دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

نهادگرایی اقتصادی در دوبستر قدیم و جدید


نهادگرایی اقتصادی در دوبستر قدیم و جدید

سیری در اندیشه های بزرگان مکتب نهادگرایی

تجربه موفقیت آمیز کشورهای آسیای شرقی و به ویژه چین و برعکس تجربه نه چندان موفق کشورهای اروپای شرقی و بسیاری از کشورهای در حال توسعه برای انتقال کم هزینه و سریع از اقتصاد برنامه ریزی متمرکز به اقتصاد بازار، بیانگر این واقعیت است که صرف انجام اقداماتی چون کاستن از بار تصدی های دولت، مقررات زدایی، خصوصی سازی، آزادسازی قیمت ها، آزادسازی تجارت خارجی و...، هرچند که ضروری است اما لزوما نمی تواند موجب بهبود عملکرد اقتصادی یک کشور شود. در دنیای معاصر فرصت ها و کامیابی های افراد به وجود نهادها وچگونگی عملکرد آن ها در جامعه بستگی دارد، اقتصاد بازار تنها هنگامی می تواند مسأله تخصیص منابع و دستیابی به اهداف اقتصادی را به نحو مطلوب ساماندهی کند که نهادهای پشتیبانی کننده آن از قبل ایجاد شده باشد. اغلب نهادهایی که از بازار حمایت می کنند توسط دولت ایجاد شده است. توانایی دولت برای ایجاد این نهادها عامل اصلی تعیین چگونگی رفتار افراد در بازار و عملکرد بازارها است. در این نوشتار پس از بررسی سیر تاریخی مفهوم نهادگرایی به اندیشه های چند تن از بزرگان مکتب نهادگرایی پرداخته می شود.

بیشتر مکاتب اقتصادی در نظام سرمایه داری برپایه فرضیه های مورد استفاده درنظریه های خود وجود هماهنگی در منافع افراد جامعه را استنتاج می کنند، درحالی که مکتب نهادی معتقد به وجود تضاد منافع است و انسان را موجودی اجتماعی و تعاونی می داند که برای حفظ منافع متقابل و مشترک خود با دیگران اقدام به تشکیلات گروهی می کند. با این وجود، میان منافع گروه های مختلف جامعه نظیر بنگاه های بزرگ در مقابل بنگاه های کوچک، مصرف کننده درمقابل تولیدکننده، کشاورز در مقابل شهرنشین و کارفرما در مقابل کارگر تضادهایی به وجود می آید. در این صورت، دولت باید تضادهای مربوط به رفاه عمومی و تضادهای مربوط به عملکرد کارآمد سیستم اقتصادی را با یکدیگر آشتی دهد.

● ریشه های اندیشه نهادگرایی

اگر به ریشه های اندیشه نهادگرایی رجوع کنیم، به آدام اسمیت و دیگر بنیانگذاران علم اقتصاد می رسیم. این اقتصاددانان توجه ویژه ای به نهادها داشتند. نهادها در واقع قواعد و قوانینی هستند که رفتارهای اقتصادی مردم را معین می کنند، یعنی رفتارهای اقتصادی جامعه در چارچوب نهادها معین می شوند. بنابراین توسعه اقتصادی منوط به این خواهد بود که نهادهای موجود در کشور برای توسعه اقتصادی مناسب هستند، یاخیر؟، آدام اسمیت می گوید: «اگر در جامعه نهادهای آزاد مشوق تولید وجود داشته باشد، ثروت تولید شده در جامعه بیشتر می شود و جامعه رشد می کند و ثروت ملل افزایش می یابد.»

اقتصاددان های اولیه، اقتصاددان هایی نهادگرا بودند اما به تدریج که علم اقتصاد در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ دقیق ترو فرمالیزه می شد توجه به نهادها در بخشی ازعلم اقتصاد کمتر می شد. توجه و تمرکز بیشتر بر روی عملکرد نظام اقتصادی و به اصطلاح، تخصیص منابع قرارمی گیرد اما خود نهادها که عملکرد نظام اقتصادی مبتنی بر آنها است در سایه قرار می گیرند و کمتر مورد توجه قرار می گیرند.

● رویکرد دوباره به نهادگرایی

شرایط سیاسی، اجتماعی واقتصادی قرن ۱۹ اقتصاددانان را از نظریه ها وعقاید اقتصاد دانان نئوکلاسیک ناخشنود کرد و به غیر از سوسیالیست ها، اقتصاددانان دیگری نیز بودند که با فرضیه ها و نظریه های مکتب نئوکلاسیک مخالفت می ورزیدند. تحولات اقتصادی این دوران اصول نظری نئوکلاسیک را از نظر تطبیق با واقعیت با تردید روبه رو کرد. در چنین شرایطی، دفاع از نظام سرمایه داری که درآن دولت نقش عمده ای نداشت دور از منطق به نظر می رسید. در این دوران، برای نیل به تغییرات اجتماعی دو روش مهم و متفاوت مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفت. نخستین روش مبتنی بر تجدید سازمان جامعه از طریق روش های سوسیالیستی بود. روش دوم بر آن بود تا تغییرات اجتماعی در نظام سرمایه داری را از راه اصلاحات اجتماعی پدیدآورد. در این روش هدف آن بود که شرایط موجود را از طریق دخالت دولت در اقتصاد اصلاح کند با اعمال برنامه های اصلاحات اقتصادی امکان حفظ سرمایه داری از طریق بهبود شرایط زندگی برای طبقات کم درآمد و به ویژه توده ها فراهم می آمد و این دقیقا پیشنهاد اقتصاددانان پیرو مکتب نهادی یا نهادیون را تشکیل می دهد.

● نهادگرایی اولیه

در اوایل قرن ۲۰، مکتب جدیدی به خصوص در آمریکا به وجود آمد که در تاریخ اقتصاد به عنوان «نهادگرایی اولیه» معروف است. نهادگراهای جدید در ۳۰ یا ۴۰ سال اخیر به وجود آمدند. نهادگراهای اولیه پیروان مکتب تاریخی اقتصادی هستند که در آلمان و انگلستان قرار داشت و با فرمالیزه شدن وریاضی شدن اقتصاد مخالف بود. در آن موقع اقتصاد را علمی مربوط به چند قضیه می دانستند که نتایج را می توان از آن قضایا استنباط کرد و به زمینه های تاریخی کمتر توجه می شد و علم اقتصاد محدود به چند فرض و قضیه و نتایج ماحصل از قضیه ها بود. ساختار علم اقتصاد به تدریج که رشد می کرد به این سمت و سو گرایش پیدا کرد. آن زمان اعتراضی نسبت به فرمالیزه شدن اقتصاد تحت عنوان مکتب تاریخی اقتصاد و یا نهادگراهای اولیه شکل گرفت. نهادگراها معتقد بودند این نتایج تاریخی که مورد توجه قرار نمی گیرند ازاهمیت بالایی برخوردارند و در عملکرد اقتصاد، نهادها جایگاه مهمی دارند. نهادگراهای اولیه نفوذ زیادی در علم اقتصاد پیدا نکردند. اقتصاد به ویژه در بین دو جنگ جهانی و بعد از جنگ دوم جهانی که در واقع زمان اوج گرفتن اقتصاد نئوکلاسیک است، بیشتر به سمت محاسبه های ریاضی واتکا به فرضیه ها و قضیه ها و فرمالیزه شدن گرایش پیدا کرد. پس از جنگ دوم جهانی و به ویژه از نیمه دوم قرن ۲۰ علم اقتصاد به سمت محاسبه های ریاضی، اقتصاد سنجی و هرچه دقیق تر کردن فرضیه های آدام اسمیت بدون توجه به نهادهایی که آدام اسمیت آنها را برای رشد اقتصاد ضروری می دانست، گرایشی عمده یافت، به تدریج از دهه های ۶۰ و ۷۰ میلادی، برخی از اقتصاددان ها که آموزش دیده مکتب نئوکلاسیک بودند، به نهادها توجه کردند.

● نهادگرایی قدیم و جدید

با اذعان به این امر که نهادها خود در گذر زمان تغییر می کنند واغلب به عوامل اقتصادی، حساسیت نشان می دهند، از این رو می توان بین نهادگرایان قدیمی و جدید و اندیشه هایشان تفاوت قائل شد. نگاه های متفاوت به مقوله هایی چون نهادها، تغییرات نهادی، کارایی، ایدئولوژی و“ به ظهور و پیدایش مکتب عمده نهادگرایی قدیم و جدید، انجامیده است.

مکاتب نهادگرایی قدیم وجدید، به واسطه بی اعتنایی اقتصاد نئوکلاسیک متعارف نسبت به نهادها، ظهور یافته اند. موضوع تاثیر نهادها درشکل دهی رفتار و عملکرد اقتصادی، اعتقاد اصلی هر دو مکتب نهادگرایی قدیم و جدید است. نهادگرایان قدیم، رویکرد نئوکلاسیکی در تاکید بر انسان معقول اقتصادی را رها کرده اند و در مقابل به بررسی رفتار اقتصادی در فضایی فرهنگی روی آورده اند اما نهادگرایان جدید و یا لااقل نسبت قریب به اتفاق آن ها، نه تنها رویکرد متعارف نئوکلاسیکی- که برپایه الگوی انتخاب عقلایی بنیان گذاشته شده است- را رها نکرده اند، بلکه آن را گسترش داده و یا به عبارتی جرح و تعدیل کرده اند.

از نمونه های دیگرافتراق می توان، اعتقاد به فلسفه کل گرایی و نفی صوری گرایی در نهادگرایی قدیم و در مقابل آن فردگرایی روش شناسانه و صوری گرایی وسیع تری را نام برد که در نهادگرایی جدید وجود دارد. با تمامی این اوصاف، در نگاهی کلی، تفاوت بنیادین این دو مکتب در تمایل نهادگرایان جدید به بررسی چگونگی توسعه وعملکرد نهادها نهفته شده است. نهادگرایان جدید از زاویه کارآیی ومناسبات صرفه جویانه به نهادها می نگرند؛ زیرا به اعتقاد آن ها افراد معقول در رفتار خوداقتصادی عمل می کنند. این در حالی است که نهاد گرایان قدیم تمایل دارند تا در نگاه خودبه نهادها، بسیاری از عوامل دیگر سیاسی و اجتماعی را دخیل سازند.

● نهادگرایان بزرگ

الکساندر هامیلتون (۱۸۰۴-۱۷۵۵) و ریچارد الی (۱۹۴۳-۱۸۵۴) را شاید بتوان اولین اقتصاددان های نهادگرا نامید اما مشهورترین نهادگرایان اولیه تورستین وبلن (۱۹۲۵-۱۸۶۲)، جان راجر کامونز(۱۹۴۵-۱۸۶۲) و وسلی کلر میچل(۱۹۴۸-۱۸۷۶)هستند. در عین حال می توان جان موریس کلا رک (۱۹۶۳-۱۸۸۴) را نیز اقتصاددان نهادگرا نامید.

جیمز بوکانان را نیز که به بنیان گذار مکتب اقتصادی سیاست مشهور است می توان یکی از نهادگرایان جدید با گرایش انتخاب عقلا نی برشمرد.او تلا ش کرده است که نهادهای سیاسی را با تئوری های اقتصادی، تحلیل نماید. بوکانان در سال۱۹۸۶و به دلیل تدوین مبانی قرار داد و قانون اساسی نسبت به نظریه اتخاذ تصمیم اقتصادی وسیاسی موفق به دریافت جایزه نوبل شد. از دیگر نهاد گرایان با گرایش انتخاب عقلا نی می توان همچنین رونالد کاوز را نام برد که خود مکتب جدید اقتصاد و حقوق را پایه نهاده است. او نیز به تحلیل اقتصادی نهادهای حقوقی مبادرت نموده وهمچنین به همان خاطر و به خاطر اکتشاف و شفاف سازی اهمیت هزینه مبادله وحقوق مالکیت و کارکرداقتصاد در این رابطه جایزه نوبل اقتصاد در سال۱۹۹۱ را به خود اختصاص داده است. در راستای تکامل کارهای کاوز، مناسب است که از آلچیان، دمسز و ویلیامسون نیز در این ارتباط نام برده شود، البته رویکردهای نهادگرایانه آلچیان و دمسز بیشتراز ویلیامسون به تقویت پایه های نئوکلا سیک پرداخته اند و ویلیامسون توجه عام تری به تأثیر نهادها دارد. داگلا س نورث که یکی ازنهادگرایان فوق است به خاطر کشاندن تئوری اقتصادی به درون تاریخ، از راه کاربرد نظریه و روش های کمی جهت توضیح تحولا ت نهادی، موفق به اخذ جایزه نوبل در سال ۱۹۹۳ شد.

سید حسین امامی