چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

نمایشگاهی برای کتاب اجتماعی


نمایشگاهی برای کتاب اجتماعی

امسال حضور در نمایشگاه کتاب تهران برای من حضوری متفاوت بود و از لحاظی تجربه ی جدیدی بود. در دلم افتاده بود که حضور ما در نمایشگاه به دیدن روی رهبر معظم انقلاب منجر شود که نشد. در …

امسال حضور در نمایشگاه کتاب تهران برای من حضوری متفاوت بود و از لحاظی تجربه ی جدیدی بود. در دلم افتاده بود که حضور ما در نمایشگاه به دیدن روی رهبر معظم انقلاب منجر شود که نشد. در زمانی که آقا در حال بازدید از نمایشگاه بودند من در صف بن کتاب بودم و وارد ساعت سوم آن می شدم در بام شبستان . ونشد آنچه که باید می شد...

برای تحقیق در باب گرایش های ارشد رشته ی خود و پرس وجو برای یافتن زوایای مختلف گرایش ها به دانشگاه تهران رفتم و به دانشکده حقوق و علوم سیاسی ابتدا به دفتر بسیج دانشجویی دانشکده رفتیم تا افرادی مرتبط با رشته را بیابیم که متاسفانه در دانشگاه حضور نداشتند و ما اقدام به گزینش جالب برای یافتن دانشجویان ارشد کردیم که جزئیات آن بماند.

نکته ی جالب دانشکده حقوق وعلوم سیاسی دانشجویان با کت و شلوار بود که رسمیتی خاص به آنها می داد! که مایه ی خنده ی ما شده بود. هرچند خودم از داشتن یک تیپ رسمی برای افراد لذت می برم اما اینگونه تیپ ها را برای دانشجو لااقل مثل خودم لازم نمی دانم...

خیلی از دانشجویانی که ما با آنها هم صحبت شدیم معدن نا امیدی بودند. یکی از نغییر رشته دادن خود پشیمان شده بود/یکی از دنیا خسته بود / دیگری امیدی برای کار نداشت اما در میان آنها کسی بود که کارشناسی خود را از دانشگاه آزاد گرفته بود، مرا بسیار راهنمایی کرد و خیلی پرانرژی جواب سوالات مارا می داد و راهنمایی می کرد. البته این تنها موارد ناامیدی در تهران بزرگ نبود. برخورد در تاکسی و مترو و منزل اقوام همه نوعی سرخوردگی را نمایان می کرد. این سرخوردگی به نظر من از آنجا نشات می گیرد که همه منتظرند تا دولت برای آنها کاری بکند کسی حاضر نیست در ساختن آینده خوب برای کشور و خودش مسئولیتی قبول کند.

دولت موظف زمینه ها را برای رشد مادی و به خصوص معنوی مردم فراهم کند در این مطلب هیچ شکی نیست اما در مشکلاتی که در اطراف خود ماست آیا ما خود شریک نیستیم ؟ اگر از نبود آرامش حرف می زنیم آیا پرخاشگری ما به این نبود آرامش دامن نمی زند؟ و هزاران مسئله کوچک و بزرگ دیگر.

اگر بدانیم که ما هم مسئولیت داریم وقتی مشکلی را می بینیم بیشتر تلاش خواهیم کرد و همیشه امید داریم چون می دانیم که این مشکلات جز با دست ما مسلمان ایرانی باز نخواهد شد.

"با مردی هم سفر شدیم که به نظر می آمد هیچ خدایی را بنده نباشد اما نگاه و تحلیل قشنگی داشت اتفاقا احمدی نژادی هم از آب درآمد (البته جوات و موات که به نظر نمی آمد!) نگاهی سرشار از امید. ۲۰ سال خارج از کشور زندگی کرده بود افتخار خود را نوکری پدرومادرش می دانست و نکات اساسی می گفت و برای من بسیار بسیار خوشحال کننده بود که همچین فردی را دیدم.

در راه بازگشت به منزل در اتوبوس با یک سرباز همشهری هم سفر شدیم کارشناس کشاورزی بود که قصد داشت ارشد علوم سیاسی امتحان دهد. صحبت از جو سیاسی دانشگاه ها بود و به انتخابات ۸۸ کشیده شد او به موسوی رای داده بود ...

اشتباهات موسوی را پذیرفته بود و خیلی جالب با این موضوع برخورد می کرد وقتی فهمید ما جوات موات هستیم جبهه گیری نکرد و تا انتهای سفر لبخند برلبانش بود و با مسائلی که در سفر برای ما پیش آمد باروی باز برخورد کرد این سرزندگی اش برای من حائز اهمیت بود."

در کل شاید این نکته تداعی شود که این مسائل که همیشه بوده است و ما می بینیم و نیازی به گفتن نبود یا دوستان مقیم تهران بگویند "خوب که چی؟" اما خواستم بگویم جامعه را نمی شود با یک معیار یا یک نگاه اندازه گرفت و یا یک حکم کلی داد حتی با تقسیم بندی طبقاتی نمی توان به آنها نگرش خاصی را منصوب کرد. از سوی دیگر ناامیدی سم مهلکی برای جامعه ی ماست و بیشتر از هر چیز دیگر مردم را نسبت به آینده کشور بی اهمیت می کند در صورتی که ۳۰ سال گذشته برای ما دورنمایی روشن را ترسیم کرده است. با ناامیدی مبارزه کنیم...

الهی اهدنا صراط المستقیم...

Olomc.blogfa.com

برداشت های اولیه

محمدحسین فرهادیان



همچنین مشاهده کنید