یکشنبه, ۱۷ تیر, ۱۴۰۳ / 7 July, 2024
مجله ویستا

صدای تشنگی آب


صدای تشنگی آب

نگاهی به نمایش ”آواز شن زار” نوشته و کارگردانی ”اعظم بروجردی”

نمایش "آواز شن‌زار" یکی از تولیدات حرفه‌ای جشنواره تئاتر حقیقت است که این روزها به نویسندگی و کارگردانی "اعظم بروجردی" در تالار اصلی مجموعه تئاترشهر در حال اجراست.

"اعظم بروجردی" در این نمایش، هوشمندانه موضوع و بستر داستانی‌ای را انتخاب کرده که از یک سو به تاریخ اسلام برمی‌گردد و از سوی دیگر دستمایه‌های لازم و کافی برای پرداخت داستان و قصه‌پردازی دراماتیک را در اختیار قرار می‌دهد و از دیگر جهت محتوا و مضمونی را مطرح می‌کند که از یک اندیشه اسلامی ناشی شده، اما ژرف ساخت جهانشمول و اصیل دارد.

بروجردی که در آثار پیشین‌اش تعلق خاطر به دنیای خیال را به عنوان مهمترین رویکرد نمایشی نشان داده (و اصلاً نام گروه نمایش‌اش هفت پرده خیال است) در "آواز شن‌زار" به گونه‌ای کامل‌تر این دغدغه هنری را به کار بسته و با تلفیق و روایت بینابینی واقعیت و خیال، فضایی را نتیجه داده که از یک سو وجه مستند داستان تاریخی را روایت می‌کند و از دیگر سو راوی جهان معنوی با ابزار قصه‌پردازی خیال‌انگیز است. اما آنچه در ادبیات مؤلف بیش از اهمیت این دو شقه روایت مهم جلوه می‌کند، آن است که خیال‌ورزی نمایشی در پرداخت اثر تا اندازه بسیار زیادی در جهت روایت مستند وقایع قرار می‌گیرد و حتی می‌تواند به اندازه خود واقعیت، واقعی باشد.

در واقع آنچه که نمایش بروجردی را از نمونه‌های تاریخی کسالت‌آور در حوزه مذهبی جدا می‌‌کند، همین وجه خیال انگیزی است که کاملاً وابسته به رویکرد دراماتیک روایت اثر است. در داستان نمایش بلال بعد از دیدن خوابی، بار سفر می‌بندد و برای اقامه اذان راهی مدینه می‌شود.

سفر بلال به مدینه، همان محور اصلی روایت رویدادها در نمایش است. اما این سفر مستند که وقوع آن در تاریخ عرب تعریف شده، در ساختار قصه و نمایش شرقی و پس از عبور از ذهن مؤلفی چون بروجردی روایتی کاملاً ایرانی پیدا می‌کند و در ساختار حلزونی روایت شرقی هم تحلیل و تفسیر می‌شود.

سفر بلال در وجه بیرونی، در واقع با سفری اشراقی و عرفانی همراه می‌شود که با ذهن و فلسفه ایرانی لطافت می‌یابد. در حقیقت این سفر درون است. سفر بلال بی‌شباهت به طی طریق در عرفان ایرانی و بدون شک حاصل آن به درکی شهودی از ایمان به آزادگی منجر خواهد شد.

بدین ترتیب می‌توان اینگونه بیان کرد که لطافت عرفانی به روایت تاریخ جان می‌بخشد و این امکان‌پذیر نمی‌شد مگر با دمیدن روح خیال و دخالت شهود در جسم اثر!

از سوی دیگر پس از عبور از ساختار و درک مسیر حلزونی این ساختار که در پیچیدن در خود، (عرفان) معنا پیدا می‌کند، در حوزه ژرف‌ساخت مسئله مهم دیگری هم مطرح می‌شود. در حوزه ژرف‌ساخت "آواز شن‌زار" دنیای بلال و شخصیت مهم دیگر نمایش (وحشی) در جستجوی آزادی و آزادگی به چالش گذاشته می‌شود. بلال مسیر آزادی و آزادگی را با ایمان به احد یافته و وحشی در جهنم بازیافتن این معنای مهم زندگی غوطه می‌خورد. بنابراین تقابل دو شخصیت در دنیای نمایش امکان به چالش کشیدن موضوع را فراهم می‌کند و به همین دلیل است که علیرغم آنچه از آثار مشابه از این دست دیده‌ایم، تقریباً هیچ کجای روایت این اثر، خالی از کنش و اکت دراماتیک باقی نمی‌ماند.

سفر بلال و فرزندش (امر) در شن‌زار (بیابان) سراسر خیال و واقعیت است که انگار از میان شن‌ریزه‌ها و سکوت سر بر می‌آورد. واقعیت با خیال در هم می‌آمیزند و قالبی از هوشیاری پیدا می‌کنند.

هوشیاری‌ای که از جنس حقیقت است، نه خیال است و نه واقعیت و هم خیال است و هم واقعیت! تمام جذابیت ادبیات متن به خلق همین فضای بینابینی است. بلال به سمت مدینه راهی می‌شود و نخستین هشداری که حرکت او را به چالش می‌کشد، کلامی است که اخطار می‌دهد: "شیطان در مدینه است! " در این طی طریق شهودی و درونی که متکی بر ساختار حلزونی روایت شرقی است، شاید اینگونه به نظر برسد که جایگاه کنش دراماتیک چندان قدرتمند و پررنگ نیست، اما بروجردی به خوبی از عهده پرداخت اکت نمایشی در اثر برآمده است؛ مواجه شاهزاده حبشی با برده حلقه به گوش (امیه بن خلف) نخستین کنش را وارد روایت می‌کند. بلافاصله متوجه می‌شویم که رویداد متعلق به زمانی دیگر است و حالا اینک وقوع می‌یابد.

بلال پدر و مادرش را می‌بیند و شخصیت‌ها و رویدادها از همین آغاز به عین کلام سیال می‌شوند و در هر آن و لحظه هستند و اتفاق می‌افتند و اینگونه است که داستان با این پرسش خود را آغاز می‌کند: «بر بلال چه گذشت که برای اقامه اذان راهی مدینه شد؟»

پس از این طرح پرسش و آشنایی با فضای حقیقی روایت، نوبت به طرح تعلیق و چالش در تئاتر می‌رسد. بروجردی، هوشمندانه تاریخ اسلام و زندگی بلال را به نفع خلق یک نمایش با ساختار منسجم و دارای قواعد و اصول ورق‌زده و از میان اوراق در برابر برده رهایی یافته‌اش (بلال) برده‌ای همیشه در بند (وحشی) را قرار می‌دهد که چالش‌های ساختار و کنش نمایشی را به واسطه مواجه بیرونی و درونی (ژرف‌ساختی) شخصیت و جایگاهشان پیش ببرند. این مواجهه، در حقیقت چالش ژرف‌ساختی میان بردگی (وحشی) و آزادگی (بلال) را هم با خود به همراه می‌آورد.

همان‌گونه که ذکر شد، بخش مهمی از این ویژگی‌ها به ادبیات خیال‌ انگیز اعظم بروجردی در حوزه نگارش متن و بخش دیگر آن به هوشمندی او در پرداخت ساختار دراماتیک و پردازش مؤلفه‌های اجرا برمی‌گردد.

زبان در "آواز شن‌زار" در برخی فواصل، کاملاً به ریشه‌های غنی ادبیات ایرانی نزدیک می‌شود؛ مثلاً آنجا که آواز شن‌زار در سکوت معنا پیدا می‌کند، یا آن زمان که صدای تشنگی آب سخن به میان می‌آید: امر: پدر من صدای تشنگی آب را می‌شنوم.

در کنار زبان، مؤلفه‌های اجرا هم، کارکردی متناسب با فضا و ادبیات نمایشی پیدا می‌کند. شاید مهمترین رویکرد اجرا در تربیت مؤلفه‌های آن را بتوان در روایت یکدست و روان واقعیت و خیال مورد جستجو و ارزیابی قرار داد. در واقع بروجردی هم در ارائه تصاویر واقعیت، هم در بازسازی واقعیت و خیال‌انگیزی ذهن و هم در بازنمایی وهم به یک میزان ترتیب و کیفیت را رعایت کرده است. بنابراین طبیعی است که حضور واقعی وحشی و بلال در کنار تصاویر کج و معوج و وهم انگیز هیبت‌های بوسفیان و بولهب و... هیچ‌گاه یکدستی فرم اجرا را به هم نمی‌زند و برعکس در مسیر باور واقعی خیال تعریف پیدا می‌کند.

سفر بلال هم در چنین فضایی تحقق پیدا می‌کند و شاید این مناسب‌ترین جهانی است که می‌توان برای قهرمان طالب کشف حقیقت و زیبای پیرامون او سراغ گرفت!

طراحی صحنه نمایش هم تقریباً در تناسب با ساختار و محتوای مذکور قرار می‌گیرد. در مرکز توجه صحنه، درخت بسیار بزرگی شاخه‌هایش را همچون سایه‌بانی بر سینه‌ شن‌زار افراشته است. در واقع این درخت را می‌توان چونان هیبتی انسانی تصور کرد که دست به سوی آسمان بلند کرده و از منظر دیگر می‌توان آن را با تمام شاخه‌هایش که کل صحنه (شن‌زار) را پوشانده به مثابه آسمانی خیال‌انگیز تصور کرد که از دل شن‌زار روییده است.

زیر چتر این آسمان، تپه‌های کوچک شنی ضمن تکثیر رویدادگاه در پرسپکیتو صحنه، مکان روایت رویدادهای متعدد را هم در اختیار فضا و طراحی میزانسن‌های کارگردان قرار داده‌اند.

تنها چیزی که شاید در میان همه این مؤلفه‌ها و ویژگی‌ها تا اندازه‌ای تناسب و یکدستی را دچار اشکال کند، استفاده از حرکات موزون است که البته جهانی را خلق می‌کند یا به آشوب وامی‌دارد یا به تعظیم وادار می‌کند، اما چندان زیبا به نظر نمی‌رسد.

در مجموع "آواز شن‌زار" در حوزه نمایش‌های دینی اثر قابل تامل و تأثیرگذاری است که کارگردان آن به درستی دست به انتخاب سوژه زده و پرداختی زیبایی‌شناسانه هم دارد.

مهدی نصیری