پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
مجله ویستا

دو غزل از مهدی رحیمی


دو غزل از مهدی رحیمی

مهدی رحیمی را بسیاری، یکی از نخبگان و استعدادهای درخشان غزل امروز می‌دانند که به‌ویژه در حوزه شعر آیینی آثار درخشانی سروده است و کم نیستند مداحان و ذاکران شناخته شده اهل‌بیت …

مهدی رحیمی را بسیاری، یکی از نخبگان و استعدادهای درخشان غزل امروز می‌دانند که به‌ویژه در حوزه شعر آیینی آثار درخشانی سروده است و کم نیستند مداحان و ذاکران شناخته شده اهل‌بیت علیهم‌السلام که غزل و سروده‌ای از او را در مجلس سوگواری اباعبدالله نخوانده باشند.

آینه‌های رو به رو این هفته میزبان ۲ غزل از مهدی رحیمی است؛ شاعر جوان استان مرکزی که هر دو شعرش در حال و هوای کربلا و محرم است.

۱

هرکس که باتو بوده اگر با تو هست ماند

دنیا تو را نداشت که اینگونه پست ماند

چون روز روشن است که پیروز جنگ کیست

بر قلب دشمنان تو داغ شکست ماند

در زیر رقص تیغ تو در اوج کارزار

هرکس که ایستاد، نه، هرکس نشست ماند

سر را به صخره‌ها زده هرروز علقمه

یک عمردر هوای تو اینگونه مست ماند

حق می‌دهم به آب اگر جزر و مد کند

بعداز تو کم کسی ست که یکتا پرست ماند

هرآدمی ز رفتن خود ردّ پا گذاشت

اما چرا ز رفتن تو ردّ دست ماند؟

۲

ابر هی در صورت مهتاب بازی می‌کند

باد دارد توی زلفت، تاب بازی می‌کند

لب ز چوب بی حیای خیزران پاره شده

مثل آن ماهی که با قلّاب بازی می‌کند

گفته‌ام با بچه‌ها بابای من می‌آید وُ

دامن من را پر از اسباب بازی می‌کند

آسمان دیده که هرشب تا دم صبحی رباب

با علی اصغرش در خواب بازی می‌کند

عمه گفته قحطی آب است تا پایان راه

پس چرا آن مرد دارد آب بازی می‌کند؟

من اگر دردانه‌ات هستم به جای من چرا

باد دارد توی زلفت تاب بازی می‌کند؟