جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

تلاش بشری در انتقال مفهوم قدسی


تلاش بشری در انتقال مفهوم قدسی

در اوایل قرن اول میلادی, همزیستی یهودیان در قلمرو های یونانی و رومی منجر شد که برخی یهودیان به زبان یونانی به عنوان زبان نخست صحبت کنند

در اوایل قرن اول میلادی، همزیستی یهودیان در قلمرو‌های یونانی و رومی منجر شد که برخی یهودیان به زبان یونانی به عنوان زبان نخست صحبت کنند.

بنابراین نسل جدیدی از یهودیان در حال ظهور بودند که به زبان عبری، یعنی زبان عهد عتیق، مسلط نبودند و متن تورات را نمی فهمیدند. تا آن زمان هرگونه ترجمه از تورات ممنوع بود و معصیت محسوب می شد؛ اما ظهور این نسل جدید از یهودیان، متکلمان یهودی را در اندیشه ارائه ترجمه ای از تورات به زبان یونانی انداخت. با توجه به حساسیت های کلامی آن زمان درباره ترجمه کتاب مقدس، ارائه ترجمه از تورات به یونانی تصمیم ساده ای نبود.

تورات برای یهودیان متن مقدس محسوب می شد و کسی حق نداشت به متن مقدس دست ببرد. اگر کسی که به زبان متن مقدس سخن می گوید، بخواهد معنای عبارات آن را به بیانی آسان تر و ساده تر به هم زبانان خود منتقل کند و مدعی شود که همین ها عبارات کتاب مقدس هستند، گناهی بزرگ را مرتکب شده است. برای متکلمان آن عصر هم مساله ترجمه به زبان یونانی با بازتعبیر آیات در همان زبان عبری، تفاوت چندانی نداشت، در هر دو مورد ادعا این بود که معنای مدنظر خداوند، با عباراتی متفاوت بیان می شود. حتی اگر خود متکلمان نیز می پذیرفتند که زمانه آنها، ترجمه تورات را اجتناب ناپذیر کرده است، این خود توده های یهودی بودند که احتمالا دربرابر ترجمه کتاب مقدسشان آرام نمی نشستند.

اما متکلمان یهودی به دلیل نیازهایی که زمانه، به آنها تحمیل می کرد و برای این که بتوانند نسل جدید یهودیان را با کتاب مقدسشان آشنا کنند، این ترجمه را انجام دادند، ترجمه ای که با عنوان «هفتادگان» معروف شد. وجه این نامگذاری، مربوط می شد به ترفندی که این متکلمان برای رهایی از معذورات کلامی ای که در آن زمان دچارش بودند، برگزیدند. این متکلمان، برای این که ترجمه تورات را مقبول ملت یهودی کنند، باید جایگاهی شبیه به جایگاه خود تورات را به این ترجمه می بخشیدند، یعنی باید به این ترجمه، رنگ و بوی مقدس می دادند. این کار امکان پذیر نبود مگر به این شیوه که چنین القا کنند که این ترجمه، نه کار متکلمین و مترجمان، بلکه وحی مجددی از سوی خداوند به زبان یونانی است.

برای رسیدن به این مقصود، چنین ادعا شد که ۷۰ نفر مترجم، به نحو جداگانه، ترجمه تورات را آغاز و به پایان رساندند و پس از پایان کار، این ۷۰ نفر، ۷۰ ترجمه را با هم مقایسه کرده و از قضا متوجه شدند که هیچ یک از این ترجمه ها، تفاوتی با هم ندارند! این داستان، به پذیرش ترجمه هفتادگان بین ملت یهود بسیار یاری رساند، چرا که چنین القا می کرد که ترجمه هفتادگان تورات، نه فقط تلاشی بشری است و نه صرفا متعلق به افراد خاصی است، بلکه این ترجمه حاصل الهام و موهبتی الهی است که با دخالت خداوند صورت گرفته و از خطاهای انسانی مصون است و مانند تورات مقدس است.

اما واقعیت این بود که ترجمه هفتادگان دارای مضمون های ادبی ای بود که به تفاوت در برخی باورها و بینش های یهودی انجامید. زبان یونانی، دارای غنای فلسفی بود و این غنا را مدیون پنج، شش قرن سابقه فلسفه ورزی فیلسوفان بزرگی چون سقراط، افلاطون و ارسطو و نیز شاگران مکتب آنها بود. همچنین زبان یونانی دارای ادبیات غنی ای بود؛ یونانی زبانی بود که ادبای بزرگی چون هومر در آن ظهور کرده بودند. به همین دلیل این زبان نمی توانست نسبت به متنی که از زبان بیگانه به آن ترجمه می شود، بی طرف بماند، بلکه بینش ها و جهان بینی هایی را از سوی خود، به آن متن تحمیل می کرد. برای مثال، خدای یهودیت، در ترجمه هفتادگان، رنگ و بوی موجودات متافیزیکی فلسفه افلاطونی را گرفت، همچنین قومیت محوری یهودیت، پس از ترجمه هفتادگان، بسیار تحت الشعاع فلسفه و انسان شناسی جهانشمول یونانی قرار گرفت.

بنابراین، ترجمه هفتادگان نشان داد که ترجمه متن مقدس، همراه خود تبعاتی را به فرهنگ قوم و ملتی که به آن کتاب باور دارند، وارد می کند، تبعاتی که ریشه در ترجمه دارد و نه خود کتاب مقدس. بنابراین نمی توان پذیرفت که ترجمه کتاب مقدس، یک متن کاملا مقدس است، بلکه تلاشی بشری است برای حفظ و انتقال معانی قدسی کتاب مقدس، به زبانی دیگر. از آنجا که این تلاش، بشری است، خطا و اشتباه و مسامحت های بشری در آن راه دارد؛ اما گریزی از این تلاش نیست، چرا که ممانعت از ترجمه کتاب های مقدس ادیان الهی، به محصور شدن این ادیان به متکلمان یک زبان می انجامد و حال آن که تاکید ادیان بزرگ الهی بویژه اسلام به گسترش و تبلیغ پیام کتاب مقدس در سراسر جهان و برای همه انسان هاست. ترجمه قرآن، انجیل و تورات به زبان های دیگر، خواهی نخواهی به ورود برخی مضامین فرهنگ زبان مقصد به درون ترجمه می انجامد. این واقعیتی است که هیچ مترجمی نمی تواند منکر آن شود.

از سوی دیگر، باید پذیرفت که یک روی سکه ایمان، امر مقدس است و سوی دیگر آن همواره ـ دست کم نزد غیرمعصومین ـ امری بشری و با الزامات بشری است. حتی مسلمانانی که زبان اول آنها عربی است از اسلام و قرآن فهمی محدود و بشری دارند. این فهم همواره در طول تاریخ در معرض تحول و بهبود و گسترش قرار داشته است. جایز بودن تفاسیر متعدد از قرآن در سنت شیعی، نیز دلالت بر این دارد که حتی خود علمای دینی نیز فهمی محدود از قرآن دارند و در طول تاریخ همواره ممکن است علمای جدید ظهور کنند که فهم مناسب تر و هماهنگ تر با زمانه ارائه کنند. هیچ مفسر قرآن، حتی مفسری که به زبان عربی تفسیر خود را ارائه می کند، نمی تواند مدعی شود که تمام آنچه وحی الهی قرار است به انسان ها منتقل کند در تفسیر خود بیان کرده است.

تفسیر یک تلاش ارزشمند، ولی محدود به حدود بشری است. همین محدودیت درباره ترجمه قرآن به زبان های دیگر نیز وجود دارد. ترجمه قرآن تلاشی است ارزشمند برای انتقال پیام الهی به متکلمین زبان های دیگر، ولی این تلاش، یک تلاش و مجاهدت بشری است که همواره احتمال خطا در آن وجود دارد. غفلت از این واقعیت درباره ترجمه، ممکن است افراد را به انتظارات نابجا از ترجمه های قرآن سوق دهد. داستان ترجمه هفتادگان نیز ناشی از همین غفلت است. بنابراین هم متکلمان و علمای اسلامی و هم توده های مسلمانان باید این واقعیت را بپذیرند که هیچ ترجمه ای از قرآن، یک اثر مقدس نیست، بلکه هر ترجمه ای رنگ و بوی جدیدی به مضامین الهی می بخشد و چه بسا که با وجود رعایت تمام اصول شناخته شده ترجمه، خطاها و مسامحت هایی در ترجمه راه یابد که به تولید مفاهیم و آموزه های بینجامد که نتوان آن را در متن اصلی کتاب مقدس یافت.

بنابراین منبع اصلی آموزه های دینی، در متن اصلی کتاب مقدس آن دین است. منبع اصلی آموزه های اسلامی را باید در متن عربی قرآن جست و نه هیچ ترجمه ای از آن. ترجمه قرآن، منبع و شاهد بر درستی انتساب یک آموزه به قرآن نیست، بلکه ترجمه صرفا تلاشی است برای ابلاغ و انتقال پیام قرآن به گویشوران دیگر زبان ها، تلاشی که ارزشمند است، ولی مقدس و عاری از خطا نیست.

ساعد عالمی