پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

انگلیس ِ ایرانی


انگلیس ِ ایرانی

درباره کتاب «تاریخ روابط سیاه ایران و انگلیس» تالیف احمد خلیل اله مقدم

«... ۲۰۰ سال پیش که پای انگلیسی‌های یغماگر به ایران باز شد، کسی نمی‌دانست که چه قصدی دارند. ایران در آن تاریخ متجاوز از ۱۲ سال با روس‌ها جنگیده بود و در آخر هم گول انگلیسی‌ها را خورد و کار به مصالحه و از دست دادن سرزمین‌های خود و پرداخت غرامت رسید. ایران، هم چوب را خورد و هم پیاز را. رجال ما اگر رشد سیاسی داشتند و تمییز می‌دادند که رجال انگلیس و روس چه نیت‌های سویی دارند دیگر گول نمی‌خوردند...» از متن کتاب.

کتاب در بیست و یک فصل مجزا بدون مقدمه و هیچ‌گونه اطلاعی از نویسنده و چگونگی علت انتخاب و اجرای کتاب به طبع رسیده است. در سه فصل نخست کتاب، شناسایی مختصری از مردم ایران و انگلیس و حتی مهاجران آمریکایی دیده می‌شود که با تکیه بر منابع انتخابی مولف گردآوری شده است. اشکال کار پیگیری اطلاعات کتاب بر اساس منابع از همین‌جا آغاز می‌شود چون ارجاعات کتاب با شیوه‌ای کاملا قدیمی و منسوخ شده به کار رفته و به نظر می‌رسد که با عجله اطلاعات مربوط به هر قسمت گزینش و به کار برده شده‌اند. کتاب در ادامه ارایه اطلاعات خود، سیاست انگلیس در ایران عهد قاجار را در زمان فتحعلی‌شاه، محمدشاه، ناصرالدین‌شاه، مظفرالدین‌شاه و محمدعلی‌شاه دنبال کرده و در فصلی به جریان مجلس شورای ملی در دوره‌های نخستین می‌پردازد.

در این فصل نویسنده سری به مجالس پنج‌گانه نخستین دوران مشروطه زده و ایرانیان را نخستین ملت مشرق‌زمین می‌داند که پرچم آزادی‌خواهی و ضداستبدادی را در ابتدای قرن بیستم برافراشته و تجربه‌های کوتاه‌مدت آزادی و دموکراسی را در مشروطه و سپس در هنگامه پیروزی نفت با دخالت استعمار خارجی از سر گذراندند. کتاب در ادامه به سیاست انگلیس در زمان احمدشاه قاجار و سپس در جنگ جهانی اول و دوم و در تفاهم با روسیه تزاری پرداخته و حتی اشاره‌ای هم به رابطه ایران با امپراتوری عثمانی در این برهه دارد.

نویسنده بسیار تحت‌تاثیر افکار مرحوم «محمود محمود» بوده و فصلی را نیز به نظرات او اختصاص داده است. در ادامه اطلاعاتی از خلیج‌فارس و جزایر آن و مسایل مربوط به افغانستان، بلوچستان، سیستان و هرات ارایه شده و به قراردادهای رویتر، تنباکو و ۱۹۱۹ م. و هم چنین مساله نفت ایران هم می‌پردازد. در این فصل نویسنده که خود را فرزند این دوران خاص دانسته مدعی است که در کتاب‌های دیگری که درباره موضوع نفت نگاشته این مساله را به درستی و به طور کامل شکافته و نکته‌ای برای گفتن به جای نگذاشته و اعلام می‌کند که ایرانیان در این مورد پوزه انگلیسی‌ها را به خاک مالیده‌اند. فصل کوتاهی هم به رجال فراموشخانه اختصاص داده شده و کتاب تشکیل فراماسونری را از جمله راه‌های گول زدن مردم مشرق‌زمین توسط انگلیسی‌ها ذکر کرده است.

نویسنده در آخرین فصل کتاب در رابطه با سیاست آمریکا در ایران هم مطالبی را به اجرا در آورده که به شکلی این فصل را خواندنی‌تر از دیگر فصول کرده است. در آخرین پاراگراف کتاب خطر اتحادیه امپریالیستی شکل گرفته در اروپا که با همراهی آمریکا در صدد جلوگیری از رشد مردمان جهان سوم هستند نیز گوشزد شده و سرانجام با این نصیحت خردمندانه که «ملت ایران باید هوشیار باشند و از روی خرد سیاسی اقدام کنند کتاب به پایان می‌سد.

تمامی فصول کتاب به تنهایی این قابلیت را دارا هستند که در مقام مقاله کوتاهی مطرح شوند ولی گرد آمدن آنها در کنار یکدیگر و تکرار مکرر برخی از اطلاعات در بسیاری از قسمت‌ها خواننده را دچار سردرگمی می‌کند و پس از مطالعه آن، این سوال به ذهن خطور می‌کند که چه چیز اضافه‌ای را مولف در نظر داشته تا به مخاطب خویش منتقل کند که قبلا از دید دیگر مولفان دور مانده و آیا این‌گونه تالیف در شأن جامعه علمی و سیاسی امروز ماست؟ متاسفانه نویسنده به علت کهولت سن از انجام هر مصاحبه‌ای در رابطه با توضیحی در جهت اجرای کار ممانعت می‌ورزند وگرنه شاید ایشان توجیه منطقی از این اجرا ارایه می‌دادند تا درسی برای مخاطبان تاریخ باشد.

خدیجه معصومی

کارشناس ارشد تاریخ