سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
اجتماعات ایرانیان پیش از اسلا م
امپراتوری هخامنشی در دوره زمامداری ۳ شاهنشاه اولیه خود به اوج وسعت و گستردگی خویش رسید ودر طول دو قرن بهترین مناطق و سرزمینهای غیر ایرانی به تصرف آنها در آمد. فتح امپراتوری توسط اسکندر در قرن چهارم پیش از میلاد و بعدها تحت حاکمیت جانشینان وی منجر به جدایی و آزادی این مناطق از ایران شد اما آنها ثابت کردند که هویت فرهنگی و قومی خود را تا نسلهای متمادی حتی تحت حاکمیت بیگانگان نیز حفظ مینمایند.
اطلاعات و یافتهها در مورد مهاجرنشینهای اصلی ایران حداقل در بهترین حالتش در مورد مصر(عمدتا" از طریق پاپیروسهای یافت شده از نویسندگان ارمنی) و آسیای صغیر( با اشاراتی از نویسندگان یونانی، حفریات مقبرهها و گورستانها،کتیبههای ارمنی و سکههای یافت شده در ساتراپها) بسیاراندک است.همچنین شواهد و مدارکی از نامهای افراد و اماکن بدست آمده است.
به این اسامی خصوصا برای شناسایی ایرانیان یا زمانی که این اسامی به صورت جمع به کار برده میشدند و یا در اجتماعات قابل توجه میتوان با اطمینان استناد کرد زیرا در دوره شاهنشاهی هخامنشی نامهای پارسی و ایرانی غالبا به صورت بسیار گسترده و وسیع توسط اتباع غیر ایرانی شان بهکار گرفته و پذیرفته میشد.
حتی در دورهها و سلسلههای پس از هخامنشیان هم برخی نامهای ایرانی و پارسی (خصوصا میتراداتا، میتراداتس و دیگر القاب و نامهای میترا) توسط غیر ایرانیان در نواحی غربی مورد استفاده واقع میشدند. برعکس برخی از نسبها و نژادها در دوره حاکمیت مقدونیها نامهای یونانی را پذیرفته بودند. منصب توارثی روحانیت عالی رتبه معبد آناهیتیس درحیفا در لودیه نمونهای از این دست است.در تمامی مناطق و نواحی به جز مصر اکثر شواهد و قراین بدست آمده حاکی از وجود اجتماعات ایرانی در دورههای پس از هخامنشی است.
اکثریت ساتراپهای امپراتوری توسط پارسیان اداره میشدند و عمدتا اداره و کنترل ساتراپهای ثروتمند تر و مهم تر به ولیعهدها سپرده میشد.اما برخی از ساتراپهای کوچکتر غیر ایرانی به صورت توارثی تبدیل به ملک و تیول خاندانهای نجبای پارسی شده بود که غالبا آنجا سکونت داشتند. دمشق یکی از این نمونههاست اما نمونههای مشخص تر و قطعی تر داسکیلیوم و ارمنستان شرقی محسوب میشوند.
دادگاههای تمامی ساتراپها که غالبا تحت تسلط ونفوذ اشرافیت ایرانی بود و منعکس کننده آداب و رسوم دادگاه سلطنتی بودند در واقع مرکزی برای فرهنگ پارسی محسوب میشدند. در بخشهای خارجی که بیشتر مورد توجه ایرانیان بودند زمینداران، ایالتهایی را از سوی شاه همراه با وظیفه حمایت نظامی در مواقع فراخوان به عنوان پیشکش تحویل میگرفتند.احتمالا بخشی از این مقدرات نتیجه انجمنها پس از فتوحات و پیروزیها است اما جمعیت کم آن دوره اجازه داشتند تا در نواحی حاصلخیز، مناطق و ایالات جدید ایجاد و احداث کنند.
در واقع ایرانیان مردم شهرنشینی نبودند.شیوه و روش زندگیای که این تبعیدیها و حتی اشراف در ایالتهایشان دنبال میکردند در تقریبا" تمامی طول سال به روشنی نشانه چنین امری است. ایرانیان در کاپادوکیه با شاهراههای اصلی و عمده و راههایی که نیاز به حفظ و نگهداری داشتند و همچنین استحکامات و قلعهها که اکثر آنها مربوط به زمان اشرافیتهای پارسیان بود و در لودیه با رودها و درههای حاصلخیزش که تنها محل سکنای زمینداران ایرانی بود استحکامات و خانههای اربابی متعددی را ایجاد کرده بودند.
آنها نیروهای تحت امر خود را همانند بردگانی که بر زمینها کار میکردند به خدمت خود در آورده بود و هنگاهی که آنجا مورد حمله و تجاوز یونانیان قرار میگرفت همسایگان پارسی و جنگاورانی از دور و نزدیک به کمک طلبیده میشدند. برخی مواقع نیروهای درباری هم به این اعلام خطرها پاسخ داده و از این طریق مهاجمان دور رانده میشدند. این رویداد نشانگر آن است که برخی ایالات پارسی و بی شک همگی آن نواحی حاصلخیز غرب آسیای صغیر تحت حمایت متقابل و دوجانبه زمینداران پارسی و عموما دربار ایران بودند.
در مورد جاده سلطنتی که سارد پایتخت لودیه را به شرق به شوش و پرسپولیس متصل میکرد گفته شده که ( از کشوری میگذرد که امن و آباد است..) این شاهراه بزرگ بخش عمده مرکز آسیای صغیر را که بهخاطر درهها و دشتهای وسیعش مورد توجه بود به مستعمره نشینهای ایرانی متصل میکرد. مالکین و زمینداران اشرافزاده و نجیبزاده طبیعتا علاقمند به توسعه و گسترش ایالتهایشان بودند و این علاقه در آنها به واسطه آیین زردشتی در وجودشان جان بخشیده شد که در آن زراعت یک وظیفه و مسوولیت دینی و مذهبی محسوب میشود.
آنگونه که از کتیبهها و نوشتهها بر میآید کوروش زمانی که جوانتر بود و در ساتراپی در آسیای صغیر حکمرانی میکرد حاکمان را به شوق و اشتیاق هرچه بیشتر در امور جاری خود وا میداشت، همین طریق را هم در سرزمین خود با برقراری امنیت مالی آن به کار بسته بود، همواره آماده هرگونه اقدام سازندهای در ساتراپ خود بود و بهعنوان نمونه خودش با دستهای خود درخت میوه میکاشت. این طور به نظر میرسد که نجبا کارگزاران ماهری را در ایران به کار گمارده بودند.
در حدود قرن چهارم پیش از میلاد اکثر روستاهای واقع شده در حدود کاپادوکیه کاملا توسط ایرانیان، نوادگان مستعمرهنشینهای اصلی مسکون شده بود. یک سکه ساتراپی کشف شده در لول کیلیکیه( ناحیهای حاصلخیز و مورد علاقه ساکنان ایرانی) شخمزنی را با لباس ایرانی نشان میدهد که مشغول راه بردن یک جفت گاو نر است. یک چنین مردم روستاییای که در نواحی کوچک زندگی میکردند و متعلق به اجتماعاتی با فرهنگهای یکسان بودند به نظر در میان با ثباتترین و محافظه کار ترین گروهها در میان اجتماعات ایرانی میزیستند.
[پروفسور مریبویس]
مترجم: رضا دستجردی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
سیدابراهیم رئیسی سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور رئیسی سقوط بالگرد رئیسی ایران بالگرد حسین امیرعبداللهیان شهادت رئیسی دولت سیزدهم شهادت سید ابراهیم رئیسی مجلس شورای اسلامی
کنکور هواشناسی تهران امتحانات نهایی تعطیلی مدارس پلیس هلال احمر سیل قوه قضاییه بارش باران سیل مشهد آموزش و پرورش
بورس قیمت خودرو قیمت دلار یارانه قیمت طلا یارانه نقدی خودرو دلار بازار خودرو ایران خودرو حقوق بازنشستگان بازنشستگان
جمهوری اسلامی ایران تلویزیون هنرمندان سینما آیت الله سید ابراهیم رئیسی سینمای ایران شعر لیلا حاتمی زری خوشکام رسانه ملی
کنکور ۱۴۰۳ قرآن تجهیزات پزشکی دانشگاه پیام نور تلسکوپ فضایی هابل
رژیم صهیونیستی اسرائیل ترکیه امیرعبداللهیان روسیه فلسطین غزه آمریکا جنگ غزه چین حماس اوکراین
فوتبال پرسپولیس استقلال لیگ برتر باشگاه پرسپولیس فدراسیون فوتبال لیگ برتر انگلیس لیگ برتر ایران لیورپول بازی تراکتور منچسترسیتی
هوش مصنوعی سامسونگ مایکروسافت گوگل تبلیغات موبایل اپل نمایشگاه ایران هلث اینترنت آیفون
رژیم غذایی بارندگی آلزایمر طول عمر فشار خون استرس افسردگی کاهش وزن