سه شنبه, ۱۵ خرداد, ۱۴۰۳ / 4 June, 2024
مجله ویستا

المفلس فی امان الله


درویش خود را در پناه خدا دانسته و از تعرض و تعقیب مصون می داند .
آورده اند كه ....
چنان شنودم كه وقتی دو صوفی با هم رفتند، یكی بی پول و دیگری پنج دینار داشت بی پول با دلیری و خیال راحت …

درویش خود را در پناه خدا دانسته و از تعرض و تعقیب مصون می داند .

آورده اند كه ....

چنان شنودم كه وقتی دو صوفی با هم رفتند، یكی بی پول و دیگری پنج دینار داشت بی پول با دلیری و خیال راحت می رفت و باكی نداشت و به هر كجا كه دلش می خواست می رفت، ولی صاحب پنج دینار از بیم نتوانست بخوابد تا وقتی به سر چاهی رسیدند .

جایی ترسناك بود و آغاز چند راه بود صوفی بی پول طعام خورد و خوابید و صاحب پنج دینار نتوانست بخوابد و همی گفت: چه كنم پنج دینار زر دارم و این جا ترسناك است تو راحت می خوابی و من از ترسم خوابم نمی برد .

صوفی بی پول گفت: پنج دینار را به من بده و پس از این كه گرفت ،فورا آنها را به چاه انداخت و گفت راحت شدی؟ حالا بخواب و ایمن باش كه مفلس در حصاری محكم است .