یکشنبه, ۱۲ اسفند, ۱۴۰۳ / 2 March, 2025
مجله ویستا

ابن خلدون


ابن خلدون

ابن خلدون ۸۰۸ ۷۳۲ قمری , سیاست مدار, جامعه شناس, انسان شناس, تاریخ نگار, فقیه و فیلسوف مسلمان در تونس به دنیا آمد

ابن‌خلدون(۸۰۸-۷۳۲ قمری)، سیاست‌مدار، جامعه‌شناس، انسان‌شناس، تاریخ‌نگار، فقیه و فیلسوف مسلمان در تونس به دنیا آمد. عبدالرحمن آموزش‌های آغازین را را نزد پدرش فراگرفت و سپس نزد علمای تونسی قرآن و تفسیر، فقه، حدیث، علم رجال، تاریخ، فن شعر، فلسفه و منطق آموخت. او در دربار چند امیر در مراكش و اندلس(اسپانیا) به كار سیاسی پرداخت، اما در ۴۲ سالگی به نگارش كتابی پیرامون تاریخ جهان رو آورد كه مقدمه‌ی آن بیش از خود كتاب شناخته شده است. او را از پیشگامان تاریخ‌نویسی به شیوه‌ی علمی و از پیشگامان علم جامعه‌شناسی می‌دانند.

● زندگی‌نامه

ابوزیدعبدالرحمن‌بن‌محمدبن‌خلدون تونسی، سیاست‌مدار، جامعه‌شناس، تاریخ‌نگار و فقیه مالكی مذهب در اول رمضان ۷۳۲ قمری ( ۲۷/ مه / ۱۳۳۲ میلادی ) در تونس به دنیا آمد. او تحصیلات مقدماتی را نزد پدرش آموخت و سپس نزد علمای تونسی قرآن و تفسیر، فقه، حدیث، علم رجال، تاریخ، فن شعر و فلسفه آموخت. وی پس از تكمیل تحصیلات در آفریقیه (تونس) به مغرب (مراكش) وسپس الجزایر رفت و دوباره به مغرب بازگشت وپس از آن كه اطلاعات مفیدی درباره‌ی كشورهای شمال آفریقا به دست آورد، در سال ۷۶۴ به آندلس (اسپانیای امروز) رفت و در غرناطه (گرانادا) به حضور سلطان، محمد پنجم، رسید.

ابن‌خلدون پس از دو سال به شمال آفریقا بازگشت. او در هر یك از كشورهای مغرب بزرگ عربی (تونس ، الجزیره و مراكش) كه می‌رفت به علت كثرت معلوماتی كه در زمینه فقه و علوم دیگر داشت قدر می‌دید و بر صدر می‌نشست. او مدت‌ها در تونس و شهر فاس در مراكش به وزارت امیران محلی مشغول بود و نیز ، بارها از جانب امیران شمال افریقا در تونس، مغرب و الجزایر به سمت قاضی القضاتی رسید. با این حال در زمانی كه در وهران الجزایر به سر می برد مورد خشم سلطان قرار گرفت و مدت ۴ سال در قلعه ابن سلامه زندانی شد.

او در زندان ، به نوشتن كتاب معروف تاریخ خود به نام كتاب "العبر و دیوان المبتدا و الخبر فی ایام العرب و العجم و البربر و من عاصرهم من ذوی السلطان الاكبر" مشغول شد و پس از آزادی از زندان به نوشتن آن ادامه داد تا آن كه كتاب را به پایان رساند. مقدمه‌ی این كتاب كه اكنون با عنوان مقدمه‌ی ابن‌خلدون شهرت دارد خود شاهكاری بزرگ در فلسفه تاریخ و جامعه شناسی به شمار می‌آید.(این كتاب را محمد پروین گنابادی به فارسی ترجمه كرد كه بارها به چاپ دیگر رسیده است.)

ابن‌خلدون پس از آزادی از زندان، از وهران الجزایر به تونس رفت. در نیمه شعبان ۷۸۴ با كشتی راهی بندر اسكندریه شد و از آن‌جا به قاهره رفت. در قاهره به دستور الملك الظاهر سیف الدین، ازممالیك برجی مصر، به سمت استادی جامع الازهر، كه امروزه دانشگاه الازهر نامیده می شود، رسید و در آن جا به آموزش و پرروش دانشجویان پرداخت و به جایگاه قضاوت نیز رسید.

ابن‌خلدون از مصر برای زیارت خانه‌ی خدا به مكه رفت و از آن‌جا به سوی شام رهسپار شد. در دمشق بود كه دیدار مشهور او با امیر تیمور گوركانی رخ داد. در آن دیدار ابن‌خلدون مورد توجه تیمور قرار گرفت. ابن‌خلدون بار دیگر به قاهره بازگشت و بقیه عمر خود را در مصر گذرانید. سرانجام، در روز چهارشنبه، چهار روز مانده به پایان رمضان ۸۰۸ قمری، در ۷۶ سالگی درگذشت و در مزار صوفیان، در بیرون باب النصر(دروازه پیروزی)،قاهره، به خاك سپرده شد.

● سال شمار زندگی

▪ ۷۳۲ قمری، ۷۱۱ خورشیدی: در اول ماه رمضان، در تونس به دنیا آمد.

▪ ۷۵۵ قمری، ۷۳۳ خورشیدی: فراخوان ابوعنان‌ سلطان مرینی فاس را پذیرفت و به آن‌جا رفت. او با ارتباط با دانشمندانی كه در دربار سلطان فاس بودند، بر دانش خود افزود.

▪ ۷۵۸ قمری، ۷۳۵ خورشیدی: به خاطر ارتباط‌هایی كه با تونسی‌ها داشت، سلطان بر او بد گمان شد و او را زندانی كرد.

▪ ۷۵۹ قمری، ۷۳۶ خورشیدی: پس از درگذشت ابوعنان، از زندان آزاد شد.

▪ ۷۶۴ قمری، ۷۴۱ خورشیدی: به قرناطه رفت و سلطان غرناطه، محمد پنجم، او را به گرمی پذیرفت.

▪ ۷۶۶ قمری، ۷۴۴ خورشیدی: به فرمان سلطان برای كار سیاسی به اشبلیه رفت و برای نخستین‌بار شهر نیاكان خود را دید.

▪ ۷۶۶ قمری، ۷۴۴ خورشیدی: به شمال غربی آفریقا رفت و پس از زمانی به زندان افتاد.

▪ ۷۷۷ قمری، ۷۴۵ خورشیدی: نوشتن تاریخ عمومی خود را آغاز كرد.

▪ ۷۷۹، ۷۵۷ خورشیدی: نسخه‌ی اول مقدمه‌ی خود را به پایان رساند.

▪ ۷۸۴ قمری، ۷۶۱ خورشیدی: به سفر حج رفت.

▪ ۷۸۶ قمری، ۷۶۳ خورشیدی: در مصر به جایگاه قضاوت نشست و قاضی‌القضات مصر شد.

▪ ۸۰۳ قمری، ۷۸۰ خورشیدی: با تیمور لنگ دیدار كرد.

▪ ۸۰۸ قمری، ۷۸۴ خورشیدی: در روزهای پایانی ماه رمضان از دنیا رفت.

● فهرست آثار

۱) العبر و دیوان المبتدا و الخبر فی ایام العرب و العجم و البربر و من عاصرهم من ذوی السلطان الاكبر(مهم‌ترین كتاب)

۲) لباب المحصل فی اصول دین؛ خلاصه‌ای از كتاب بزرگ كلامی و فلسفی فخرالدین رازی(نخستین كتاب)

۳) تفسیری بر برده‌ی بوصیری(از بین رفته)

۴) خلاصه‌ی منطق(از بین رفته)

۵) رساله‌ای در علم حساب(از بین رفته)

۶) تفسیری بر شعری از ابن‌خطیب در اصول فقه(از بین رفته)

۷) تعریف(شرح زندگی خود)

۸) شفاء السائل(رساله‌ای در تصوف)

● نظرها و نظریه‌های تاریخی

شناخته‌شده‌ترین اثر ابن‌خلدون كتاب تاریخ اوست كه مقدمه‌ی آن از خود اثر بسیار مهم‌تر است. ابن‌خلدون در زمان خود و حتی از زمان مرگش تا امروز به داشتن شیوه‌ای در تاریخ نگاری علمی و تاریخ اندیشی شهره بوده است. این شهرت به سبب بینش تاریخی عمیق ، ابتكار شیوه‌ای نو و ابداع یك دانش جدید (علم عمران) برای تمیز درستی و نادرستی خبرهای تاریخی و برخورد با تاریخ به مثابه یك علم است. او تألیف‌های خود را بر اساس یك مقدمه (به معنای علمی و عام آن، نظریه) و سه كتاب قرار داده است. مقدمه در فضیلت دانش تاریخ و بررسی روش‌های پژوهشی آن و اشاره به روش‌های نادرست تاریخ‌نگاران در بیان روی‌دادهای تاریخی است.

كتاب نخست در اجتماع و تمدن و یادكرد عوارض ذاتی آن است. كتاب دوم در اخبار عرب و قبیله‌ها و دولت‌های مختلف و برخی از ملت‌ها و دولت‌های مشهور است كه با او هم زمان بوده‌اند و كتاب سوم در اخبار بربرها و كشورها و دولت‌های پیش از زمان مؤلف به ویژه حكومت‌های موجود در مغرب عربی (شمال تونس، الجزایر و مراكش كنونی) است.

گزافه نخواهد بود اگر گفته شود كه نام ابن‌خلدون با نام مقدمه او مترادف شده است. به تعبیر دیگر اگر مقدمه نبود، تاریخ ابن‌خلدون و نام او فقط در ردیف بسیاری از آثار و نام‌های تاریخ‌نگاران عالم اسلام مطرح می‌شد و چه بسا تاریخ او از نظر اهمیت به پای آثار بزرگان این رشته چون طبری، مسعودی و ابن اثیر نمی‌رسید،‌ ولی موضوع‌هایی كه وی در مقدمه از جهت مبانی نظری تاریخ، تمدن و عمران (جامعه‌شناسی) آورده، اثر او را از آثار دیگر ممتاز كرده است. این كیفیت شگفت‌انگیز و نوآورانه‌ی مقدمه را می‌توان پیامدی از آن ویژگی روحی و رفتاری ابن‌خلدون دانست كه معاصرانش آن را "گرایش به مخالفت با هر چیز" خوانده‌اند.

ابن‌خلدون در مقدمه، ارتباط دانش عمران با تاریخ را روشن می كند. منظور او از دانش عمران (علم العمران) علم جامعه‌شناسی است. به نظر او تاریخ‌نگاران باید با دیدی جامعه‌شناختی، تاریخ را بنویسند. به روشنی می‌گوید كه تاریخ‌نگار باید خبرها را در چارچوب علم عمران عرضه كند و می نویسد كه تاریخ دارای ظاهر و باطن است. تاریخ در ظاهر اخباری است درباره‌ی روزگاران و دولت‌های پیشین و معمولا برای تمثیل و تزئین كلام به كار می‌رود، اما در باطن تفكر و تحقیق درباره‌ی حوادث و مبادی آن‌ها و جست و جوی دقیق برای یافتن علل آن‌ها ست و چون از كیفیت روی‌دادها و علت حقیقی آن‌ها بحث می‌كند "علمی" است سرچشمه گرفته از حكمت و سزاست كه ازدانش های آن شمرده شود.

ابن‌خلدون هر فصلی از مقدمه را با نقل یكی از آیه‌های قرآنی پایان می‌بخشد. بنابراین گفته‌اند كه او عقل وعرفان هر دو را با هم داشته و هر دو را به كار برده است. ابن‌خلدون عامل‌های بسیاری را كه در جامعه‌های بشری باعث جهش و ترقی می‌شود، نام می برد. یكی از این عامل‌ها عصبیت است؛ عصبیتی به مفهوم همبستگی اجتماعی. همبستگی كه او از آن یاد می كند، عصبیت دوره‌ی جاهلیت نیست بلكه همبستگی‌های عقلانی است كه پس از دوره‌ی جاهلی باعث ایجاد دولت و ملت واحدی در محدوده‌ی جغرافیایی خاص می‌شود. جامعه شناسان معاصر، ابداع مفهوم ناسیونالیزم در جامعه‌های بشری را در اصل از نوآوری‌های ابن‌خلدون می‌دانند كه آن‌ها را در سده‌های چهاردهم میلادی به صورت عصبیت عنوان نمود.

ابن‌خلدون كلید شناخت علمی تاریخ را در گرو شناخت علم عمران ( جامعه شناسی ) می داند . به همین جهت است كه می گوید : " انسان دارای سرشتی مدنی است، یعنی ناگزیر است اجتماعی زیست كند كه در اصطلاح آن را مدنیت گویند و معنی عمران همین است." ابن‌خلدون از علت انحطاط و سقوط قوم‌ها نیز بحث می كند و می‌گوید : توحش، همزیستی، عصبیت‌ها و انواع جهان‌گشایی‌های بشر و چیرگی گروهی بر گروه دیگر، در ترقی و انحطاط ملت‌ها تاثیر مستقیم دارد. به همین دلیل است كه ابن‌خلدون را مونتسكیوی جهان اسلام می‌گویند، زیرا مونتسكیو نیز، پس از ابن‌خلدون، از دید تاریخی علمی درباره انحطاط رومیان نظریه‌هایی داده است كه مورد تأیید همه‌ی تاریخ‌نگاران قرار گرفته است.

ابن‌خلدون بر این باور بوده است كه برای بهره‌مندی درست از تجربه‌های گذشتگان، كه به صورت خبرها و روایت‌هایی به ما رسیده است، به منبع‌ها و دانش‌های گوناگونی نیاز هست كه باید آن‌ها را به نگرش درست باهم مقایسه و تجزیه و تحلیل كرد تا از لغزیدن در پرتگاه نادرستی در امان بمانیم. به همین خاطر است كه در مقدمه‌ی خود مطالب گوناگونی پیرامون زندگی اجتماعی انسان بیان می‌كند تا جایی كه اندیشمندان پیشین و كنونی گاهی آن را یك دانش‌نامه(دایرالمعارف) دانسته‌اند.

● توسعه از نگاه ابن‌خلدون

بر اساس نظریه‌های تاریخ‌شناسان برجسته معاصر، آرنولد توین‌بی و جامعه شناسان معروفی چون پیترام سوروكین و دیگر اندیشمندان اروپایی و امریكایی، ابن‌خلدون در پیشنهاد كردن نظریه‌های جامعه‌شناسانه و پژوهش‌های تاریخی فراتر از عصر خویش حركت كرده است. ابن‌خلدون واژه‌ی توسعه را در عام‌ترین شكل و در اشاره به تحولات مكانی و زمانی جامعه‌ها به كار برده است. بنابراین از نظر وی علم تحول و تطور و یا جامعه شناسی (علم العمران) در بستر علمی خویش به تاریخ مربوط بوده، زیرا این علم طریقه‌ای برای بررسی و درك تاریخ بوده است.

ابن‌خلدون در تشریح روابط پویای جوامع چادرنشین قبیله‌ای، روستایی و شهری نشان داد كه چگونه جامعه‌ها از سازمان‌های ساده به سوی سازمان‌های پیچیده حركت می كنند. عصبیت یا همبستگی گروهی و پیوستگی اجتماعی در میان جامعه‌های قبیله‌ای مستحكم‌تر است. به این ترتیب، او به وجود دو نوع جامعه اشاره می كند. جامعه‌ی بدوی و اولیه (جامعه البادیه) و جامعه متمدن و پیچیده (جامعه الحاضره). جامعه متمدن كه از شهرنشینی ناشی می شود برسه عامل متكی است :جمعیت ، منابع طبیعی و كیفیت حكومت.

از نظر او توسعه تنها به معنی پیشرفت كمی بر حسب رشد اقتصادی نیست، بلكه پاره ای از عامل‌های اجتماعی، روانشناختی، فرهنگی وسیاسی نیز برای تداوم و كیفیت توسعه در جامعه‌ی پیشرفته ضروری‌ است. به این ترتیب، انحصار فزاینده‌ی قدرت از سوی حاكم و نهادهای حكومتی، افزایش مصرف غیرضروری، افراط مردم در تجمل، افول عصبیت (همبستگی و پیوستگی اجتماعی)، رشد فردی، از خود بیگانگی در جامعه،‌ همه از دیدگاه ابن‌خلدون نشانه‌های نخستین فروپاشی جامعه‌های متمدن و شهری و توسعه یافته به حساب می آیند.

● ابن‌خلدون و آموزش

ابن‌خلدون در بخش‌های گوناگون مقدمه‌ی خود به اصول و روش‌های آموزش پرداخته است. او گرچه در جاهایی واژه‌ی تعلیم را به مفهوم عمومی از تعلیم و تربیت به كار برده و موضوع‌های اخلاقی، تربیتی و روانی را زیر همان عنوان برسی می‌كند، اما درباره‌ی اصول و روش‌ها، بیش‌تر مفهوم ویژه‌ی آن یعنی آموزش را در نظر داشته است. اصول و روش‌های آموزشی را كه مورد نظر او بوده، می‌توان به صورت زیر خلاصه كرد:

۱) آموزش گام‌به‌گام و طی زمان.

ابن‌خلدون باب ششم از فصل ۲۹ را با عنوان "راه درست در آموزش علوم و روش‌های سودمند آن" آغاز می‌كند و نخستین نكته‌ای را كه بر آن پافشاری می‌كند آموزش گام‌به‌گام و طی زمان است. او بر این باور است برای آن‌كه آموزش به یادگیری بینجامد و باعث حصول ملكه در یادگیرنده شود، آموزش باید كم‌كم و با اصول و موضوع‌های محوری، آن‌هم به صورت كلی، آغاز شود تا ذهن یادگیرنده آمده گردد و سپس با شرح بیش‌تر و با ذكر دلیل ادامه یابد و سرانجام به تشریح مساله‌های پیچیده پرداخته شود.

نویسنده: آقای سیروس غفاریان

منابع :

۱. هانری، توماس. بزرگان فلسفه. ترجمه فریدون بدره‌ای. انتشارات كیهان، ۱۳۶۵

۲. رحیم‌لو، یوسف. ابن‌خلدون.(از مجموعه مقاله‌های دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، به كوشش سیدكاظم بجنوردی)، انتشارات دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۶۹

۳. الفاخوری، حنا/الجر، خلیل. تاریخ فلسفه درجهان اسلامی. ترجمه‌ی عبدالحمید آیتی. انتشارات فرانكلین، ۱۳۵۸

۴. زرین‌كوب، عبدالحسین. تاریخ در ترازو. تهران ۱۳۵۴

۵. مولانا، حمید. توسعه از دیدگاه ابن‌خلدون. روزنامه‌ی كیهان، ۴/ اردیبهشت / ۷۸

۶. روزنتال، فرانس. ابن‌خلدون. ترجمه‌ی حسین معصومی همدانی(از مقاله‌های زندگی‌نامه‌ی علمی دانشوران، به كوشش احمد بیرشك). انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۹

۷. فهیمی، علی‌نقی. ابن‌خلدون و اصول آموزش و پرورش. فصلنامه‌ی تعلیم و تربیت، شماره‌ی ۶۲، ۱۳۷۹

۸. ابن‌خلدون. مقدمه‌ی ابن‌خلدون. ترجمه‌ی محمد پروین گنابادی. انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۹

۹. تالبی،م. ابن‌خلدون(از مقاله‌های دانش‌نامه‌ی ایران و اسلام، به كوشش احسان یارشاطر). بنگاه ترجمه و نشر كتاب، ۱۳۵۴

۱۰. فروغی، محمدعلی، سیر حكمت در اروپا. جلد دوم، انتشارات كتاب‌های جیبی، تهران، ۱۳۴۱


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.