جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
جرأت سخنرانی ندارم
جرأت سخنرانی کردن را ندارم و احساس میکنم آنگونه که باید، بر سخن گفتن مسلط نیستم و نمیتوانم آن چه را که میدانم، بر زبان آورم و اگر کسی هنگام سخن گفتن از من انتقاد کند، نمیتوانم ادامه دهم؛ لطفاً مرا راهنمایی کنید.
حسین یزدی، ادبیات شیراز
یکی از علتهای جرأت نداشتن برای ارائه سخنرانی، نداشتن اعتماد به نفس کافی است. اگر بتوانید قبل از شروع کار، اراده و اعتماد به نفس خود را تقویت کنید و به خود تلقین کنید که قادر بر انجام این کار هستید، مشکل شما تا حد زیادی حل میشود. علاوه بر این، در این جا به بعضی دیگر از راهکارها برای برطرف شدن این مشکل اشاره میشود؛ اما قبل از آن، توجه به مقدمه زیر در این باره، بایسته است:
اضطراب و ترس از شرکت در برنامههای جمعی، علتهای زیادی دارد که یکی از آنها، داشتن افکار منفی است و چون زیربنای احساسات انسان، افکار اوست، اگر این افکار منفی باشند، احساسات نیز منفی و تخریبگر خواهند بود. اگر بتوانید افکار منفی را تبدیل به افکار مثبت کنید، ترس شما از بین میرود.
چند نمونه از افکار منفی که منجر به ترس از سخن گفتن در حضور جمع میشوند، عبارتند از:
۱) اگر من صحبت کنم، میترسم عصبی و مضطرب شوم و نتوانم نظراتم را به روشنی بیان کنم.
۲) من نباید مضطرب شوم.
۳) اگر نتوانم درست صحبت کنم، همه مرا مورد تمسخر قرار میدهند.
۴) این اتفاق نشان میدهد که من آدم بیعرضه و حقیری هستم.
اگر شما بتوانید این افکار منفی را تبدیل به افکار مثبت کنید، یقیناً مشکلتان حل خواهد شد؛ یعنی به جای اینها این گونه فکر کنید:
۱) اگر من صحبت کنم، ممکن است ابتدا عصبی و مضطرب شوم؛ اما این طبیعی است و وقتی شروع کردم، آرامش بیشتری پیدا میکنم.
۲) من بزرگترین جلسهگردان و سخنران دنیا نیستم؛ اما میتوانم نقطهنظرهایم را ارائه دهم.
۳) هیجان داشتن، اشکال ندارد؛ همه ما در این موقع، چنین احساسی پیدا میکنیم.
این که چرا باید این طور فکر کنیم، به این دلیل است که اگر ما در مقابل اضطراب خود مقاومت کنیم، وضع بدتر میشود؛ پس باید آن را بپذیریم؛ ولی بزرگنمایی نکنیم.
در مورد این فکر منفی - که ممکن است شما را مسخره کنند - به خود، چنین بگویید: لازم نیست همه مردم دنیا مرا قبول داشته باشند؛ زیرا من هرگز انسان کاملی نیستم؛ پس طبیعی است که مورد تمسخر عدهای باشم.
در مورد این فکر منفی - که آدم بیعرضه و حقیری هستید - به خود بگویید: هیچ رابطهای بین خوب حرف زدن در جمع و این که من یک انسان حقیر و بیارزش و بیعرضه باشم، وجود ندارد و این فرض غلط است که اگر عدهای مرا قبول ندارند و حقیر میپندارند، همه مردم مرا حقیر بپندارند و هیچ کس مرا دوست نداشته باشد. بنابراین، ما میتوانیم با اصلاح افکار منفی خود، بسیاری از احساسات نادرستمان را - که برخاسته از این افکار منفی است - از بین ببریم.
حال با توجه به این مقدمه، نکات زیر - برای تقویت روحیهتان به هنگام حضور در جمع دوستان و آشنایان یا برای ارائه سخنرانی - پیشنهاد میشوند:
هنگام روبهرو شدن با کسی که از شما انتقاد میکند، بهترین و مناسبترین شیوه را انتخاب کنید و کاری کنید که انتقاد او از حالت خصمانه، به حالتی دوستانه تبدیل شود. شما با این کار، هم انتقاد او را سازنده میکنید و هم او را خلع سلاح میکنید و از اضطراب خود نیز میکاهید.
برای این کار، لازم است هیچ عکسالعمل متضاد و پرخاشگرانهای بروز ندهید و اگر انتقادهای او، دارای نکته مثبتی است، آنها را بپذیرید.
در این جا با چند مثال زیر، مطلب را بیشتر توضیح میدهیم:
فرض کنید سر قرار حاضر نشدید و دوستتان در مقام انتقاد از شما میگوید: «همیشه دیر میکنی؛ از انتظار کشیدن خسته شدهام». شما باید در پاسخ بگویید: «بله، حقیقت دارد؛ دیر کردم و حق داری عصبانی شوی». با این پاسخ، هم دوستتان احساس میکند کسی به حرفش گوش داده و مورد احترام قرار گرفته است و هم از شدت ناراحتی او کاسته میشود؛ اما اگر حالت تدافعی بگیرید و عذر و بهانه بیاورید، او را عصبانیتر میکنید.
مثال دیگر:
فرض کنید شما برای تهیه یک گزارش یا مقاله، زحمت زیادی کشیدهاید؛ ولی استاد یا همکلاسیتان، به شما میگوید: «گزارش (یا مقاله) بسیار بدی نوشتهای؛ حواست کجا بود! آیا هنگام نوشتن، خیالاتی شده بودی»؟ در این حال، شما میتوانید بگویید: «مثل این که نکته مهمی را فراموش کردهام؛ البته وقت زیادی صرف تهیه این گزارش کردهام؛ ممکن است نظر خود را بیشتر توضیح دهید»؟ این طرز رفتار، از شدت عصبانیت استادتان میکاهد و به احتمال زیاد، بهتر با شما گفتوگو میکند و راهنمایی مفیدتری به شما ارائه میدهد.
مثال دیگر:
فرض کنید لباس تازهای خریدهاید و همه از آن تعریف میکنند؛ ولی در این میان، کسی به شما میگوید: «این پیراهن سبز روی تن تو گریه میکند». در این حال، شما برای خلع سلاح کردن او بگویید: «ممکن است لباس سبز به تن من نیاید؛ به نظر شما، چه رنگی بیشتر به من میآید»؟
شما با این پاسخ، هم انتقاد او را محترمانه پاسخ دادهاید و از این بابت، رنجشی در دلتان ایجاد نشده است و نیز مانع این شدهاید که به بحث بیفایدهای درباره رنگ لباس کشیده شوید.
مثال دیگر:
فرض کنید شما کمی اضافه وزن دارید و دوستتان میگوید: «آدم پرخور و چاقی هستی؛ اختیار غذا خوردنت را نداری». شما در پاسخ میتوانید بگویید: «بله حق با شماست؛ باید از وزنم کم کنم؛ بهتر است غذا خوردنم را کنترل کنم».
بنابراین، در مواجه شدن با انتقادهای دیگران، سه راه زیر وجود دارد:
۱) ناراحت شوید و واکنش تدافعی از خود نشان دهید.
۲) خودخوری کنید و با ناراحتی، سکوت کنید.
۳) به روشهایی که در بالا گفته شد - مثل پیدا کردن نکته مثبتی در انتقاد و پذیرش آن و توضیح خواستن بیشتر درباره سخنان منتقد عمل کنید و در این صورت، بکوشید منتقد را خلع سلاح کنید و انتقاد را از حالت تهاجمی، به حالت سازنده، تبدیل کنید.
به نظر ما روشی که هم شما را راضی میکند و هم فرد منتقد را قانع میسازد و او را آماده میکند که به سخن شما گوش دهد و به شما احترام بگذارد، روش سوم است؛ در حالی که روش اول و دوم بر عمق اختلاف و ناراحتی میافزایند و مشکلی را هم حل نمیکنند.
مشاور: ابوالقاسم بشیری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست