سه شنبه, ۲۵ دی, ۱۴۰۳ / 14 January, 2025
مجله ویستا
کریم و کریم و کریم
آورده اند که وقتی «کریم خان زند» در شیراز مشغول ساختن «ارگ کریم خانی» بود، روزی برای سرکشی ساختمان رفته بود و مشغول کشیدن قلیان بود که دید کارگری سرش را به طرف بالا کرده و چیزی می گوید. کریم خان دستور داد، آن کارگر را پیش او آوردند. از او پرسید: «چه می گفتی؟» امان خواست. چون به او امان داد، گفت: «ای جهان دار! مرا نیز چون تو، نام کریم است. دیدمت در آن فراز به سایه نشسته ای با غلامان و امیرانت در پس، شربت و قلیان در پیش، به حسرت با خدا گفتم، خدایا تو کریمی و من مزد بگیر نیز و کریم خان زند هم کریم است.» وکیل سخت بخندید و قلیانش را که بسیار مورد علاقه اش بود به کارگر داد و گفت: «این قلیان را ببر و بفروش و به خرج معاش و زندگی خود برسان.» گویند یکی از بزرگان شیراز، آن قلیان را خرید و باز به کریم خان تقدیم کرد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست