پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا

كتابهای انقلاب


كتابهای انقلاب

این مقاله, بر مبنای مطالعه در منابع تاریخ انقلاب, خواننده را به تحریفات اعمال شده از سوی مخالفان این مرز و بوم در تاریخ معاصر ایران, به ویژه در تاریخ انقلاب اسلامی رهنمون می سازد ضمنا در طبقه بندی مستندی كه در نگاشته حاضر صورت پذیرفته, برخی نقاط ضعف یا قوت سبكهای مختلف تاریخنگاری انقلاب نیز تشریح شده اند

آنچه بر سر تاریخنگاری معاصر، به‌ویژه از دوران پهلوی به این طرف، آمده است به اندازه خود آن رویدادها خواندنی و جالب توجه و درعین‌حال دغدغه‌آفرین است و گویی تاریخ‌نویسان این دوره، داستان هفتادودو ملت شده‌اند. اما وظیفه ما این است كه با نگرشی منصفانه و علمی و با لحاظ امانتداری برای آیندگان، به بررسی و تحلیل آثار جریانات و موسسات گوناگون تاریخنگاری قبل و بعد از انقلاب بپردازیم و نقطه‌های ضعف و قوت هركدام را مشخص كنیم. یكی از راههای بررسی شیوه‌های تاریخنگاری انقلاب اسلامی، مراجعه به متون فراهم‌آمده دراین‌باره است. با مطالعه این آثار می‌توان به پیچیدگی و تنوع حوادث مربوط به انقلاب اسلامی و نیز تنوع جریانات مربوط به این عظیم‌ترین رویداد معاصر پی برد، كه در مقاله زیر بدان پرداخته شده است.

این مقاله، بر مبنای مطالعه در منابع تاریخ انقلاب، خواننده را به تحریفات اعمال‌شده از سوی مخالفان این مرز و بوم در تاریخ معاصر ایران، به‌ویژه در تاریخ انقلاب اسلامی رهنمون می‌سازد؛ ضمنا در طبقه‌بندی مستندی كه در نگاشته حاضر صورت پذیرفته، برخی نقاط ضعف یا قوت سبكهای مختلف تاریخنگاری انقلاب نیز تشریح شده‌اند.

تاریخ معاصر ایران كه رخداد مهم انقلاب اسلامی را در دل خود جای داده، سرشار از پیچیدگی‌ها و فراز و فرودهایی است كه بازشناسی آنها به زمان و پژوهشهای فراوانی نیاز دارد. ساده‌بینی است كه بخواهیم تاریخ معاصر و نیز رویداد مهم انقلاب اسلامی را در چند كتاب و یا مجموعه خاطرات و اسناد خلاصه نموده و یا با برداشتی یك‌جانبه حوادث را تحلیل نماییم.

به همان میزان كه دوران معاصر، به‌ویژه در مقطع انقلاب اسلامی، به دلیل شرایط، بستر زمانی، اهمیت استراتژیك و باورهای دینی و تعارض با نظام حاكم و قدرتهای جهانی، بسیار پیچیده است، تاریخنگاری آن نیز از ابهام، پیچیدگی و درهم‌آمیختگی، یك‌سونگری و نگارش براساس منافع و جریانات مختلف رنج می‌برد. ما تلاش خواهیم كرد به‌طوراجمال فرایند تدوین تاریخ معاصر و انقلاب اسلامی و نیز نگرشهای گوناگون نسبت به حوادث این مقطع را طبقه‌بندی و ترسیم نماییم. اگرچه ممكن است این تلاش به‌‌طوردقیق نتواند صف‌بندیهای مختلف را آشكار سازد، اما خطوط كلی این صف‌بندیها را از هم متمایز می‌كند و نگرش نسبتا جدیدی نسبت به چگونگی قرائتهای مختلف از تاریخ انقلاب به‌دست می‌دهد.

سالهای حكومت پهلوی در ایران همواره با تعارض ملت و حكومت و در اغلب موارد با پیامدهای ناگوار برای مردم و مخالفان رژیم همراه بود. اختلاف مداوم میان مردم و حاكمیت، اذهان را به تلاش برای ترسیم چگونگی این تعارض واداشت؛ چنانكه موضوعاتی چون مشروعیت یا عدم مشروعیت نظام حاكم، پیشرفت و عقب‌ماندگی، و... مباحث جدی سالهای حكومت پهلوی را تشكیل می‌دادند. گرچه این موضوعات در هركدام از گرایشات عقیدتی و سیاسی به طرز متفاوتی مورد بررسی قرار می‌گرفتند اما با آغاز امواج انقلاب اسلامی و خیزش سریع آن برای سقوط نظام سلطنت، بر سرعت تحلیل آنها افزوده شد.

عوامل ایرانی رژیم پهلوی، در تاریخنگاری معاصر انقلاب اسلامی از یك جایگاه قابل توجه و درعین‌حال كاملا در خور نقد و بررسی برخوردارند. در این مقاله، آنها را از باب وحدت روش و برداشتها تحت عنوان «تاریخنگاری عصر پهلوی» آورده‌ایم كه به چند دوره طبقه‌بندی می‌شوند. علاوه بر آنها نیروهای بیگانه‌ای كه در زمان رژیم شاه از حامیان او محسوب می‌شدند و پس از پیروزی انقلاب در خاطرات و كتابهایشان مواردی را ذكر كرده‌اند كه جزو تاریخنگاری ایران و انقلاب و یا در ردیف منابع این حوزه شناخته می‌شوند همگی در ردیف گروههای متمایل به رژیم پهلوی در مقابل مخالفان آن رژیم (اسلامگرایان، ملی‌گرایان و چپ‌گرایان) قرار می‌گیرند كه در خارج از چارچوب رژیم و مسائل داخلی آن قرار داشتند. ازاین‌رو كل جریان تاریخنگاری مربوط به ایران معاصر و انقلاب اسلامی را می‌توان تحت دو عنوان كلی «تاریخنگاران متمایل به پهلوی» و «تاریخنگاران مخالف رژیم پهلوی» طبقه‌بندی كرد؛ ضمن‌آنكه هركدام از این عناوین نیز به‌نوبه‌خود به چند شاخه تقسیم می‌شوند. تحت عنوان اول ۱ــ تاریخنگاری به دستور رژیم پهلوی ۲ــ تاریخنگاری نیروهای بیگانه ۳ــ تاریخنگاری بریدگان از حكومت پهلوی ۴ــ تاریخنگاران تجاری‌نویس را می‌توان برشمرد و تحت عنوان دوم ۱ــ نیروهای مذهبی ۲ــ ملی‌گرایان و ۳ــ چپ‌گرایان قرار می‌گیرند.

●تاریخنگاران متمایل به پهلوی

۱ــ تاریخنگاری به دستور رژیم پهلوی:

دوره اول ــ عصر رضاخان: دوره ادبیات باستان‌گرایانه:

در این دوره، عمده توجه پهلویها بر مدار «باستان‌گرایی» تاریخی، ستایش از رضاخان و تقبیح قاجاریه می‌چرخید. این شیوه تاریخنگاری تا سال ۱۳۵۶ ادامه یافت اما ازآنجاكه ما به دنبال بحث درخصوص تاریخنگاری‌های بعد از انقلاب هستیم، شرح آن را به زمان دیگری واگذار می‌كنیم.

دوره دوم ــ عصر تثبیت محمدرضا پهلوی: دوره ادبیات تمجیدی:

در سالهای اولیه حكومت، محمدرضاشاه نفوذ چندانی بر ارگانهای فكری و مطبوعاتی نداشت و لذا نتوانست در این دوره جریان تاریخنگاری مشخصی را رقم بزند. اما از كودتای بیست‌وهشتم مرداد تا ۱۳۵۶ را باید سالهای تثبیت حكومت پهلوی به حساب آورد و ازاین‌میان دوره ۱۳۴۲ تا اواسط ۱۳۵۷ از ویژگی خاصی برخوردار است. در این سالها سیاستهای اقتصادی ــ سیاسی امریكاییها در ایران به‌شدت فعال بود و شاه خود را منادی رسیدن به «دروازه‌های تمدن بزرگ» می‌دانست. آثاری از قبیل «به سوی دروازه‌های تمدن بزرگ» و «عظمت بازیافته» درواقع حكایت از روح پرمدعا و تمجیدطلب شاه دارند.

دوره سوم ــ عصر سقوط پهلویها: ادبیات توجیهی:

با وقوع انقلاب اسلامی و سقوط سلطنت، شاه و دیگر مسئولان رژیم پهلوی متوجه شدند كه تمام پرستیژ و اعتبار سیاسی‌شان را كه در طول سالیان دراز به‌دست آورده بودند، از دست داده‌اند و اینك باید به گونه‌ای اعمال و رفتار خود را در برابر تاریخ توجیه كنند. درواقع با این هدف بود كه شاه در ایام تبعید در مكزیك، كتاب معروف «پاسخ به تاریخ» را نگاشت[i] و به دنبال او خواهرش اشرف پهلوی نیز كتاب «من و برادرم» را نوشت.

اقدام مهم دیگر در این راستا، «طرح تاریخ شفاهی ایران دانشگاه هاروارد» است. این مجموعه كه به پیشنهاد و اجرای حبیب لاجوردی، استاد تاریخ دانشگاه هاروارد، به انجام رسید، مجموعه مصاحبه‌هایی است كه با سران فراری رژیم پهلوی و بعضا تعدادی از مخالفان جمهوری اسلامی و نیز چند نفر از منسوبین به نظام صورت گرفته است. اما اصل و اساس طرح، ارائه تحلیلهای وفاداران به رژیم پهلوی است كه هم‌اینك چند مجلد از آن نیز به انتشار رسیده است؛ از جمله: خاطرات عبدالمجید مجیدی،[ii] شاپور بختیار،[iii] علی امینی،[iv] امیرتیمور كلالی،[v] پرویز راجی (با عنوان خدمتگزار تخت‌ طاووس)،[vi] جهانگیر تفضلی[vii] و فریدون هویدا.[viii] تمامی این افراد به دنبال اثبات فاجعه‌بودن انقلاب اسلامی و یافتن مقصران وقوع انقلاب هستند و هریك پاسخ خاصی به این سوال خود می‌دهند. اما همگی در تبرئه خودشان از جرائم و مشكلاتی كه سبب بروز انقلاب شدند، یكسان عمل كرده و همگی سعی دارند نقش خود را در حوادث تلخ عصر پهلوی كمرنگ جلوه دهند. بااین‌همه، واقعیات تاریخی مهمی نیز ناخواسته از لابه‌لای حرفهایشان خارج شده‌اند؛ به‌عبارتی آنها در لابه‌لای پرده‌پوشیها و تبرئه‌ها، به‌ناچار پاره‌ای از واقعیات تلخ تاریخ پهلوی را از زبان خودشان برملا كرده‌اند.

۲ــ تاریخنگاری نیروهای بیگانه:

بی‌تردید دولت امریكا تصمیم‌گیرنده اصلی سیاستهای عمده رژیم پهلوی بود و بدون شك می‌توان یكی از اصلی‌ترین علل وقوع انقلاب اسلامی را مخالفت مردم، رهبری انقلاب و گروههای سیاسی با نفوذ و سیطره سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی امریكا، اسرائیل و انگلیس بر شئون و سرنوشت ملت ایران، ذكر كرد. تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، كمتر متن مكتوب و سند قابل‌توجهی در دسترس بود تا بتوان بر مبنای آنها سیطره و احاطه بی‌‌چون و چرای سیاسی ــ نظامی امریكا بر ایران را اثبات كرد اما پیروزی انقلاب اسلامی و شكست حكومت دموكرات جیمی كارتر در جلوگیری از وقوع آن، سرانجام سران دولت ایالات‌متحده را واداشت تا به توضیح و تبیین علل و چرایی شكست از انقلاب اسلامی بپردازند. آثاری نظیر خاطرات جیمی كارتر (رئیس‌جمهور امریكا)، برژینسكی (مشاور امنیت ملی)، ویلیام سولیوان (سفیر امریكا در تهران)،[ix] هامیلتون جردن (رئیس دفتر كاخ سفید)،[x] استانسفیلد ترنر (رئیس سازمان جاسوسی امریكا «سیا»)،[xi] ژنرال رابرت هایزر (نماینده ویژه نظامی امریكا در ایران)، چارلز بكویث (فرمانده امریكایی گروه مهاجم به طبس) و نیز خاطرات آنتونی پارسونز (سفیر انگلستان در ایران) و «قدرت و زندگی» نوشته والری ژیسكاردستن (رئیس‌جمهور فرانسه)، مجموعه‌ای از گزارشات قابل‌توجهی هستند كه چگونگی فرایند مبارزه با انقلاب در اردوگاه دشمنان انقلاب اسلامی را به نمایش می‌گذارند. این آثار ضمن‌اینكه ناآشنایی و ناآگاهی امریكاییها نسبت به ابعاد، گستردگی و چگونگی نیروهای واقعی انقلاب و رهبری آن را نشان می‌دهند، سند آشكار دخالت و تصمیم‌گیری آنها در مسائل مربوط به سرنوشت ملت ایران هستند.

علاوه‌براین، منابع مذكور نشان می‌دهند كه دستگاه رهبری سیاست خارجی امریكا در خصوص نحوه تعامل با انقلاب اسلامی با یكدیگر شدیدا اختلاف‌نظر داشتند؛ چنانكه بین وزارت‌خارجه و سازمان سیا به رهبری سایروس ونس، و شورای امنیت ملی و وزارت دفاع به رهبری برژینسكی، شدیدا بر سر چگونگی مبارزه با انقلاب اسلامی و رهبری آن، اختلاف نظر وجود داشت. مهمترین مجموعه منتشرشده در این زمینه، اسناد لانه جاسوسی امریكا[xii] می‌باشد كه تاكنون در مجلدات بسیاری به چاپ رسیده است.

این اسناد درواقع به شكلی خام و غیرحرفه‌ای توسط دانشجویان پیرو خط امام(ره) طبقه‌بندی و چاپ شده‌اند، اما به لحاظ اهمیت و بیان نیات درونی دستگاه سیاست خارجی امریكا، چگونگی مبارزه با انقلاب اسلامی و پیوستگی منافع استعمار خارجی و استبداد داخلی، بسیار باارزش هستند.

۳ــ تاریخنگاری بریدگان از حكومت پهلوی:

در میان آثار بریدگان از رژیم پهلوی، خاطرات ارتشبد فردوست[xiii] به‌ چشم می‌خورد. فردوست علیرغم پیوستگی عمیق با شخص شاه در اواخر حكومت پهلوی، تا حدودی از رژیم فاصله گرفت و در جریان صدور اعلامیه بی‌طرفی ارتش، او بود كه از میان ژنرالهای عصر پهلوی، برای این كار پیش‌قدم شد. وی بعد از پیروزی انقلاب، پس از مدتی زندگی مخفی، سرانجام دستگیر شد. او پس از این واقعه، خاطرات سالیان حضور خود در كنار شاه را بر روی كاغذ آورد. البته او نیز گرچه اطلاعات بسیاری را منتشر ساخت، بااین‌همه همچون بقیه خاطره‌نویسان چندان تمایلی به افشای نقش واقعی خود در دوران حكومت نداشته است.

خاطرات دیگری كه بیشتر از خاطرات فردوست خاندان سلطنت و وابستگان به آنها را آزرده‌خاطر ساخت، خاطرات احمدعلی مسعودانصاری با عنوان «پس از سقوط»[xiv] است. در این خاطرات انصاری به تبیین روحیات، خلقیات و كاركرد خانواده سلطنت می‌پردازد. این مجموع خاطرات، فساد اخلاقی عناصر حاكمیت رژیم پهلوی و نیز خانواده‌ها و اطرافیان آنان را به‌وضوح آشكار می‌سازد.

شاید ذكر نام كتاب «در دام تباهی» از پروین غفاری نیز خالی از فایده نباشد. هرچند ممكن است خاطرات پروین غفاری یك اثر جلف تلقی شود اما واقعیت آن است كه این خاطرات ثابت می‌كند چگونه زن در خانواده پهلوی فاقد ارزش و اعتبار بود. این كتاب با تصویر روحیات لات‌منشانه و بسیار مضحك شاه، انسان را به هنگام تصور حكومت چنین فردی بر كشور و نیز در خصوص سرنوشت خویش و جامعه‌اش به فكر فرو می‌برد.

خاطرات مینو صمیمی، رئیس‌ دفتر امور بین‌الملل فرح پهلوی، تحت عنوان «پشت پرده تخت طاووس»،[xv] یك اثر سنگین و قابل توجه است كه بسیاری از حوادث پشت پرده تخت ‌طاووس را برملا می‌سازد.

یعقوب علوی

پی‌نوشت‌ها

[i]ــ محمدرضا پهلوی، پاسخ به تاریخ، ترجمه: حسن ابوترابیان، تهران، مترجم، ۱۳۷۱

[ii]ــ عبدالحمید مجیدی، مركز مطالعات خاورمیانه دانشگاه هاروارد، ۱۳۳۷

[iii]ــ شاپور بختیار، مركز مطالعات خاورمیانه دانشگاه هاروارد، ۱۳۷۳

[iv]ــ علی امینی، مركز مطالعات خاورمیانه دانشگاه هاروارد، ۱۳۷۴

[v]ــ امیرتیمور كلالی، مركز مطالعات خاورمیانه دانشگاه هاروارد، ۱۳۷۶

[vi]ــ پروین راجی، خدمتگزار تخت‌طاووس، ترجمه: حسین ابوترابیان، تهران, اطلاعات، ۱۳۶۵

[vii]ــ جهانگیر تفضلی، خاطرات جهانگیر تفضلی، به كوشش یعقوب توكلی، تهران، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، ۱۳۷۷

[viii]ــ فریدون هویدا، سقوط شاه، ترجمه: ج.ا. مهران، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۱

[ix]ــ ویلیام سولیوان، ماموریت در ایران، ترجمه: محمود شرقی، تهران، انتشارات هفته، ۱۳۶۱

[x]ــ هامیلتون جردن، بحران، ترجمه: محمود مشرقی، تهران، انتشارات هفته، ۱۳۶۲

[xi]ــ استانسفیلد ترنر، پنهانكاری و دمكراسی، ترجمه: حسین ابوترابیان، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۶۶

[xii]ــ اسناد لانه جاسوسی امریكا، مجلات متعدد، دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، تهران، ۱۳۶۶

[xiii]ــ حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۱

[xiv]ــ احمدعلی مسعودانصاری، پس از سقوط، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ۱۳۷۲

[xv]ــ مینو صمیمی، پشت پرده تخت‌طاووس، ترجمه: حسین ابوترابیان، تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۶۸

[xvi]ــ بیژن جزنی، تاریخ سی‌ساله، بی‌جا، بی‌تا، بی‌نا.

[xvii]ــ فرهنگ ناموران معاصر ایران، زندگینامه عبدالرضا آذر.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.