چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
چگونه چاپلین تبدیل به دشمن آمریکا شد
طلسمی شکسته شد و طلسمی دیگر به وجود آمد: محبوبترین دلقک جهان در کشور محل اقامتش پذیرای بیشترین توهینها میشود. با شروع جنگ سرد در سال ۱۹۴۷، «ولگرد کوچک» چارلی چاپلین تبدیل به هیولایی به نام «موسیو وردو» شد؛ قاتلی زنجیرهای که از طریق ازدواج با بیوههای ثروتمند و سپس کشتن آنها مخارج خانوادهاش را تامین میکرد.
«موسیو وردو» که به عنوان «کمدی جنایت» مشهور شده، فیلمی است که به قول آندره بازن منتقد فرانسوی، دنیای چاپلین را از این رو به آن رو کرد. در این فیلم ولگرد سابق نقش یک کارمند درستکار بانک را دارد که به خاطر سقوط بازار سهام در سال ۱۹۲۹ به یک آدمکش تبدیل میشود. او در نهایت به مرگ محکوم میشود، با وجود این جرایم خود را در قیاس با جنایتهای تمدن غربی ناچیز میداند: «در مقایسه با کشتارهای جمعی، من هنوز یک آماتور هستم.»
چاپلین نخستین ساخته خود را پس از جنگ جهانی دوم فیلمی مرتبط با وضعیت جاری جهان میدانست. او که پیش از این در «دیکتاتور بزرگ» هیتلر را به سخره گرفته بود، در این فیلم نسبت به کشتارهای جمعی که هیتلر پایهگذار آن بود و ترس از احتمال تکرار آنها، هشدار میداد. چاپلین در اینباره به خبرنگاری گفته بود: «فن کلازویتس میگفت جنگ ادامه منطقی دیپلماسی است. وردو نیز فکر میکند قتل ادامه منطقی تجارت است.» خود فیلم را نیز میتوان ادامه منطقی احساس قربانی شدن چاپلین، هم به عنوان ستاره و هم به عنوان یک انسان، دانست.
«دیکتاتور بزرگ» بهرغم استقبال فوقالعاده باعث بروز جنجالهایی نیز شد و در صحن سنا به آن به عنوان اثری در جهت تشویق به مداخله آمریکا در امور دیگر کشورها نام برده شد. در توفان انتقاداتی که پس از نمایش «موسیو وردو» به راه افتاد، مضمون فیلم و شخصیت فیلمساز به یک اندازه مورد حمله قرار گرفتند.
چاپلین در دوران جنگ هم به خاطر مسائل اخلاقی (در قالب شکایت فردی که مدعی بود چاپلین پدرش است) و هم به خاطر علایق سیاسیاش، هدف حملات فراوان بود. برخی افراد نیز او را در هر دو مورد متهم میکردند. جانای رنکنین، نماینده دموکرات میسیسیپی، چاپلین را کمونیستی میدانست که «شهرت زیادی در اغوا کردن دختران سفیدپوست دارد.» حتی پیش از نمایش «موسیو وردو» در آوریل ۱۹۴۷، هدا هوپر از روزنامهنگاران مقیم هالیوود، در نامهای ملتمسانه به رئیس اف بیآی، درخواست اجازه حمله به چاپلین را کرده بود: «شما فقط دستم را باز بگذارید، بقیهاش با من.»
ادگار جی هوور، رئیس اف بیآی، گرچه در حمله به چاپلین تردید داشت، اما پرونده قطوری نیز برای او تهیه کرده بود. از جمله این مدارک گزارش جدیدی بود که نشان از ارتباط چاپلین با برخی مهاجران رادیکال مانند هانس آیسلر و برتولت برشت داشت. اما این «موسیو وردو»
ـ که به شدت متاثر از عقاید برشت درباره هجو اجتماع است ـ بود که تبدیل به بهانه اصلی برای انتقاد از چاپلین شد.
چاپلین برای معرفی این فیلم که نخستین ساختهاش پس از هفت سال بود، اصرار داشت در کنفرانسهای خبری متعدد شرکت کند. پیش از نمایش فیلم، او گفتوگویی صمیمی با خبرنگاران خارجی داشت. با وجود این، هنگام نمایش فیلم در «برادوی تیهتر» منهتن، کمتر نشانی از این برخوردهای گرم بود. خود چاپلین نیز چنان از سروصداهای اعتراضآمیز تماشاگران متحیر شده بود که ترجیح داد سالن را ترک کند.
او در کنفرانس خبری پس از نمایش فیلم در هتل گاتهام که با حضور انبوه خبرنگاران انجام شد، شاهد برخوردهای خصمانهتری بود. نیمی از پرسشها درباره عقاید سیاسی چاپلین و میزان وفاداری او به آمریکا بود. چاپلین متهم به جانبداری از کمونیستها شد، با سوالهای متعدد درباره دوستی با آیسلر مواجه شد و پس از آن تبدیل به یکی از متهمان اصلی کمیته فعالیتهای ضدآمریکایی شد که برای تحقیق درباره نفوذ کمونیسم به هالیوود تشکیل شده بود.
فردای آن روز مطبوعات چنان به «موسیو وردو» حمله کردند که در در دوره کاری چاپلین بیسابقه بود. این فیلم به عنوان اثری بیمزه، ضعیف، از لحاظ اخلاقی مشکوک و به قول هرالد تریبیون «توهین به شعور مردم» توصیف شد. با وجود این تمام نقدها نیز منفی نبودند. بازلی کروتر، منتقد نیویورک تایمز، ضمن آنکه فیلم را اثری «اساسا جدی و تلخ» میدانست هشدار داد «آنهایی که توقع خندیدن دارند، ممکن است در پایان کار چشمانشان اشکبار شود». فیلم طرفدارانی نیز داشت از جمله جیمز آگی که در سه شماره پیاپی نشریه «پیپل» مقالاتی در دفاع از آن نوشت و نشریه «دیلی ورکر» نیز مثبتترین نقد را بر این فیلم نوشت («یک کمدی هوشمندانه که پیام پرمعنایش قلب و ذهن تمام آزادیخواهان جهان را به هیجان میآورد.»)، اما این نقدها نیز نتوانستند کمک زیادی به «موسیو وردو» کنند.
«موسیو وردو» کمتر از یک ماه در برادوی روی پرده بود و پس از آنکه اتحادیه سینماداران مستقل اوهایو خواستار تحریم فیلم در تمام کشور شد، «یونایتد آرتیستس» از اکران گسترده فیلم صرفنظر کرد. در اواسط ماه ژوئن جان رنکین، نماینده کنگره، خواستار اخراج چاپلین از آمریکا شد و اندکی بعد چاپلین به کمیته فعالیتهای ضدآمریکایی احضار شد.
او دلیل این امر را فیلم جدیدش میدانست. چاپلین در تلگرافی سرگشاده برای رئیس کمیته گفت فیلمش را اثری پیچیده نمیداند. «این فیلم ضد جنگ و دارای کشتارهای بیهوده است. من کمونیست نیستم، بلکه دلال صلح هستم.»
کمتر فیلمی به اندازه «موسیو وردو» تا این حد باعث قطببندی شده است. یک روز پس از آنکه انجمن «کهنهسربازان کاتولیک» از دولت فدرال خواستند در مورد فعالیتهای سیاسی چاپلین تحقیق کند، «هیات ملی نقد»، جایزه بهترین فیلم سال ۱۹۴۷ را به «موسیو وردو» داد.
«موسیو وردو» با وجود طرفداران روشنفکرش، در نهایت تنها توانست به فروش ناچیز ۱۶۲ هزار دلار در گیشه دست یابد. چاپلین چنان از اتفاقات پیشآمده ناراحت شده بود که تا مدتها اجازه اکران مجدد فیلم را نداد. تماشای فیلم تا سالها به یکی از آرزوهای سینمادوستان تبدیل شده بود و هنگام ظهور مجدد آن در سال ۱۹۶۴ در سینما پلازا، تماشاگران مشتاق دسته دسته به تماشای آن میرفتند، در حالی که چاپلین سالها بود که در سوئیس زندگی میکرد.
نمایش مجدد «موسیو وردو» تنها چند ماه پس از اکران «دکتر استرنجلاو» هجویه آخرالزمانی استنلی کوبریک انجام شد و از نظر تماشاگران میتوانست دنبالهای منطقی بر آن فیلم باشد. اندرو ساریس استقبال از «موسیو وردو» را در آن سال با محبوبیت کمدیهای تلخ مرتبط دانست: «در سال ۱۹۴۷ تماشاگران تمایل زیادی به خندیدن به بیرحمیهای «موسیو وردو» نداشتند، اما تماشاگران امروز مشتاق آن هستند.»
«موسیو وردو» گرچه هیچگاه به محبوبیت «جویندگان طلا» و «روشناییهای شهر» دست نیافت، اما در نهایت از این نبرد نابرابر سربلند بیرون آمد و به یکی از فیلمهای مورد علاقه منتقدان تبدیل شد. ژاکوب پرلین از برنامهریزان مرکز فیلم بروکلین، اخیرا توانست مجوز نمایش جدید فیلم را کسب کند و بدین ترتیب «موسیو وردو» بهزودی نمایش ویژهای در این مرکز خواهد داشت. پرلین در خصوص فیلم گفت به شدت از پیشگوییهایی آنکه امروزه در قالب «سیاست جنایتکارانه» حکومت و سوءاستفادههای مالی شرکتهای عظیمی چون «هالیبرتن» و «بلکاستون» دیده میشوند، شگفتزده شده است.
«موسیو وردو» را میتوان یک بار دیگر فیلمی درباره مسائل روز دانست، اما این استدلال بیش از آنکه از اظهارات ضدجنگ چاپلین نشات گرفته باشد، ناشی از شخصیت ضدقهرمان او در فیلم است. هیچ ستارهای تاکنون نه چنین شخصیت شناخته شده خود را به مخاطره نینداخته و نه اینگونه صراحتا تماشاگران را به چالش کشیده است.
اگر چاپلین با تبدیل هیتلر به «ولگرد کوچک» او را دست انداخت، با تغییر هویت «ولگرد کوچک» مرتکب عمل بسیار جسورانهتری شد. به گفته آندره بازن: «وردو شخصیتی است که هرکس میتواند خود را به جای او بگذارد و به همین دلیل گویا او نمادی ازجامعه گناهکار است.» این قاتل هنگام رفتن به سوی سکوی اعدام به شیوه خاص ولگرد قدم برمیداشت و بدین ترتیب با زیرکی توانست خود را جاودانه سازد. آیا چاپلین میخواست وجهی انساندوستانه به این شخصیت ببخشد؟ به قول بازن، او با این شیرینکاری خود در پایان فیلم نشان داد: «آنها چارلی را اعدام خواهند کرد!»
منبع: ویلیج ویس، ۸ ژوئن
جی هوبرمن
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست