جمعه, ۸ تیر, ۱۴۰۳ / 28 June, 2024
مجله ویستا

مراقب باش!


مراقب باش!

زن برای آماده کردن صبحانه به آشپزخانه رفت. او قصد داشت تا نیمرو بپزد. شوهر زن با عجله به داخل آشپزخانه دوید و گفت:
مراقب باش ـ مراقب باش. کره بیشتری ته ظرف بریز،‌ای وای خدای من! تو …

زن برای آماده کردن صبحانه به آشپزخانه رفت. او قصد داشت تا نیمرو بپزد. شوهر زن با عجله به داخل آشپزخانه دوید و گفت:

مراقب باش ـ مراقب باش. کره بیشتری ته ظرف بریز،‌ای وای خدای من! تو الان می‌خواهی این همه تخم مرغ را با هم بپزی؟ تخم مرغ‌های اضافی را برگردان. همین الان زود. ما به کره بیشتری احتیاج داریم. وای خدای بزرگ! ما الان از کجا باید کرهٔ بیشتری را تهیه کنیم؟ الان تخم مرغ‌ها خراب می‌شوند. مراقب باش. می‌گم مراقب باش. تو هیچوقت به حرف‌های من هنگام آشپزی گوش نمی‌دهی. زود باش تخم‌مرغ‌ها را از ظرف بیرون بیاور. مگر عقلت را از دست داده‌ای؟ باز هم که نمک یادت رفت. تو همیشه فراموش می‌کنی به تخم مرغ‌ها نمک بزنی.

زن که با تعجب به شوهرش نگاه می‌کرد فریاد زد: چه شده، تو فکر می‌کنی که من نمی‌توانم یک نیمروی ساده درست کنم؟

مرد با آرامش خاصی جواب داد: فقط می‌خواستم به تو نشان دهم هنگامی که تو در اتومبیل کنارم نشسته‌ای و من در حال رانندگی هستم، چه احساسی دارم!

مترجم: آرش میری خانی

منبع: ‏ummah.com