دوشنبه, ۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 20 January, 2025
مجله ویستا

آغاز پیدایش نقد ادبی در روم باستان


ادبیات رومی از انتشار و گسترش تمدن, فرهنگ و ادبیات یونانی در میان رومیان پدید آمد

رومیان پیش از آشنایی با یونانیان, آشنایی چندانی با شعر و ادبیات نداشتند و حتی واژه ای ویژه برای نامگذاری شعر و ادبیات در زبان آن ها موجود نبود. رومیان پیش و بیش از آن كه اهل ذوق و ادب و هنر باشند, مردان رزم و مبارزه و سیاست بودند و از فنون جنگ آوری و رقابت سیاسی بیشتر از فنون ادبی سر در می آوردند. به قول ویرژیل:

« رومیان برای هنر آفریده نشده بودند, بلكه جهت سلطه و حكومت ساخته شده بودند.»از نظر آن ها هرگونه فعالیت فكری و ذوقی , تلف كردن وقت و هدر دادن عمر با ارزش بود. آن ها مردان كار و مكر و پیكار بودند و كسانی را كه شعر می گفتند, خیال می بافتند,یا به اندیشه های فلسفی و حكمت آمیز می پرداختند, افرادی بیكاره, لاابالی, مفتخور و ولگرد می شمردند.آن ها حتی خواندن و نوشتن را به معنای سر باز زدن از كار و تلاش و سازندگی و به عنوان نمودهایی از تن پروری و بیكارگی می دانستند, و به همین دلیل ارزش چندانی برای هنر و ادبیات قائل نبودند.

به عنوان نمونه ای تاریخی, می توان به این واقعه اشاره كرد:

هنگامی كه در تماشاخانه ی رم, نمایشنامه ی « هكورا» , اثر ترنتیوس( مشهور به ترانس) در حال اجرا بود, ناگهان خبر رسید كه رقاص بندبازی همراه با یك خرس, در میدان مجاور سالن تئاتر, بساط بندبازی و رقصاندن خرس برپا كرده است. با شنیدن این خبر, تماشاگران به هیجان آمده, با شتاب زیاد, سالن نمایش را ترك كردند و مشتاقانه به تماشای بند بازی و رقص خرس رفتند. به این ترتیب نمایش نیمه كاره متوقف ماند و با شكست روبرو گردید.نمونه ی تاریخی دیگر مربوط به دوران كنسولی « آنیسیوس» است. آنیسیوس گروهی از مشهورترین خنیاگران و موسیقیدانان یونانی را به روم دعوت كرده بود تا برای رومیان هنرنمایی كنند و آن ها را با موسیقی دلنشین یونان زمین آشنا كنند. هنگامی كه گروه نوازندگان , همسرایان و تك خوانان سرگرم سرایش و ترنم شدند, كنسول خیلی زود حوصله اش سر رفت و نوای موسیقی دلنواز یونانیان هنرمند خسته و كسلش كرد. بنابراین دستور داد كه به جای نواختن و سرودن, نوازندگان و خوانندگان با یكدیگر كشتی بگیرند و وانمود كنند دارند با هم می جنگند. وقتی آن ها دست از سرایش و نوازش برداشتند و به سر و كول هم پریدند, با هم دست به یقه شدند, وعربده و غریو وحشیانه جنگ سر دادند, تماشاگران و از جمله , كنسول سر ذوق آ مدند و چنان لذت بردند و به وجد آمدند كه بی سابقه بودادبیات در حدود سال ۲۷۲ پیش از میلاد به وسیله ی « لیویوس آندرونیكوس» كه در آن سال در جنگی در ناحیه ی « تارنتوم» اسیر رومیان شده بود, به روم راه یافت. او زبان های لاتینی و یونانی را به فرزندان مالك خود و گروهی دیگر آموخت, و برای رومیان « اودیسه» را به نظم « ساتورنی» لاتینی ترجمه كرد و آن نظمی بود با بیت هایی كه دارای وزن های نامنظم و گسسته بود و بر مبنای تكیه ی حروف تقطیع می شدآندرونیكوس, به پاس خودمات فرهنگی و ادبی اش از بندگی آزاد شد و در قبال این آزادی ماًموریت یافت كه برای مسابقات جشنواره ی روم یك تراژدی و یك كمدی بنویسد و در جشنواره, آن ها را به نمایش بگذارد. او این نمایش ها را مطابق نمونه های اصیل یونانی ساخت و بر روی صحنه آورد و خودش در مقام بازیگر نقش اصلی به ایفای نقش پرداخت و شعر های نمایش را همراه با نوای فلوت به آواز خواند.نمایش های ادبی آندرونیكوس مورد توجه فراوان مقامات دولتی قرار گرفت و سبب شد تا آن ها به او و سایر شاعران اجازه ی تشكیل انجمن های ادبی بدهند و به این ترتیب انجمن ادبی مهمی به وجود امد كه نشست ها و همایش های ادبی خود را در معبد مینروا بر پا می كرد و از آن پس رسم شد كه از این گونه نمایش های صحنه ای در جشن های همگانی اجرا شود.چند سال پس از این نخستین نمایش تاریخی, « كنایوس نایویوس» با نوشتن كمدی جالبی به سبك كمدی های آریستو فانس, دغلكاری های سیاسی متداول در پایتخت را بی پروا هجو كرد كه خشم سنت پرستان را بر انگیخت و با شكایت از او, وی را به محاكمه كشیدند و به زندان انداختند. او پس از عذر خواهی رسمی و اعتراف به خطاكاری و طلب بخشش, آزاد شد, اما دیری نگذشت كه با سرودن هجویه ی تند و تیزتر از اولی, از روم تبعید و طرد شد. در دوران تبعید, حماسه ای در تشریح چگونگی بنیان گذاری دولت روم سرود كه بعدها الهام بخش ویرژیل, بزرگترین شاعر روم, در بخش های گوناگونی از آثارش شد. نایویوس, هم چنین , نمایشنامه ای به شعر, بر اساس تاریخ روم نوشت. از او با نهایت افسوس بیش از چند قطعه ی ادبی كوتاه باقی نمانده كه همین قطعات كوتاه نشان دهنده ی طبع روان و ذوق سرشار و نبوغ آمیز اوست.یكی از مهم ترین ادیبان این دوران روم, « كوینتوس انیوس» بود كه در یونان زاده شد و به وسیله ی « كاتو» به روم آورده شد. او در تارنتوم درس خوانده بود و روح پر شورش از درام های یونانی كه در تماشاخانه های تارنتوم دیده بود, اثری ژرف پذیرفته یود.هنگامی كه او به روم آمد, از راه تدریس زبان های لاتینی و یونانی و خواندن سروده هایش برای دوستانش, به گذرانن روزگار پرداخت. سرانجام به عضویت در انجمن « سكیپیوییان» كه حلقه ای بود از دوستداران فرهنگ « هلنیسم», پذیرفته شد. این انجمن, كانونی بود برای تشویق و گسترش ادبیات و فلسفه ی رومی ـ یونانی, تبدیل زبان لاتینی به زبانی ساخته و پرداخته و روان و رسا, رهنمون شدن شاعران رومی به سرچشمه های الهام بخش شعر یونانی, و فراهم آوردن خواننده و شنونده برای شاعران یا نویسندگان صاحب قریحه آما گمنام ودارای آینده ی درخشان.انیوس بر این باور بود كه جانشین بر حق هومر است و روان هومر پس از گذر كردن از كالبدهای بسیار, در مسیر تناسخ, و از جمله گذر كردن از كالبد فیثاغورس, و هم چنین از كالبد یك طاووس, به او رسیده و در بدن او حلول كرده است. او چندین كمدی و دست كم بیست تراژدی نوشت و هیچ شكلی از شعر و ادب نبود كه انیوس در آن عرصه طبع آزمایی نكرده باشد.انیوس تاریخ حماسی روم را به گونه ای بسیار دلنشین و جذاب به نظم درآورد و سالنامه هایش تا زمان « ویرژیل» چكامه ی ملی روم به شمار می آمد, افسوس كه از آن ها جز چند قطعه ی پراكنده به جا نمانده است. این كلام مشهور از اوست:« دولت روم بر پایه ی اخلاقیات كهن و مردان بزرگش استوار است.»حماسه ی منظوم انیوس انقلابی عظیم در وزن شعر رومی پدید آورد و شعر روان و نرمش پذیر « شش وتدی» یونان را جانشین اسلوب سست « ساتورنی» نایویوس نمود.انیوس زبان لاتینی را استحكام, جلا و صیقل بخشید و آن را خوش ساخت و نكوپرداخت كرد. برای شعر رومی قالب های نوین ایجاد كرد و برای شاعران بزرگ آینده, چون « لوكرتیوس» , «هوراس», و « ویرژیل» روش بیان و موضوع ادبی و ماده ی خام اندیشه فراهم كرد.او در هفتاد سالگی پس از سرودن این بیت غرور آمیز برای سنگ مزارش, در گذشت:

برای من اشك مریز و به ماتم منشین

كه من روی لبان مردمان, برای ابد, پاینده و زنده ام.

ادیب مشهور دیگر این دوره « تیتوس ماكیوس پلاوتوس» ـ مشهور به دلقك بی چاك و دهن ـ بود. او مدتی به عنوان كارگر صحنه ی نمایش زندگی گذراند و پولی اندوخت, بعد پولش را وارد بازار سوداگری و معاملات تجاری كرد و چون همه ی آن را از دست داد, ناچار برای امرار معاش به نمایشنامه نویسی روی آورد و به اقتباس از آثار نمایشی یونانی پرداخت. او این اقتباس ها را با آداب و رسوم متداول روم و گوشه كنایه ها و اصطلاحات عامیانه و هجوآمیز این سرزمین در هم آمیخت و از این مجموعه, نمایش های جذاب عامه پسندی خلق كرد كه مورد استقبال شدید مردم عوام كوچه و بازار قرار گرفت و از این راه دوباره توانست ثروت از دست داده اش در تجارت را از راه هنرش به دست آورد و ثروت كلانی بیندوزد.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.