم خونه تون نبودی- جان جهان دوش راستشو بگو ‌to me كجا رفته بودی> به سوبژه‌ای از نگاه ابژكتیو و هردمبیلیستی هرمنوتیزه شده از ترانه باب دیلن از طریق جابه‌جایی و تغییر فواصل گامی و ربع پرده‌ها و اجرای آن در گوشه كرشمه و شور،و در نهایت موسیقی ایرانی می‌رسد.

این سبك از موسیقی، بی‌شك ماتریال كارش را از سنت گرفته است و بازتابی است از صافی طبیعت كه از ذهن مخاطب گذشته و او را از طریق كاركردهای تجریدی زبان و هر صدایی كه ممكن است از حنجره یا ساز یا هر جای دیگری خارج شود ،به ابژه‌هایی زیبایی‌شناسانه می‌كشاند،آمیزه ای از نوای آب و دریا و خروس و سگ و گربه و شتربیابانگرد و پلنگ مازندرانی. تا همه و همه، در یك كلكشن فرمالیستی و ارتباط ساختاری میان شعر و موسیقی قرار گرفته،فرم شعر، آواز ،تحریر و موسیقی قدیم را به چالش كشیده و به حنجره خواننده فرصت دهند تا عربده بكشد: مولا‌نا را با عربده،حافظ را با جیغ بنفش و سعدی را با برشهای مقطعی از نفسهای ممتد و طولا‌نی و حنظله بادغیسی را از ته حلق و نای و مری جهاز‌هاضمه بازتولید كند و بخواند و به ریش شعر سنتی و نو و مدرن و سنت زده‌ها و مدرن‌های متحجر خشك متصلب بی شعور بخندد:نگره ای نوین به <ویرانگری>هایدگری و شالوده شكنی ،در اثبات این كه در آواز،می شود به انتقال معنا در شعر سنتی اكتفا نكرد و از آن فراتر رفت.

این سبك،علا‌وه بر تحریر چهارگاه،ازاصواتی نظیر نوای سگ و گربه نیز در موسیقی ایرانی استفاده می‌كند تا در كشاندن خواننده به افقهای معنایی نوین،چنان كمپوزیسیونی بیافریند كه خواجه حافظ شیرازی هم تا به حال به خواب ندیده است.

بی‌شك توضیحات تئوریك این سبك، اذهان را به چالش وا می‌دارد: اگر تا به حال كسانی كه از آواز شجریان و ناظری لذت می‌بردند، در حقیقت از غزل حافظ و معنی اش لذت می‌بردند. در حالی كه این سبك، در رویكردی مشابه شكستن شاخ غول، غزل حافظ را وسیله‌ای برای انعكاس كلیه صداهای بیرون و درون درمی‌آورد كه با اصوات بلند در اجراهایش طنین‌انداز گردد. چرا كه به اعتقاد این سبك، حنجره، فراتر از ساز است. حنجره، یك ابزار تولید صداست-هر صدایی كه در طبیعت وجود دارد-و بنابراین، باید تا می‌توانید، از آن صدا درآورید.

در جمع، سبك <پسامدرنیسم سنتی آوانگارد>، زلزله‌ای نوین بر پیكره موسیقی امروز است كه قادر است آن را تا عرش اعلی بالا‌ ببرد... البته مخالفان جدی نیز دارد، مخالفانی كه سر فیلم‌های تاركوفسكی، دهن دره می‌كنند.

روِیا صدر



همچنین مشاهده کنید