یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
مجله ویستا

نگاهی به زندگی و آثار پیر بوردیو، جامعه‌شناس فرانسوی جامعه‌شناسی یک ورزش رزمی است


_سرمایه روزیکشنبه211 آبان)در دانشکدهء علوم اجتماعی دانشگاه تهران نشستی توسط انجمن علمی گروه برنامه‌ریزی اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد که عنوان آن «از دولت رفاه تا اشرافیت دولتی: بررسی اندیشه‌های پیر بوردیو» بود. در کنار انتشار گزارش این نشست، زندگی و آثار این جامعه‌شناس فرانسوی را مرور میکنیم. پیر بوردیو ( pierrebourdieu )، روز اول ماه اوت سال 1930 در دهکده‌ای کوهستانی در دنگن ( Denguin ) در منطقهء پیرنهء آتلانتیک در جنوب غربی فرانسه چشم به جهان گشود. پدرش کارمند دولت و خانواده‌اش جزو طبقات متوسط رو به پایین بوند. بوردیو پس از تحصیلات خود در دبیرستان‌های «پو» ( Pau ) و «لوییس لا گراند» ( Louis le Grand ) در اوایل دههء 1950 به پاریس رفت تا در دانشگاه معتبر «اکول نرمال سوپریور»( Ecole Normal Superior ) به تحصیل فلسفه بپردازد. بوردیو با وجود اخذ یک درجهء دانشگاهی از نوشتن پایان‌نامهء تحصیلی خودداری کرد، زیرا به کیفیت سبک مایهء آموزشی و ساختار اقتدارگرای آن اعتراض داشت و از جهت‌گیری کمونیستی شدید و به ویژه استالین گرایانهء ‌این دانشسرا (اکول نرمال سوپریور) رمیده بود و فعالانه به مخالفت با آن پرداخت.
او از سال 1955 به عنوان دبیر در دبیرستان «له مولن» ( Les Moulins ) مشغول به کار شد. در واقع آنچه باعث جذب بوردیو به جامعه‌شناسی شد، به لحاظ فردی، برخورد آشکار و بی‌واسطهء وی با واقعیت‌های دردناک حکومت و سلطهء استعماری و جنگ در الجزایر (خدمت سربازی) بود. وی طی سال‌های حضور خود در کشور الجزایر به جامعه‌شناسی و انسان‌شناسی روی آورد تا فاجعه‌ای اجتماعی را که به واسطهء برخورد سرمایه‌داری امپریالیستی و ناسیونالیسم بومی‌ به وجود آمده بود، بشناسد و درک کند. بوردیو در 1960 به فرانسه بازگشت و با عنوان دستیار آموزشی، یک سال در دانشگاه پاریس کار کرد. او در کلاس‌های درس_ لوی استراوس، انسان‌شناس فرانسوی، در کلوژ دوفرانس شرکت کرده و دستیاری ریمون آرون، جامعه‌شناس، را برعهده گرفت. سپس سه سال در دانشگاه لیل کار کرد و در 1964 با مقام رییس موسسهء مطالعات عالی اکول پراتیک، به پاریس بازگشت.
بوردیو شهرتی جهانی داشت و همچنین مدال طلای مرکز ملی پژوهش‌های علمی فرانسه را در سال 1993 و جایزهء گافمن دانشگاه کالیفرنیا در برکلی19966)، جایزهء ارنست بلوک شهر لودویگ‌هافن 19977) و مدال‌هاکسلی 20000) را نیز از آن خود کرده بود.
وی در سال 1968 وقتی مرکز جامعه‌شناسی اروپایی تاسیس شد، به ریاست آن منصوب شد و در سال 1975 نشریه‌ای به نام «مجلهء مطالعات علوم اجتماعی» را (که به مرکز مهمی ‌برای انتشار آثار بوردیو و هوادارانش تبدیل شد) منتشر کرد. در سال 1981 بود که با حضور در کلوژ دو فرانس، باوجود رقابتی که با ریمون بودون و آلن تورن، دو عالم اجتماعی بزرگ فرانسه، برای کسب این کرسی داشت، کرسی ریمون آرون که بازنشسته شده بود، را کسب کرد.
وی دکترای افتخاری دانشگاه آزاد برلین را در سال 1989 و دکترای افتخاری دانشگاه یوهان ولفگانگ گوته را در سال 1999 اخذ کرد. بوردیو در سال 1993 مدال طلای مرکز پژوهش‌های علمی فرانسه ( CNRS ) را کسب کرد و در همین سال به عضویت فرهنگستان اروپا درآمد. او سه سال بعد از آن، جایزهء گافمن را به خود اختصاص داد. این جامعه‌شناس شهیر فرانسوی در سال 2002 مدال ‌هاکسلی را به خاطر تحقیقات گسترده و مفیدش دریافت داشت و به تاریخ 23 ژانویه سال 2002 بر اثر سرطان در شهر پاریس چشم از جهان فرو بست.
پیر بوردیو یک فعال سیاسی متعهد و از مخالفان سرسخت نئولیبرالیسم بود که در سال 1981 از نامزدی کلوش ( Coluche ) کمدین فرانسوی، برای ریاست جمهوری این کشور حمایت کرد. در واقع او با حمایت از این کمدین مخالفت خود را با سیاست‌های فریبکارانهء حکومت فرانسه و کنشگران آن اعلام کرد. او در سال 1995 از اعتصاب‌های اجتماعی و مهاجران غیر قانونی که در پی به رسمیت شناخته شدن خود بودند، به شدت دفاع کرد و در سال 1996 یک موسسهء انتشاراتی به نام ( Liber-Raison d'Agir ) را تاسیس کرد.
بوردیو در سال 1998 مقاله‌ای را با عنوان «برای یک چپ در چپ» که در آن به نقد سیاست دولت سوسیالیستی لیونل ژوسپن پرداخته بود، در روزنامهء لوموند منتشر کرد. در همین حال بوردیو دست به افشای «جوهر لیبرالیسم» به خصوص در زمینهء فرهنگ زد («فرهنگ در خطر» در سال 2000.) بوردیو در تظاهرات علیه جهانی شدن شرکت می کرد و از حرکات اعتراضی خوزه بوه ( Jose Bove )، از رهبران جنبش اجتماعی روستاییان فرانسه) دفاع می‌کرد. او در سال 2001 موضوع فیلمی ساختهء پیر کارل با عنوان «جامعه‌شناسی یک ورزش رزمی است» بود که عنوان آن، خود گویای رویکرد بوردیو به علم جامعه‌شناسی است.
تالیفات بوردیو با کتاب‌هایی چون «جامعه‌شناسی الجزایر» و «کار و کارگران در الجزایر» در دههء 60 میلادی آغاز شد و با کتاب‌هایی چون «طرحی از یک نظریهء عمل»، «بازتولید» و «تمایز» در دههء 70 به اوج خود رسید. این اوج در قالب تالیفاتی چون «درک عملی حرفهء جامعه‌شناسی»، «پرسش‌های جامعه‌شناسی» و «اشرافیت دولتی» در دههء 80 و «قواعد هنر»، «مبادلهء آزاد» و «سلطهء مردانه» در دههء 90 ادامه یافت.
این جامعه‌شناس فرانسوی در طول حیات فکری و آکادمیک خود بسیار فعال بود. حضور مستمر در جنبش‌های اعتراضی، رسانه‌ها، فضاهای آکادمیک و روشنفکری در کنار حدود30 عنوان کتاب دلالت روشنی بر فعالیت علمی و روشنفکری بوردیو دارد. تمامی فعالیت‌های علمی بوردیو به لحاظ روش‌شناختی نوعاً مبتنی بر روش‌های آماری و ترک آن‌ها با مشاهدهء مستقیم و تفسیر تعاملی، گفتمانی و اسنادی بود. وی در مرحلهء تدوین و ساخت موضوع مورد تحقیق، معتقد به «چندگانه انگاری روش‌شناختی» است. یعنی به‌کارگیری روشی که با موضوع مطالعه بهتر سازگاری داشته و مقابلهء مستمر و پیوسته نتایجی که به واسطهء روش‌های متفاوت به دست می‌آید.
مفاهیم کلیدی بوردیو
سلطه و بازتولید: بوردیو یک جامعه‌شناس انتقادی است. شاید بتوان وجه مشترک جامعه‌شناسان انتقادی را بررسی پدیدهء سلطه در جامعه و اشکال مختلف آن دانست. هر چند در بررسی مفهوم سلطه وی را باید مدیون مارکس دانست، ولی تحلیل وی از سازوکارهای سلطه در برابر سنت مارکس است. نظریهء طبقاتی، اقتصادگرایی که فضای چند بعدی اجتماعی را صرفاً به حوزهء اقتصادی تقلیل می‌دهد و عدم کفایت تئوری مارکسیستی که در نهایت مجبور می‌شود، موقعیت اجتماعی را صرفاً براساس موقعیت در روابط تولید اقتصادی، تعریف کند و میدان‌ها و خرده میدان‌ها را نادیده انگارد، انتقادات بوردیو بر مارکس محسوب می‌شود. آنچه تحلیل بوردیو را متمایز می‌کند، اهمیتی است که به روابط معنا داده می‌شود; یعنی به کالای نمادین و سلطهء نمادین در روابط طبقاتی.
میدان و عادت واره: این دو مفهوم به همراه مفهوم سرمایه و انواع آن در کار بوردیو در کنار هم مورد استفاده واقع شده است و نقش مرکزی را در فهم آرای وی بازی می‌کنند. به همین دلیل است که برای فهم بهتر این دو مفهوم (میدان، عادت واره) باید آن‌ها را در کنار یکدیگر تعریف کرد. در زبان فرانسه واژهء ( champ ) به واژه‌هایی چون عرصه، زمینه، حوزه «میدان» و فضای اجتماعی ترجمه شده است. همچنین واژهء ( habitus ) نیز علاوه بر «عادت واره» به واژه‌هایی چون شیوه بودن و ملکه ترجمه شده است.
میدان )filed( در کار بوردیو به عنوان فضای ساختمندی از جایگاه‌ها به کار رفته است. وی به عنوان نمونه از عرصهء زیبایی‌شناختی، حقوقی، سیاسی، فرهنگی، آموزش و پرورش و مذهبی نام می‌برد. اساساً در جوامع پیشرفته افراد با فضای اجتماعی یکپارچه مواجه نیستند; بلکه مدرن شدن از نظر بوردیو تا حد زیادی به تفکیک و استقلال‌یابی میدان‌های اجتماعی بستگی دارد، به شکلی که حتی عرصه‌ها برای توسعهء خود منطق مستقلی در پیش می‌گیرند. بر این اساس حوزه یا میدان را باید شبکه‌ای از روابط عینی درون آن عرصه‌ها دانست که در طول زمان به وجود آمده، رشد کرده و تغییر شکل داده است.
«عادت واره» را نیز باید نظام و مجموعه‌ای از خوی و خصلت‌های نسبتاً ماندگار معرفی کرد که به صورت یک قالب مشترک در بین افراد مشترک وجود دارد و مبنای ادراک، داوری و عمل آنان می‌شود. در واقع عادت واره یک ساخت ذهنی به شمار می‌رود که انسان‌ها از طریق آن با جهان اجتماعی برخورد می‌کنند. می‌توان ساختمان ذهنی را محصول ملکه ذهن شدن ساختارهای جهان اجتماعی دانست.
سرمایه: بوردیو سرمایه را منبعی می‌داند که قدرت به بار می‌آورد و آن را به چهار نوع تقسیم می‌کند:
1) سرمایهء اقتصادی; که شامل دارایی‌های مالی و مادی می‌شود.
2) سرمایهء فرهنگی; که مجموعه‌ای از کیفیات فکری است و به سه شکل دیده می‌شود: الف) امکانات بادوام مثل توانایی سخن گفتن در برابر جمع ب)به صورت عینی مانند کالای فرهنگی و آثار هنری ج) به صورت نهادی، یعنی آنچه که توسط نهادها ضمانت اجرایی یابد; مانند عناوین و مدارک تحصیلی.
3) سرمایهء اجتماعی و انسانی; که مجموعه روابط اجتماعی است که یک فرد یا گروه دارند.
4 ) سرمایهء نمادین; که مجموعه آداب وابسته به افتخار یا حق‌شناسی است که به یک فرد یا گروه تعلق می‌گیرد.
منابع:
1- نظریهء کنش; پیر بوردیو; مرتضی مردی‌ها; نشرنقش و نگار
2- متفکران بزرگ جامعه‌شناسی; راب استونز; مهرداد میردامادی; نشر مرکز
3- نظریهء جامعه‌شناسی در دوران معاصر; جورج ریتزر، محسن ثلاثی، نشر علمی
4- وب سایت ناصر فکوهی