چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
راز گل سرخ
مشکل من جواب دادن به تلفن نیست بلکه از بین بردن فکسها به محض دریافتشان است؛ آن هم فکسهایی ناخواسته. حتی اگر در آیندهای نزدیک ایمیلی برای خودم دست و پا کنم، مشکل اصلیام آن خواهد بود که با چه ترفندی چیزی دریافت نکنم؛ چون به هر حال اگر قرار باشد چیزی به دست من برسد، به هر طریقی خواهد رسید و راهی برای خبردار شدن از آن پیدا خواهد شد. همیشه چند نفری در جهان یافت میشوند که به سراغم بیایند و بگویند <ببین، تو باید به این موضوع و یا آن یکی توجه کنی.> باقی قضایا هم که دیگر به خودم مربوط میشود.>
اومبرتو اکو چند سالی است که بیش از اندیشمندان رسانهای دیگر مورد توجه اندیشمندان ایرانی قرار گرفته است.
شاید بدین جهت که تجربه او به مثابه انسان غربی آنچنان نزدیک به تجارب مشرق زمینیان است که آدمیاحساس میکند که اکوی ایتالیایی شهروند سرزمینی چون چین، لائوس یا مالزی است. او نیز همچون بسیاری از اندیشمندان قرن گذشته برخلاف آن راهی را رفته است که پیش از این برای کسانی چون او انتخاب شده بود.
تحصیل در دانشگاه تورین و تمرد از دستور پدر آغازگر راهی است که بعدها مبدل با اکوی کنونی شده است.
<اومبرتو در حالی وارد دانشگاه تورین شد که پدرش مصرانه از او میخواست رشته وکالت را دنبال کند، اما وی برخلاف میل پدر، چنان که گویی در طالع بسیاری از نویسندگان بزرگ نوشته شده باشد، تحصیل حقوق را کنار گذاشت و در رشته فلسفه و ادبیات سدههای میانه ثبتنام کرد. عاقبت در سال ۱۹۵۴ میلادی با نوشتن پایاننامه خود در مورد توماس آکویناس و کسب درجه دکترای فلسفه فارغالتحصیل شد. پس از آن به عنوان دبیر برنامههای فرهنگی در شبکه ( ARIتلویزیون دولتی ایتالیا) در میلان به فعالیت مشغول شد و
به این ترتیب، به عرصه <رسانهها و ژورنالیسم> پا گذاشت. این شغل موقعیتی ناب برای او دست و پا کرد تا فرهنگ مدرن را از دیدگاه رسانهای مورد نقد و بررسی قرار دهد.
اولین کتابش عنوان <سن توماس و بحث زیباییشناسی>، که به واقع همان پایاننامه دوره دکترایش بود، در سال ۱۹۵۶ میلادی منتشر شد. در همان سال کار سخنرانی در آموزشگاه خود را آغاز کرد و در عین حال انجمنی از نویسندگان، موسیقیدانان و نقاشان پیشگام را بنا نهاد که بسیاری از آنان تا به امروز با وی همراه و همدل هستند.
اکو نیز همچون بسیاری از نامآورانی چون فلینی، چزاره پاوزه و اینیاتسیو سیلونه متعلق به مشرب فکری خاصی در ایتالیاست. مصاحبهکننده اکو در بخشی از گفتوگویش میگوید <وی هنوز هم در طول روز چندین نخ سیگار میکشد، شبها تا دیر وقت کار میکند و به پذیرایی از میهمانان و یافتن محافل جدید دوستانه علاقهمند است.
اکو که به حرکات تند و پرشور و در مواردی حتی فریاد زدن در حین بحث عادت دارد، خود را شخصیتی میداند برخوردار از چند زمان که فعالیتهای مختلفی را همزمان آغاز و آنها را با همدیگر ادغام میکند تا ارتباطی درونی و مستمر میان آنها شکل بگیرد...< >من باید کارهای گوناگونی را انجام بدهم وگرنه از دست خواهم رفت.> وی میگوید: <دوست دارد روی سنگ مزارش گفتهای از تومازو کامپانلا را حک کنند، با این مضمون که: <صبرکن، صبرکن< >نمیتوانم.> اکو نه در ایتالیا بلکه در اقصی نقاط جهان به عنوان یک فیلسوف پرشور و هیجان معروف است.
فیلسوفی که کوشش میکند جهانی را از درون و از عمق آن بشکافد و به آن معنا دهد. طبیعی است که او هر روز در پی رازی جدید است. راز کتاب و نقش رسانههای امروزین و تمایز آنان از جمله آنان است. امروزه، ساختن یا بهتر از آن، بازسازی یکی از بزرگترین کتابخانههای جهان شاید اقدامیچالشبرانگیز و حساسیتآفرین به نظر برسد.
در یادداشتهای مطبوعاتی و یا مقالات تحقیقی، به دفعات مشاهده میکنیم که در برخی، احتمال قریبالوقوع <مرگ کتاب> در عصر کامپیوتر و اینترنت سخن به میان میآورند. با تمام این حرفها باید گفت، چنانچه قرار است کتاب هم به مانند سنگنبشته و یا لوح گلی تمدنهای باستان از عرصه گیتی پاک شود، این امر دلیل محکمیبرای نابودی کتابخانهها نخواهد بود.
هر اتفاقی که بیفتد باید آنها را، مانند موزهها که محل نگهداری یافتههای دوران گذشته است، حفظ کرد؛ درست به همان صورت که <سنگ روزتا> را در موزه نگهداری میکنیم و این کار را از آن رو انجام میدهیم که نسل بشر دیگر عادت ندارد به سبک و سیاق گذشته نوشتهها و اسنادش را بر سطوح سنگی و معدنی حکاکی کند. اکو خود حالا یکی از سرآمدان نسلی است که میخواهد از رسانه همان کارکردی را دنبال کند که در عصر کهکشان گوتنبرگ میسر بود. او به همین جهت بر نقش سنتی رسانه بیشتر توجه دارد تا پیامدهای مثبت رسانههای تعاملی. حکایت او از جستوجوی یک موضوع در اینترنت و تعابیر آن از کارکرد مخرب اینترنت اگرچه نمیتواند چندان راهگشا باشد اما روزنهای است برای آنان که از روزگار جدید خسته و منکوب شدهاند.
میگوید: <دانشگاه اورشلیم مرا به یک همایش دعوت کرد که محور اصلی آن بحث درباره انگاره اورشلیم و عبادتگاه آن در طول قرون بود. من مستاصل شده بودم و نمیدانستم با این موضوع خاص چه کار باید کرد. بعد با خودم اندیشیدم که نباید نگران بود. به هر حال با چنین مباحثی بیگانه نبودم و آثار مربوطه را از ابتدای دوری سدههای میانه مطالعه کرده بودم، ضمن آنکه پایاننامه دوره سدههای میانه را نیز مطالعه کرده بودم، همچنین پایاننامه دوره دکترایم درباره توماس آکویناس بود. در اینجا تمامیکتابهای توماس آکویناس را، به انضمام فهرستی سنجیده در اختیار دارم.
بنابراین به آنها مراجعه کردم تا ببینم آکویناس چند بار از انگاره اورشلیم نام برده و چه تصویری از این شهر ارائه کرده است. اگر من فقط به همین کتابها دسترسی داشتم ـ که البته منابع قابل اعتمادی هستند و در آنها صرفا به مسائل عمده تاثیرگذاری توجه شده که مربوط به واژه اورشلیم است ـ به ۱۰ یا ۱۵ مورد برخوردم که میتوانستم روی آنها مطالعه کنم.
ولی متاسفانه در حال حاضر از هایپرتکستی در مورد آکویناس برخورداریم که با آن حدود ۱۱ هزار ارجاع به کلمه <اورشلیم> را توانستم پیدا کنم... مشخص است که آدم نمیتواند این حجم از مطالب را در یک نوبت بخواند. بررسی یازده هزار مورد ارجاع، کاری غیرممکن است. این تعداد سرسام آور است.>
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست