چگونه بهترین افراد را استخدام كنیم

بنیانگذار مركز ایگل گلوبال, جیم كرین می گوید وقتی قصد دارد كارمندان كلیدی شركت خود را استخدام كند, سه قاعده خدشه ناپذیر را برای استخدام این مدیران با استعداد مدنظر قرار می دهد

وقتی از كرین سوال شد كه راز موفقیت شركتش با فروش سالانه ‌ 7/2میلیارد دلاری در چیست؟ پاسخ داد: بهترین افراد موجود را انتخاب كنید، آنها را به درون گروه‌ كاری خود دعوت كنید و آنقدر آنها را نگهدارید تا به مرور عضوی از گروه شما شوند. در ابتدا به نظر می‌رسید شركتی به بزرگی ایگل گلوبال بودجه‌ای میلیونی را به استخدام كارمندان خود اختصاص داده باشد. اما این تصور اشتباه بود. شركت ایگل برای مخارج جست‌وجوی مدیران خود در سال 2004 تقریبا هیچ مبلغی را پرداخت نكرد.

بنابراین این سوال مطرح شد كه چگونه این شركت توانسته است چنین افراد زبده‌ای را بیابد و در استخدام خود درآورد؟

اقدام اولیه: كرین اعتقاد دارد كه این مرحله بسیار ساده است، وی می‌گوید: ما از مشتریانمان می‌پرسیم. وقتی كه می‌خواهم كار خود را در منطقه جدیدی بسط و گسترش دهم، به ملاقات 10 تا 15 نفر از مشتریان سرشناس آن منطقه می‌روم و از آنها می‌پرسم كه مناسب‌ترین فرد شهر برای پذیرش مسوولیت چه كسی است. بیش از یك دهه قبل، من از مشتریان ساكن در كالیفرنیای جنوبی چنین سوالی را پرسیدم و نام جو بنتو به دست آمد. بنابراین من فهمیدم فردی كه در جست‌وجویش هستم كسی نیست جز جو بنتو.پس از آن در ملاقاتی با جو بنتو (وی هم اكنون رییس و مسوول ارشد بازاریابی عملیات 3/1میلیارد دلاری شركت ایگل در آمریكای شمالی است). از او پرسیده شد كه چگونه مردم همه او را معرفی كردند، وی خندید و گفت: <برای فهم روش كار این شركت باید همه داستان را بدانید.> او توضیح داد كه چگونه و به طور ناگهانی از او خواسته شد به این شركت بپیوندد. در آن زمان شركت ایگل با كل تجهیزات تنها ۱۰میلیون دلار ارزش داشت و بنتو در شركتی كه ۵ برابر ایگل سرمایه داشت در مقام بالایی مشغول به كار بود. هرچقدر بنتو در برابر پیشنهادات شركت ایگل مقاومت می‌كرد، كرین در تصمیم خود برای استخدام وی مصمم‌تر می‌شد و هر ماه طی تماسی تلفنی از زاویه جدیدی وارد می‌شد تا بتواند او را به پیوستن به شركت ایگل ترغیب كند. یك روز كرین به منزل بنتو تلفن كرد و همسر او به نام تری تلفن را جواب داد. كرین خود را معرفی كرد و از تری و جو دعوت كرد كه آن شب شام در ریتزكارلتون مهمان او شوند. تری این دعوت پذیرفت. در خلال صرف شام جو از جای خود برخاست تا سرویس بهداشتی رستوران را پیدا كند. بلافاصله كرین دست در جیب خود كرد و دسته‌چك خود را درآورد و چكی كه زیر مبلغ ۵رقمی آن امضا شده بود به تری داد. و گفت:<روزی كه همسرت برای همكاری به ما ملحق شود می‌توانی این چك را نقد كنی.> وقتی جو به صندلی خود بازگشت، تری رو به همسرش كرد و گفت:<عزیزم از دوشنبه كار جدیدت را آغاز می‌كنی>.روی بهترین‌ها اصرار كنید: داستان‌هایی از این دست برای استخدام مدیران شركت ایگل بار‌ها و بارها تكرار شد. گروه ایگل آموخته است كه از یك كارمند بالقوه خود كه قصد استخدامش را دارند جواب نه نگیرد. با كمی دقت در روش كار شركت‌‌ها می‌توان به این واقعیت پی برد كه اغلب شركت‌ها به جای آنكه بر استخدام بهترین افراد اصرار بورزند، هر چند وقت یكبار تنها یك سمت را پر می‌كنند و افراد را برای اشغال آن سمت موردنظر به استخدام خود در می‌آورند.یك نویسنده برای یافتن همكاری كه بتواند او را در نوشتن كتاب جدیدش یاری دهد طی چند ماه گذشته به جست‌وجو پرداخت. او توانست بالاخره فرد مورد نظر خود را بیابد. اما طی ۵دقیقه اولیه مكالمه تلفنی با فرد موردنظر، او با ۴دلیل برای رد دعوت همكاری مواجه شد. با این وجود از وی خواست كه تنها یك‌دقیقه وقت صرف كند تا با مفهوم كتاب مورد‌نظر آشنا شود و از او پرسید چه چیزی می‌تواند او را برای پذیرش این همكاری متقاعد سازد.همه این اصرار‌ها از آنجا ناشی می‌شد كه نویسنده این كتاب نمی‌خواست دومین نفر را دعوت به همكاری كند در حالی كه می‌دانست كسی كه پیدا كرده است بهترین فرد برای همكاری است. به همین دلیل سعی كرد او را به هیچ عنوان از دست ندهد. یك ساعت پس از پایان این مكالمه تلفنی وی نامه‌ای الكترونیكی از فرد موردنظر دریافت كرد كه طی آن نوشته بود پس از مشورت و تحقیق در مورد عنوان كتاب با جدیت مصمم شده است با وی همكاری كند. نكته جالب این است كه اگر این نویسنده از توصیه‌‌های كرین پیروی نمی‌كرد شاید حتی هرگز همان یك مكالمه تلفنی را هم با نویسنده موردنظرش تجربه نمی‌كرد.

یك مساله شخصی: سومین و شاید مهم‌ترین راز كلیدی شركت ایگل در استخدام افراد برجسته این است كه این شركت‌ مساله را به یك مساله شخصی برای افراد مورد نظرش تبدیل می‌كند. كرین داستانی را به یاد می‌آورد از استخدام فردی كه در ابتدا پاسخ منفی به دعوت همكاری آنها داده بود. او به كرین گفته بود: جیم، این یك مساله شخصی نیست. من این شغل را نمی‌خواهم.

جیم كرین هم پاسخ داده بود:<شاید این مساله برای تو شخصی نباشد، اما برای من یك مساله شخصی است. و همین كه من این درخواست را از تو كرده‌ام این مساله را شخصی می‌كند. چون همین شخصی شدن مسایل است كه كار شركت ما را به پیش می‌برد.> در نهایت آن فرد دعوت همكاری كرین را پذیرفت.اگر رهبران بنگاه‌های اقتصادی به آنچه جیم كرین برای استخدام بهترین افراد پیشنهاد كرده است عمل كنند، بسیاری از مشكلاتی كه در زمره <مشكلات فرهنگی> به خصوص در بنگاه‌های كوچك با روش كار شخصی به چشم می‌خورد، از بین خواهد رفت.