یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

یک سال با اوباما


یک سال با اوباما

سالگرد سکونت رئیس جمهور سیاه در کاخ سفید

۲۰ ژانویه ۲۰۰۹ برای بسیاری از سیاستمداران فقط یک روز نبود. بلکه زمانی برای شروع شمارش معکوس جهت آغاز تحول در رابطه دو پایتختی بود که سه دهه در قهر دیپلماتیک به سر می بردند و اینک امیدهای جان باخته می رفت تا با آمدن مردی رنگین پوست دوباره نفسی تازه بگیرد.

۲۰ ژانویه سال ۲۰۰۹ برای بسیاری یک نقطه عطف بود و سرانجام زمان وقوع آن از راه رسید و زمان آن شد تا باراک حسین اوباما با حضور در مراسم تحلیف، رسماً بر مسند ریاست جمهوری امریکا بنشیند و اولین سیاهپوستی باشد که ساکن کاخ سفید می شود. باراک ۴۷ساله پس از سوگند خوردن در حالی به بدرقه جرج بوش ایستاد که چشم های زیادی از مردمان و سیاستمداران شرق و غرب هراسان از گسترش جنگ بود. امتداد این خط امید را می توان به درازای خط استوا در نظر گرفت چراکه از رهبران کشورهای اروپایی گرفته تا ساکنان قاره دور و از خیابان های سنگفرش اطراف کاخ سفید تا کوچه های خاکی به خون آغشته شده شهرهای عراق و افغانستان همه و همه به انتظار این روز نشسته بودند تا شاید فرآیند صلح را بتوان با اوبامای سیاهپوست مزه مزه کرد. اما رئیس جمهور جوانی که با شعار تغییر این همه نگاه را به خود معطوف کرد میراث دار چیزهای به جامانده یی شد که همگان بر این باور بودند، می تواند ارثیه یی شوم باشد.

شوم از آن جهت که مسائل حل نشده در دولت بوش به نقطه یی رسیده که اگر اوباما راهکاری برای حل و فصل آنها نتواند بیابد می توان به جرات گفت فاجعه یی در راه است. بحث خاورمیانه و همچنین پرونده هسته یی ایران نیز جزء همین ارثیه یی به شمار می آمد که باراک اوباما آنها را تحویل گرفت؛ رئیس جمهوری که به گفته خودش قبل از آنکه ساکن کاخ سفید شود تیمی متشکل از بهترین افراد را جمع کرد و قول داد در روز آغاز به کار دولت جدید یعنی ۲۰ ژانویه فوراً به فرآیند صلح خاورمیانه بپردازد. وی تاکید کرده « قصد داریم با همه بازیگران منطقه یی مذاکره و تعامل کنیم.» این مذاکره و تعامل اما شامل پرونده هسته یی ایران نیز می شد و اوباما وعده به کار بردن این روش را که قید «نامشروط» را هم داشت، داد.

در همین حین بسیاری معتقد بودند با این نگاه اوباما، احتمال شکسته شدن قفل رابطه ایران و امریکا بسیار زیاد است. به خصوص آن موقع نزدیک به شش ماهی می شد که بر برنامه هسته یی ایران مهر سکوت خورده و متحدان اروپایی امریکا به همراه روسیه و چین به دلیل تغییر رئیس جمهور ایالات متحده و رویکرد متفاوت او درباره پرونده ایران ماه ها در سالن انتظار کاخ سفید نشسته بودند تا ببینند این رئیس جمهور جدید چه در چنته دارد و قرار است بقیه راهپیمایی جاده مواجهه با ایران را چگونه طراحی کند. آن هنگام اوباما در حالی سکان را به دست گرفت که به نظر می رسید کارشناسان او برنامه همزیستی مسالمت آمیز با ایران را به وی توصیه کرده بودند.

البته این سفارشات مانع از آن نشده تا باراک اوباما یادآوری نکند که «به نظر من ایران می تواند یکی از بزرگ ترین چالش های فراروی ما باشد و همان طور که در طول مبارزات انتخاباتی عنوان کردم ما شاهد وضعیتی هستیم که طی آن ایران نه تنها به صدور تروریسم از طریق حماس و حزب الله می پردازد بلکه در حال پیگیری ساخت سلاح هسته یی است که می تواند به طور بالقوه به یک مسابقه تسلیحات هسته یی در خاورمیانه دامن بزند.» با وجود این، نگاه ها فقط به نیمه پر لیوان دوخته شده بود. انتظار می رفت اوباما همان طور که می گوید با یک رویکرد جدید به سوی ایران گام بردارد، چراکه وی به دیگر سیاستمداران نیز تاکید کرده بود «جامعه بین المللی باید از نحوه نزدیک شدن ما به ایران الگو بگیرد». به این ترتیب باراک حسین اوباما از ۲۰ ژانویه رسماً طراح این الگو شد و از آن به بعد جدال او با برخی که معتقد بودند سال ۲۰۰۹ به خاطر کمبود استراتژی در برابر ایران سال ناامنی می شود، شروع شد.

تا عید نوروز نیز مسائل به ظاهر خوب پیش می رفت. شاید همین امر هم موجب شد اوباما برای اولین بار و به عنوان اولین رئیس جمهور امریکا در ۳۰ سال گذشته، پیام تبریک ویدئویی را برای ملت و دولت ایران بفرستد و در آن تاکید کند؛ «من میل دارم به روشنی با رهبران ایران سخن بگویم. ما اختلافاتی جدی داریم که با گذشت زمان بر آنها افزوده شده است. دولت من اکنون به دیپلماسی متعهد است که طیف کاملی از مسائلی را که پیش روی ماست مورد بررسی قرار می دهد و درصدد ایجاد یک پیوند سازنده میان ایالات متحده، ایران و جامعه جهانی است. این فرآیند با تهدید به پیش نمی رود. به جای آن ما خواستار برقراری ارتباطی صادقانه و مبتنی بر احترام متقابل هستیم.» از سوی دیگر مقام معظم رهبری در سخنرانی خود در مشهد به صراحت بر ادامه برخورد ناشایست مقامات امریکایی در مقابل ایران تاکید و خاطرنشان کردند؛ «همچون گذشته اعلام می کنیم در هیچ یک از مسائل مورد اختلاف ایران و امریکا، با امریکایی ها مذاکره نخواهیم کرد چراکه در منطق آنها مذاکره معنا و مفهوم حقیقی ندارد و فقط ابزاری برای تحمیل خواسته های خود بر طرف مقابل به شمار می آید.» با اظهارات عالی ترین مقام ایران بود که تکلیف برخی ذوق زدگی های دیپلماتیک از سوی طرفین روشن شد.

با وجود این، بهار در کل فصل خوبی برای رئیس جمهور ایالات متحده محسوب می شد و همراه با شکوفه های بهاری، در ساقه خشک شده رابطه ایران و امریکا نشانه هایی از سبزی و حیات دیده می شد. به این گونه که باراک اوباما نامه یی به رهبر معظم انقلاب نوشت. این نامه در آن مقطع علنی و رسانه یی نشد اما کمی بعد روزنامه واشنگتن تایمز خبر از ارسال چنین نامه یی داد. به ادعای روزنامه واشنگتن تایمز و به نقل از یک منبع آگاه ایرانی، این نامه در بین چهارم تا دهم ماه مه ارسال شده و در آن درباره برنامه هسته یی ایران و آغاز گفت وگو های دوجانبه صحبت شده بود . این نامه از طریق سفارت سوئیس که حافظ منافع امریکا در ایران به شمار می رود به دست مقامات وزارت خارجه جمهوری اسلامی رسیده بود. البته در این میان مشخص نشد چرا مسوولان امریکایی تا آن موقع از افشای نامه اوباما به رهبر انقلاب امتناع ورزیده بودند. با وجود این به فاصله دو ماه بعد، روزنامه نیویورک تایمز نیز در تداوم کار هم قطاران خویش مدعی شد رهبر ایران به نامه اوباما کتباً پاسخ داده است. این روزنامه به نقل از برخی مقامات امریکایی مدعی شد پاسخ رهبر انقلاب به نامه اوباما و محتویات این نامه باعث سرخوردگی مقامات امریکایی شده است.

بنابر این گزارش به نظر می رسید در نامه اوباما به رهبر معظم انقلاب برخی پیشنهادات در خصوص برنامه هسته یی ایران و روابط دوجانبه ایران و امریکا مطرح شده بود.

دکتر ولایتی نیز چندی بعد در برنامه زنده تلویزیونی به نام اوباما به رهبر انقلاب اشاره کرد. به رغم تمام این شرایط اتفاق مهمی در روابط تهران و واشنگتن رخ نداد. اما به نظر نمی آمد که اوباما به این زودی ها قصد دلسرد شدن داشته باشد چراکه تحولات صورت گرفته از سوی وی همگی حاکی از آن بود که آقای رئیس جمهور همچنان امیدوار به موفقیت اقداماتش است و اینکه به زودی تهران و واشنگتن رسماً بر سر میز مذاکره می نشینند. شاید از همین منظر بود که اخبار و انتصاب های صورت گرفته در کاخ سفید حاکی از آن بود که پروژه آغاز مذاکرات به طور جدی پیگیری می شود. در همین زمینه برای اولین بار در سیاست خارجی امریکا قرار شد از دو تن از مشاوران ایرانی نیز استفاده شود و «ری تکیه» که اصلیتی ایرانی دارد، برای مشورت دادن به شورای امنیت ملی امریکا در نظر گرفته شد و از «ولی نصر»، به عنوان مشاور «ریچارد هالبروک» فرستاده ویژه امریکا در منطقه خاورمیانه استفاده شد. همین طور گفته شد که تیم مذاکره کننده اوباما منتظر انتخاب تیم کاری احمدی نژاد است. اما به گفته ناظران سیاسی، درست در طلایی ترین زمان ممکن همه چیز به هم ریخت.

هیچ کس فکر نمی کرد انتخابات ریاست جمهوری دهم ایران اینچنین بتواند تمام محاسبات را به هم بریزد. در روزهایی که کاخ سفید و تیم کاری شورای امنیت ملی و همچنین وزارت امور خارجه امریکا، منتظر شناسایی طرف های ایرانی خود با مشخص شدن انتخابات ریاست جمهوری دهم بودند تا سیاستی را که باراک اوباما قول مشخص شدن آن را داده بود، عملیاتی کنند با حوادثی که در داخل ایران پیش آمد همه چیز به هم ریخت. به خصوص که در پی اظهارنظر دخالت جویانه مقامات غربی و امریکایی تهران نیز انگشت اتهام را علاوه بر برخی کشورهای اروپایی به سوی امریکا نشانه گرفت. این اتفاق در حالی به وقوع پیوست که بسیاری از تحلیلگران سیاسی معتقد بودند اگر باراک اوباما تا زمان انتخابات ایران صبر کند، مرتکب اشتباه بزرگی شده است. به باور این افراد اگر اوباما در این کار موفق نشود در واقع تکرار اشتباهی است که جرج بوش انجام داد. با اتفاقات غیرقابل پیش بینی که در خردادماه گذشته رخ داد، مشخص شد پیش بینی این تعداد از فعالان سیاسی درست از آب درآمد و در شرایطی که واشنگتن در تلاش بود فضای بهتری را برای گفت وگو به وجود آورد، تمام محاسبات به هم خورد.

البته تمایل امریکا به برگزاری مذاکرات شرط کافی نبود و تمایل ایران نیز، شرط لازم برای وقوع این امر به شمار می آمد که با توجه به تاکید مقامات ارشد کشورمان مبنی بر اینکه «شما نمی توانید همین طوری وارد اتاقی شوید و بگویید که می خواهید مذاکره کنید» و هم اینکه باید تغییر لحن واشنگتن نه در گفتار که در رفتار دیده شود، حصول این شرط را دور از دسترس می نمود. با این حال به رغم آنکه شش ماه از برگزاری انتخابات ایران می گذرد اما تنش های داخلی نیز بر روابط میان دو کشور با شدت بیشتری نسبت به قبل تاثیرگذار است. طوری که پس از انتخابات ایران، باراک اوباما در امور داخلیایران دخالت کرد و این گونه اقدامات را قطعاً نمی توان به تغییر رفتار اوباما تعبیر کرد. شاید اوباما که در ابتدا آنقدر خود را مشتاق برای ایجاد تغییراتی شگرف در ایران نشان می داد باید به این خواسته تهران توجه می کرد که ایران آنچه را ملاک قرار داد، نه کلام بلکه رفتار ساکنان کاخ سفید است. رفتاری که عاری از خصومت های آشکار و پنهان باشد.

برخی می گویند سیاست های اوباما ادامه همان سیاست های بوش است و فقط رنگ و لعابش تفاوت کرده است. خود اوباما نیز بر این امر واقف است و حرف های یک سال پیش او و اظهارات انتخاباتی اش فقط از آن جهت بیان شد که در مخالفت با سیاست های بوش باشد. این سخن اگرچه درست است اما شاید اصول دیپلماتیک حکم می کند بهتر است بگوییم زمان میزان درست تری برای سنجش وعده های دولت اوباما است تا مشخص شود آیا وی در رویکرد جدید خود صداقتی دارد یا خیر و در بدبینانه ترین حالت اوباما با اقدامات خود سعی کرده توپ را به زمین ایران پرتاب کند و با بسیج افکار عمومی و جلب کشورهای اروپایی می کوشد روسیه و چین را نیز خنثی کرده یا به طرف خود بکشاند.

مریم جمشیدی