چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

با چه انگیزه ای به دانشگاه می رویم؟


با چه انگیزه ای به دانشگاه می رویم؟

تصمیم برای ورود به دانشگاه همانند بسیاری از فعالیت هایی که آدمی در طول حیات خود دارد ارادی و اختیاری است. دانشجویان تحصیل در دانشگاه را بدان سبب اختیار می کنند که در بین امکانات …

تصمیم برای ورود به دانشگاه همانند بسیاری از فعالیت هایی که آدمی در طول حیات خود دارد ارادی و اختیاری است. دانشجویان تحصیل در دانشگاه را بدان سبب اختیار می کنند که در بین امکانات دیگری که در دسترس آنها هستند بهترین گزینه است، به نظر آنها تحصیل در دانشگاه بهترین راه نیل به اهداف مهم آنهاست.

خاصیت وجود آدمی است که تصور می کند دلایل او برای انجام دادن کارها، انفرادی و مخصوص به خود اوست. در این باور حقیقتی نهفته است. مسلما انگیزه های هر یک از دهها میلیون دانشجوی دانشکده ها و دانشگاههای سراسر جهان با هم کم وبیش تفاوت دارند. گاهی اوقات این انگیزه ها منشا خارجی و بیرونی دارد یعنی دانشجویان این حرکت و دگرگونی در زندگی خود را در پاسخ به درخواست ها و انتظارات دیگران از خود بروز می دهد. ولی گاهی این انگیزه منشا درونی پیدا می کند که از خود ما سرچشمه می گیرد. کسانی که طبق انگیزه های بیرونی حرکت می کنند مدام نزد دیگران می گویند: «من علا قه واقعی به تحصیل ندارم، اگر دیگران یعنی والدین، استخدام کنندگان و دوستان یا اولیای دانشکده چنین انتظار و درخواستی از من نداشتند، کار دیگری می کردم.»

جمله های آنها نشان می دهد در امر فراگیری به میزان کمی خود را درگیر می کنند و قصد ندارند بیش از حد لا زم یا نمره قبولی به کار بپردازند. برداشت و نگرش آنها نسبت به تحصیلا ت دانشگاهی بیشتر جنبه منفی دارد تا حالت فعالیت مثبت.

اما بسیاری از دانشجویان با داشتن انگیزه بیرونی باز در تحصیلا ت موفق می شوند. بدین معنی که حائز شرایط لا زم می شوند از دانشگاه و فارغ التحصیل می گردند. هرچند عده ای دیگر ترک تحصیل می کنند و به کار دیگری روی می آورند. هر نوع توفیقی که این عده در دانشگاه به دست می آورند با صرف «هزینه روانی» بیشتری توام است تا برای دانشجویانی که انگیزه های داخلی یا باطنی دارند. کاری که ما در جلب رضایت دیگران انجام می دهیم رنج آورتر و گاه یاس انگیزتر از فعالیتی است که براساس انگیزه های شخص خودمان دنبال می کنیم.

دانشجویانی که در دانشگاهها با انگیزه های خارجی حضور می یابند بیش از دانشجویان دیگر درباره حضور خود با شک و تردید مواجهند و حتی به موفقیت خود نیز بدبین هستند. گرچه شک و تردید می تواند از جهاتی شرط سالمی به حساب آید ولی گرایش در آن وجود دارد که باناکامی در طول زمان ارتباط پیدا می کند.

اما گاهی نباید کاملا به انگیزه های بیرونی و درونی و آنچه دانشجویان شفاها اظهار می کنند بسنده کرد. گاها اتفاق می افتد دانشجو علی رغم اینکه به میل درونی خود وارد دانشگاه نشده است و اجبار از جانب والدین بوده ولی دانشجو در تحصیل موفق است و نمرات عالی کسب می کند. یکی از راه های تبیین این تناقض این است که بدانیم دلا یل بیرونی که او برای ادامه تحصیل خود اظهار داشته است همه حقایق را در بر ندارد، بلکه نوعی پوشش برای انگیزه هایی است که در ذات خود شخص وجود دارد و تنها دلیل او برای این کار این است که دروس را جالب و جاذب می داند و بیش از بیان ظاهری برای آن توان و مایه می گذارد.

این قبیل دانشجویان درعین حال که تحصیل را نزد خود جالب می دانند اما در زحمت و فشار نیز قرار می گیرند و می خواهد به اطرافیان نشان دهد «بازی را برده است». یا «از حد و مرز فراتر رفته است». یعنی به دنیای ارزش های بزرگسالا ن پا نهاده است و اینک در زمره یکی از آنها به شمار می رود. این روزها متداول شده است که «شکاف بین نسل ها» یعنی فاصله ای که جوانان را از بزرگسالا ن بیش از سی سال جدا می سازد بیشتر شود، برخی از جوانان شرم دارند که عنوان کنند به فعالیت هایی که برای سالمندان لذت بخش اند علا قه مند شده اند. چنین اعترافی در نظر آنان به منزله قبول ضعف و ناتوانی است و به عقیده اینها وظیفه نسل گذشته درخواست و توقعات است و مسوولیت جوانان مقاومت در برابر آنها و درخواستهایشان.

این دسته از دانشجویان ممکن است از لحاظ تصویر خود نزد همکلا سان نگران باشد اما درباره وضع خود در نزد خویشتن نگرانی بیشتری دارد. او همیشه فکر می کند از آن دسته افرادی است که به آسانی تحت تاثیر صاحبان اقتدار یا اعتبار مثل استادان و مربیان و والدین قرار می گیرد ولی مدام می خواهد باور کند از آن گروه افراد نیست و از چنین نفوذی رها و آزاد است و این حالت را انکار می کند. اما این وضع بدان معنی نیست که ما زندانی بی یار و یاور سرنوشت و محیط خود هستیم. اما به سادگی باید گفت که ما در همه تصمیماتی که می توانیم اتخاذ کنیم آزاد نیستیم. گاها اتفاق می افتد پافشاری والدین در یک موضوع از جمله انتخاب رشته تا حدی به انگیزه شخصی او بدل گردد و این امر او را تا حدی آسوده خاطر می کند که تصمیم گیری از آن اوست.

به علا وه بیان خواست والدین به منزله نوعی «بیمه» و تحلیل است. ولی به محض اینکه تحصیل او با شکست مواجه شود علت آن خواست «دیگران» بوده است نه میل و علا قه شخصی او.

نویسنده : شبنم موسوی خصال