جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

نگاهی به برنامه حدیث سرو


نگاهی به برنامه حدیث سرو

دانستن شیوه زندگانی بزرگان همواره یکی از موضوعات مورد علاقه کسانی بوده و هست که قصد پیروی از ایشان را داشته و یا به هر دلیلی به ایشان علاقمند می باشند

چند هفته ای است که صدا و سیما شروع به پخش برنامه ای در شبکه یک با عنوان "حدیث سرو" نموده است.

این برنامه که رنگ و بویی عرفانی دارد و تاکنون برنامه اش راجع به دو شخصیت – علامه طباطبایی و آیت الله سید علی قاضی – از شخصیتهای بزرگ شیعی پخش شده، بیش و پیش از سایر خصوصیات و شاخصه های وجودی، وجه عرفانی و اخلاقی ایشان را مورد توجه و تاکید قرار داده است.

تاکید بر دین فردی و عزلت نشینی و دوری از اجتماع و آنچه بر مردم می گذرد شاید بزرگترین اثری باشد که دیدن این برنامه بر مخاطب می گذارد و این بسیار نامبارک و دور از شان شیعه است.

هرچند در بزرگی این اشخاص هیچ حرفی نیست و کسی ذره ای در عظمت شخصیتی علامه طباطبایی یا آیت الله قاضی یا آیت الله بهجت و... شک ندارد، لکن آنچه ما در سیره ائمه و معصومین می یابیم و مسیری که از ایشان می بینیم خلاف این چیزی است که تلویزیون نشان می دهد.

در تعالیم نورانی ائمه شیعه هیچگاه تبلیغ عزلت و خلوت و گوشه نشینی نشده و بالاتر از این ، ایشان حتی در برابر کسانی که به این نحوه از سلوک عرفانی روی می آورده اند, مقاومت کرده و روششان را زیر سوال برده و از این گونه سیر و سلوک تبری جسته و اظهار دوری می کرده اند.

شاهد مثال می آورم برخورد های فراوان حضرت مولا امیرالمومنین(ع) و امام صادق(ع) و امام رضا(ع) را با متصوفه و گوشه نشینان و رهبانیت پیشگان.

شیعه، مومن گوشه نشین بی آزار ذکر گوی سر به زیر بی خبر از وضع مردم نیست.

آنچه در روایات صحیحه متعددی که از ائمه(ع) به ما رسیده مشهود است تاکیدات فراوان بر دقت در اوضاع مردم و آنچه بر ایشان می گذرد و مبارزه دائمی با ظلم و ستم و بی عدالتی و دغدغه معاش و معاد مردم را داشتن و حقوق ایشان را به ایشان گوشزد کردن می باشد.

در اینجا ممکن است سوالی پیش بیاید. امام صادق(ع) در پاسخ عنوان بصری می فرمایند من اذکاری دارم که در ساعات خاصی از روز باید به آنها بپردازم و... یا اینکه حضرت مولا امیرالمومنین(ع) از شدت گریه های در سجده و مداومت بر آن به ابوتراب معروف شدند یا اینکه لقب امام سجاد(ع) از کثرت سجده به ایشان داده شده و در روایات کثیره از شدت و زیادت عبادت و ریاضت ایشان بسیار یاد شده است یا ...

سوال این است که این بحثها چگونه با سخنانی که پیش از این در اصالت مردم و اجتماع گفته شد جمع می شود؟

باید گفت این دو مساله نقیض یکدیگر نیستند تا وجود یکی عدم دیگری را موجب شود و روی آوردن به یکی موجب غفلت از دیگری گردد.

هرچند اسلام بسیار بیش از آنکه دین فردی باشد دین اجتماعی است اما این بدین معنا نیست که کلا با فردیات مشکل داشته باشد و در برابر آن موضع بگیرد.

آنچه راقم این سطور بر آن تاکید دارد ثقل کار است که بر کدام گذاشته شود. ائمه ما که بر حسب اعتقادات ما انسان کامل هستند و هیچگونه شک و ریبی در ایشان و حقانیت ایشان راه ندارد، آن زمان هم که در خلوت خویش بودند دغدغه مردم را داشتند و آن زمان هم که در اوج درگیری های اجتماعی خویش به سر می بردند خلوتشان به هم نمی خورد.

چه خوب حضرت مولا امیرالمومنین (ع) در خطبه همام این موضوع را بیان می کنند.

ایشان یکی از صفاتی را که برای متقین و پرهیزکاران بر می شمارد این است که: وقتی در میان غافلان است از ذاکرین نوشته می شود و وقتی در بین ذاکرین است از غافلین نوشته نمی شود.

این بدان معناست که یک شیعه متقی، در هر حالی خلوت خویش را دارد و از آن غافل نیست، اما معضل آنجا پیش می آید که فردیت و عزلت، به دوری از اجتماع بیانجامد و بی خبری از وضعیت مردم و بی اهمیت شدن آنچه بر مردم می گذرد را برای سالک به ارمغان آورد.

پیامبر اسلام(ص) می فرمایند: من اصبح لایهتـم بامور المسلمین فلیـس منهم و مـن سمع رجلا ینادی "یا للمسلمیـن" فلم یجبه فلیس بمسلم .

هر که صبح کند و به امور مسلمیـن همت نگمارد , از آنها نیست ;و هرکـس بشنود که شخصـی فریاد مـیزنـد: " ای مسلمانها به فریادم برسید" ولـی جـوابـش نگـوید,مسلمان نیست .

امام صادق(ع) می فرمایند: از جمله دوست داشتنی ترین اعمال نزد خدای تعالی شادی رساندن به مومن است و سیر کردن او از گرسنگی ، یا رفع گرفتاری او یا پرداخت بدهی اش.

این احادیث و روایات – که تنها به دو نمونه از آنها اشاره شد – آنقدر فراوان است که شاید قابلیت احصا نداشته باشد و همانطور که در این دو نمونه دیدیم به خوبی اصالت مردم و اهمیت امور ایشان را در اسلام روشن می سازد.

از طرفی نکته دیگری که در این میان وجود دارد این است که در دین اسلام و بالاخص شیعه، تربیت یک مسلمان به نحوی صورت می گیرد که هیچ جایی و فضایی خالی از دین در زندگی اش باقی نماند.

شیعگی تمام زندگی فرد را دینی می کند. این بحث نیاز به توضیح دارد.

سه دیدگاه در این مسیر وجود دارد که برای توضیح آن ابتدائا اشاره می کنم به کلمات حضرت مولا(ع) در نهج البلاغه آنجا که می فرمایند: ایمان سه مرحله دارد: اطمینان قلبی، اقرار به لسان و عمل به ارکان.

در جای دیگری روایتی داریم با این مضمون که: لا قول الا بعمل و لا قول و لا عمل الا بنیة و لا قول و لا عمل و لا نیة الا باصابة السنة.

یعنی هیچ گفته ای مفید فایده نیست مگر با عمل همراه باشد و نیز هیچ گفته و عملی مگر اینکه نیتی پشت آن خوابیده باشد و هیچ گفته و عمل و نیتی را فایده نیست مگر همخوانی داشته باشد با سنت پیامبر(ص).

این ها دو زوایه دید به ایمان دارند. یکی اینکه اگر خدا را در دل قبول داری لکن این را بیان نمی کنی یا عملی در این راستا نداری نمی توانی مدعی باشی که ایمان داری. حتی اگر خدا را در دل قبول داری و بر زبان نیز این را جاری می کنی ولی در عمل ات اثری از ایمان به خدا مشاهده نمی شود باز تو نمی توانی مدعی ایمان باشی. (روایت اول)

زوایه دیگر این است که تو به زبان می گویی، عمل هم می کنی لکن این گفتار و عمل ات با سنت و روش پیامبر و ائمه مطابقت ندارد. در اینجا نیز تو نمی توانی مدعی عمل صالح باشی.

نیت، نیرو محرکه و علت موجبه عمل است و به عمل جهت و ارزش می دهد. اما اگر نیت هم صحیح و خیر باشد لکن عمل در تقابل و تعارض با مسیر حضرت رسول و ائمه باشد آن را ارزشی نخواهد بود.(روایت دوم)

بنابراین دو نکته ای که در اینجا وجود دارد عبارت است از اینکه اولا اگر مدعی ایمان هستی باید عمل داشته باشی و ثانیا عملت باید با مسیر حضرت رسول و ائمه مطابقت داشته باشد.

ما اعمالی را در زندگی انجام می دهیم که بصورت روزمره در آمده و چه ایمان داشته باشیم و چه نداشته باشیم به آنها می پردازیم. نکته سوم این است که در اسلام و تشیع اگر عملی را – هر چند عمل روزمره تو باشد – با نیت خدایی انجام بدهی، آن عمل نیز جزو عبادات محسوب می شود و برای انجام آن ماجور خواهی بود.

وقتی نیت پشتوانه عمل باشد و به عمل اصالت بدهد تمام حرکات و سکنات انسان می تواند حکم عبادت را پیدا کند.

یعنی خوابیدن وقتی به نیتی خدایی باشد، می شود عبادت و نیز غذا خوردن و بهره بردن از لذائذ مختلف و...

اینجا سیاست ورزیدن و در امور مملکتی دخالت کردن هم می شود کار سلوکی و خودسازی.

این غیر از آن بحث پیشین است.پیش از این گفته شد اصل کار سیاسی و اجتماعی کردن دستور دین است. یعنی بر طبق کلام حضرت رسول(ص) کسی که چنین دغدغه هایی نداشته باشد اصلا نباید خود را در دایره مسلمانان به حساب آورد، اما آنچه اینجا گفته شد مضاعف نمودن اثر این عبادت – اهتمام به امور مردم – است.

بنابراین در زندگی شیعه هیچ نقطه ای خالی از رنگ خدا وجود ندارد. از فردی ترین و خصوصی ترین اعمال و کارها تا عمومی ترین و اجتماعی ترین آنها و از بزرگترین و پر سر و صدا ترین اعمال تا کوچکترین و ناچیزترین آنها می تواند حکم عبادت را داشته باشد.

یعنی عبادت در گوشه نشینی و خلوت منحصر نمی شود و نتایجی آنچنان را از اعمالی اینچنین نیز می توان گرفت و از میان همین مردم می توان به آن مقامات رسید.

از این رو باید گفت پرداختن به برنامه هایی اینچنین از سوی صدا و سیما خوب است اما ایده آل نیست.

حداقل این بود که در برنامه ای اینچنین به زوایای اجتماعی زندگانی این بزرگان و صلحاء و اهتمامات مختلفه ایشان، به امور مردم نیز پرداخته می شد تا جائیکه ثقل برنامه بر این نحوه رفتار ایشان گذاشته می شد.

اگر اینگونه نشود و ثقل کار به این سمت نیاید باید با کمال تاسف ابرار کرد که صدا و سیما نیز – ناخواسته – در مسیری برنامه ای ساخته است که بر بستر سکولاریسم می گذرد و حوزه دین را جدای از فردیات نمی داند و اجتماع و سیاست را به اهل آن – که جز اهل دین اند – وا گذاشته است.

محمد امین تاجور