دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
قلب ایمان
دین باید وجه الهی داشته باشد و دارای جنبهای باشد که از آن به جنبه «ید الحقی» تعبیر میکنند، یعنی آن طرفی که طرف خداست، اصلا بدون خداوند که دین معنایی نخواهد داشت. جنبه یدالحقی را «ولایت» میگویند و دینی که جنبه یدالحقی نداشته باشد، دین نیست. ولایت یعنی وجهی از دین که انسان را به خدا میرساند، ولایت در لغت به معنای قرب است، دو عدد متوالی و نزدیک به هم که فاصلهای نداشته باشند.
ولایت مایه تقرب بنده به خداوند است، دین جنبه یدالحقی دارد که خطاب به انسان است. بنابراین هیچ دین الهی نمیتواند از وجه ولایت جدا باشد؛ این امر اختصاص به اسلام ندارد، چنانچه که عرفا و حکما در این باره بحثهای بسیاری مطرح کردهاند، حقیقت دین ولایت است؛ یعنی هر رسولی اولا و بالذات ولی است، ولی علاوه بر ولایت نبوت و رسالت را هم داراست، اگر ولایت نداشت، اصلا نمیتوانست نبی و رسول باشد؛ با مطالعه در ادیان مختلف به این نتیجه رسیدم که ولایت نهتنها در اسلام باطن دین است، بلکه در هر دین الهی، ولایت درک و حقیقت دین است. دین بدون ولایت، دین نیست. حضرت رسول(ص) ختم نبوت هستند، اما این پایان راه دین اسلام نیست، چون ولایت باقی است، بعد از حضرت رسول(ص) دوره آغاز ولایت است و باطن نبوت که ولایت است بر ظهور دور ولایت است.
عرفان و تشیع، هر دو بر مسأله ولایت تأکید میکنند. عرفان هم مبتنی بر ولایت است، هیچ عارفی نیست که مسأله ولایت را در رأس عرفان خود قرار ندهد. تشیع نیز همینگونه است و از این لحاظ عرفان و تشیع به واسطه اصل مشترک ولایت به هم نزدیک هستند، اما اختلافات جزئی هم دارند. جانشین پیامبر(ص) باید ولی باشد و ولایت داشته باشد، چون وراثتی که از پیامبر(ص) میماند، ولایت است، چون با ختم نبوت دیگر نبوت به ارث برده نمیشود، طبق حدیث مشهور «العلماء ورثه الانبیاء» علما هم باید ولایت داشته باشند تا وارث انبیاء باشند، عالمی که وارث پیامبر(ص) است باید جنبه ولایت الهیه در او قوی باشد. بنابراین اعتقاد شیعیان بر این است که بعد از رسول خدا(ص) و پایان یافتن ختم نبوت آن کسی که وصی ایشان بود و شایستگی این را داشت که جانشین ایشان باشد، باید ولی باشد و صفت ولایت او محفوظ باشد و ولایت هم باطن نبوت است. ولایت است که میتواند وارث حقیقی پیامبر(ص) باشد، چون روح او نزدیکترین روح به پیامبر(ص) است، برای اینکه ولایت الهی ایشان را دارد و این شخص، تنها شخص امیرالمؤمنین(ع) است که به نظر عرفا و تشیع ایشان ولی کامل است و مظهر اسمای حسنا و روح همه انبیا و اولیاست.
از حضرت رسول(ص) منقول است که فرمودند: «من أراد أن ینظر إلی نوح فی عزمه و موسی فی علمه و عیسی فی ورعه فلینظر إلی علی بن ابیطالب(ع)؛ اگر کسی بخواهد به نوح(ع) در تصمیمی (شکستناپذیر) که داشت و به موسی(ع) در علمش و به عیسی(ع) در ورعش بنگرد، علی بن ابیطالب(ع) را ببیند». یعنی ایشان جامع نبوت و ولایت همه اولیا و انبیاست یا به تعبیری که ابنعربی دارد، «فبعد رسولالله(ص) علی ابن ابیطالب(ع) امامالعالمین و سرالانبیاء اجمعین است و این مقام همه ائمه(ع) و بعضی از اولیاست، بعد از ائمه(ع) علما هستند که اگرچه به حد آنها نیستند ولی ولایت دارند. همچنین ابنعربی در آثارش در مورد حضرت مهدی(عج) هم مطالبی دارد و از ایشان به خاتمالاوصیاء تعبیر میکند. ایشان در واقع وارث بحق رسولالله(ص) و وارث بحق ایشان و عالم حقیقی دین است، نهتنها ارث جسمانی از حضرت رسول(ص)، بلکه ارث روحانی و معنوی هم از ایشان بردند و وارث ولایت و وارث حقیقی ایشان بودند و البته همه ائمه(ع) ما این گونه بودند و عرفا اینها را قبول دارند؛ چنانچه مولانا در اشعارش آورده است.
اگر باطن شیعه ولایت باشد، همه عرفا قائل به ولایت و سالک راه ولایت هستند و بنابراین ائمه(ع) را نمونه اعلای ولایت میدانند. همه عرفا اینگونه هستند، مثلا کتاب فتوحات ابنعربی را ببینید که در مورد ائمه(ع) ما چه میگوید در بسیاری از جاهای کتاب به امام جعفر صادق(ع) و... اشاره دارد. در فص سلمان در تفسیر حدیث «سلمان منا أهل البیت(ع)»، در مورد اهلبیت(ع) و مقام آنها مفصل صحبت میکند. ابتدا در مورد مقام و علوم سلمان صحبت میکند و بعد میگوید این سلمان از اهلبیت(ع) است پس مقام اهلبیت(ع) تا کجاست؟!
ابنعربی در این بخش تمام آیاتی را که شیعه معتقد است در مقام اهلبیت(ع) نازل شده را آورده و تفسیر میکند. آیه «قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرا إِلَّا الْمَوَدَّه فِی الْقُرْبَی» را میآورد و به تفصیل در این مورد صحبت میکند و میگوید پیامبر(ص) یک چیز از ما خواسته و آن ولایت و دوستی اهلبیت(ع) است و تأکید میکند که ما باید این خواسته رسولالله(ص) را که در واقع خواسته خداوند بوده و از زبان حضرت رسول(ص) بیان شده را اجابت کنیم «قُلْ مَا سَأَلْتُکُم مِّنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ: بگو هر مزدی که از شما خواستم از آن خودتان» این ولایت برای به کمال رساندن ماست. پس ما باید برای رضای حضرت رسول(ص) هر کاری را برای محبت اهلبیت(ع) انجام دهیم و چیزهایی میگوید که حتی ما شیعیان اینها را نمیگوییم.
در مورد سلمان میگوید که ایشان دارای علم لدنی و... است که کس دیگری این مقام و علم را ندارد و در پایان بحث میگوید: ای مسلمانان ببینید! اگر کسی که منسوب به اهلبیت(ع) است این مقام را دارد خود اهلبیت(ع) چه مقامی دارند؟! و در آثار دیگر هم وارد این مباحث میشود که اگر همه این موارد را که در مدح اهلبیت(ع) میگوید جمعآوری کنیم یک کتاب میشود.
دکتر غلامرضا اعوانی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست