دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
مجله ویستا

حجاب در قرآن


حجاب در قرآن

نوع پوشش در هر جامعه, علاوه برخصوصیات جغرافیایی وطبیعی, موفقیت جنسی, سنی, شغلی و دیگر عوامل اقتصادی و اجتماعی تابعی از فرهنگ وجهان بینی حاكم برآن جامعه است

● مقدمه

لباس پوشیدن شانی از شؤون انسانی است، كه عمری به قدمت‏خود انسان دارد. تا جایی‏كه مطالعات مردم شناسانه قد می‏دهد،تلبس، دست كم سه نیاز متفاوت، حفاظت در مقابل سرما،گرماو برخی دیگر از عوارض طبیعی "نیاز طبیعی"، حفظ عفت "نیازاجتماعی" و بالاخره آراستگی و زیبایی "نیازروانی" را در عرض‏هم تامین می‏كرده است.

نوع پوشش در هر جامعه، علاوه برخصوصیات جغرافیایی وطبیعی، موفقیت جنسی، سنی، شغلی‏و دیگر عوامل اقتصادی و اجتماعی تابعی از فرهنگ وجهان‏بینی حاكم برآن جامعه است. تن‏پوش یك جامعه بیش ازآنكه تبلور سلیقه ورزیها و تنوع طلب‏های بی‏حد و حصرانسانی‏باشد،آئینه تمام‏نمای جهان‏بینی و ارزش‏های حاكم بر فرهنگ‏یك جامعه است. البته نمی‏توان منكر شد كه عوامل شناخته وناشناخته دیگری نیز همواره وجود دارد كه افراد را به نقض‏ارزش‏ها و عدم تمكین الگوهای فرهنگی حاكم سوق می‏دهد.اسلام به‏عنوان یك مكتب جامع، ارزش‏هایی را متناسب بابینش‏های خود بر رفتارها و آداب فردی و اجتماعی دینداران، ازجمله پوشش آنها حاكم كرده و با توجه به ضرورتهای طبیعی،اجتماعی و روانی معیارهایی را در كم و كیف لباس مدنظر قرارداده است كه برخی واجب وبرخی مستحب می‏باشند.

طبیعی‏است عینیت‏یابی این‏الگوها نیز همچون سایرین رهین علم وآگاهی به مطالبات دین و میزان دغدغه خاطر در اجرای فرامین‏الهی است. در این مقاله سعی ما برآن است تا در حد بضاعت‏مزجاهٔ خود، دیدگاه اسلام را با استناد به آیات و روایاتی چندمطرح سازیم.امید آنكه مقبول اهل نظرافتد.

قل‏للمؤمنین یغضوا من‏ابصارهم ویحفظوا فروجهم ذلك ازكی‏لهم‏ان‏الله‏خبیربمایصنعون و قل للمؤمنات یغضضن من‏ابصارهن ویحفظن‏فروجهن و لایبدین زینتهن الا لبعولتهن او آبائهن اوآباء بعولتهن اوابنائهن او ابناء بعولتهن او اخوانهن او بنی‏اخوانهن او بنی‏اخوانهن‏اونسائهن او ماملكت‏ایمانهن اوالتابعین غیراولی‏الاربهٔ من‏الرجال اوالطفل الذین لم‏یظهروا علی عورات النساء ولایضربن بارجلهن لیعلم مایخفین من زینتهن وتوبواالی الله جمیعا ایه المؤمنون لعلكم تفلحون.(نور:۳۰-۳۱)

● ترجمه آیات

ای پیامبر، به مردان باایمان بگو كه نگاههای خود را از زنان فروگیرند و فرجهای خود را حفظ كنند (بپوشانند) این كار برای آنهاپاكیزه ‏تر است. به درستی‏ كه خداوند به آنچه انجام می‏دهند آگاه ‏است. و به زنان باایمان بگو كه چشمان خود را از مردان فروگیرند و دامنهای خود را حفظ كنند (بپوشانند) و زینتهای خود راآشكار نكنند مگر آنچه كه ضرورهٔ ظاهر است و باید كه گردن وسینه ‏های خود را با روسریهای خود فرو بندند و زینتهای خود راآشكار نكنند، مگر برای همسرانشان یا برادرانشان یا پسران‏ برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان آزاده یا كنیزان یا مردانی‏كه تمایلی به زنان ندارند یا اطفالی كه به عورت زنان آگاهی ‏ندراند. و زنها نباید پاهای خود را چنان برزمین بكوبند كه ‏زینتهای مخفی آنها معلوم شود وای مؤمنان، به سوی خدا توبه ‏كنید شاید رستگار شوید.

● تفسیر مفردات آیه

الف)الغض:

از نظر لغت، دومعنای عمده برای غض بیان شده ‏است،یكی نقصان و كم كردن و دیگری بستن به چشم و هركدام از این‏ دو معنا قابل تبیین به دو صورت می‏باشد كه میتوان درمجموع، چهار معنا برای غض بیان كرد:

▪ الغض:النقصان.

ـ كم كردن دید چشم، به این صورت كه سررا به زیر بیندازدو یا صورت را برگرداند.

ـ كم كردن، به معنای نگاه آنی كردن نه نگاه استقلالی.

▪ الغض: اطیاق الجفن.

ـ بستن چشم به صورت كامل و نگاه نكردن.

ـ بستن چشم به معنای انصراف و اعتنا نكردن.

باتوجه به متعلقهای مختلفی كه برای غض بصرمی‏توان‏گرفت وبا توجه به این مطلب كه استعمال لفظ در اكثر از معنای واحد درقرآن، صحیح باشد،هر كدام از چهار معنای غض با توجه به یكی‏از متعلقهامی‏تواند صحیح باشد; مثلا اگر متعلق را فروج بگیریم،معنای آن،بستن چشم به طوركامل می‏باشد واگر متعلق را زن‏یامردبگیریم معنای آن،كم‏ك كردن دید یاآنی ‏نگاه ‏كردن می‏باشد.

ب) الخمار:

روسری و هرچیزی ‏كه سر را بپوشاند و از این‏كه در آیه‏ كریمه دستور داده كه زنها به وسیله خمار گردن وسینه‏های خودرا بپوشانند، معلوم می‏شود كه خمار، اضافه براین كه سر و موهارا می‏پوشاند اطراف آن، مقداری اضافه دارد كه بتوان به وسیله‏ آن گردن و سینه‏ ها را پوشاند و همان طور كه از شان نزول آیه نیزاستفاده می‏شود، اطراف آن را قبلا پشت‏ سر می‏انداختند. پس‏ خمار پارچه ‏ای بزرگتر از روسری می‏باشد.

ج) الفرج:

به معنای شكاف است، اما در اضافه شدن به كلمه ‏ای ‏دیگر، معانی مختلفی دارد اگر به ضمیریا اسم انسان اضافه شودبه معنای محل مخصوص و یا كنایه از عورتین است (۴) و (۵)

چ) عورهٔ:

هر چیزی را كه انسان حیا دارد كه آن را آشكار كند، عورهٔ‏گویند (۶) و اگر به ضمیر انسان اضافه شود معنای همان محل‏ مخصوص را دارد.

خ) الزینه:

چیزی كه به وسیله آن زینت می‏كنند. (مایترین به) (۷) معنای لغوی زینت ‏یا روایاتی كه زینت استثناء شده در آیه ‏كریمه را "انگشتر" معنا كرده سازگاراست اما با توجه به روایاتی‏كه زینت استثنا شده را مقداری از بدن، مثل"صورت و دست"تعبیر می‏كند و با توجه به قول اكثر مفسرین كه معنای زینت را"مواضع زینت" گرفته ‏اند، می‏توان در معنای لغوی زینت توسعه‏ داد كه هم شامل وسایل زینت‏ شود و هم شامل مواضع زینت كه‏ مقداری از بدن باشد. «الزینهٔ تحسین الشی‏ء بغیره من لبسه او حلیهٔ‏او هیئهٔ‏» (۸)

د) الجیب:

در اصل، طوقه و گشادی سرلباس است ولی برای‏گردن و سینه، كنایه آورده می‏شود (۹) و در آیه كریمه هم كه‏ جیوب به ضمیر نساء اضافه شده ‏است، معلوم می‏شود كه معنای‏آن، طوقه لباس نیست‏ بلكه منظور، همان گردن زنان است كه‏ همان محل طوقه لباس است.

ه) الاربه:

به معنای حاجت (۱۰) و گاهی شدید منظور است. (۱۱)

● متعلق غض در آیه شریفه

۱) چون متعلق ذكر نشده‏است، ممكن است آن را مطلق آنچه كه‏نگاه كردن به آن حرام است‏بگیریم; (۱۲) چنانچه صاحب‏مجمع‏البیان، تفسیر كرده‏اند «عمالایحل لهم النظر الیه‏». (۱۳)

۲) ممكن است‏به قرینه جمله بعدی كه حفظ فروج است، متعلق‏غض را فروج بگیریم; چنانچه مرحوم، علامه طباطبایی‏فرموده‏اند: «و علی هذایمكن‏ان‏تقید اولی‏الجملتین‏بنابنتها ویكون‏مدلول الاه هوالتهی عن‏النظرالی‏الفروج‏» (۱۴) .

۳)می‏توان به قرینه‏مقابله دو آیه كه اولی خطاب به مردان و دومی خطاب به زنان‏است، متعلق غض را در آیه اول، زنان و در آیه دوم، مردان‏بگیریم و ازشان نزول آیه نیز این وجه بیشتر از دو وجه قبلی‏استنباط می‏شود.

● شان نزول آیه

۱) عن محمدبن یحی عن احمدبن محمد عن علی‏بن الحكم عن‏سیف‏ابن عمیره عن سعدالاسكاف عن‏ابی‏جعفر علیه‏السلام قال:«استقبل شاب من الانصار امراهٔ بالمدینهٔ وكان النساء ینقنعن خلف‏آذانهن فنطر الیها وهن مقبله فلما جازت نظر الیها و دخل فی زقاق‏قدسماه بین فلان فجعل یتطر خلقها و اعترض وجهه عظم فی الحائط اوزجاجه فشق وجهه فلما مضت المراه نظر فاذا الدماء تسیل علی توبه‏وصدره فقال والله لاتین رسول‏الله صلی‏الله‏علیه‏وآله ولاخیره فهبطجبرئیل علیه‏السلام بهذه الایه «قل‏للمؤمنین‏یغضوامن‏ابصارهم‏»». (۱۵)

این شان نزول،احتمال سوم درمتعلق غض راتایید می‏كند; چون‏صحبتی‏ازفروج یاكل‏محرمات نیست‏بلكه مورد، زن ومرد است.

الف)مساله ملازمه

قبل از ورود در بحث، مناسب است كه ابتدا، مساله ملازمه‏ای راكه در جریان بحث و استدلات، از آن گفتگو می‏شود روشن كنیم.بین وجوب پوشش ونگاه، چهار صورت ملازمه،تصور می‏شودكه بین دو مورد، ملازمه، عقلا و شرعا و عرفا ثابت است و بین‏دو مورد، ملازمه‏ای نیست.

▪ وجوب ستر و پوشش، ملازم است‏با حرمت نگاه. در هرمورد و موضعی كه امر به پوشش شده‏است، نگاه كردن به آن‏حرام است والا شرعا و عقلا و عرفا مناط و دلیلی برای وجوب‏پوشش به‏نظر نمی‏رسد و كاملا روشن است كه مثلا زن باید بدن‏خود را بپوشاند اما آیا در منزل كه هیچ فردی نیست‏یا در حمام‏نیز پوشاندن بدن واجب است‏یا خیر؟ پس معلوم می‏شود كه‏وجوب پوشش،برای حفظ‏ازنگاه‏است ومعلوم‏می‏شود مواضعی‏كه وجوب پوشش دارد حرمت نگاه هم دارد.

▪ بین عدم وجوب پوشش و جواز نظر، ملازمه‏ای نیست;زیرا ممكن است‏برای رفع حرج یا موارد دیگر، به عده‏ای‏رخصت داده‏شده كه مواضعی از بدن را نپوشانند ولی به دیگران‏نیز اجازه نگاه داده نشده‏است; مثل مقداری از بدن مرد كه‏وجوب پوشش ندارد ولی نگاه كردن زن هم جایز نیست.

▪ بین جواز نگاه و عدم وجوب پوشش، ملازمه هست;زیرا اگر نگاه كردن جایز است، پس معلوم می‏شودكه پوشش،واجب نیست، به همان بیان سابق.

▪ بین عدم جواز نظر و وجوب پوشش ملازمه‏ای نیست.برای زن، نگاه به بدن مرد جایز نیست ولی برای مرد هم‏پوشاندن واجب نیست، به همان بیان سابق.

ـ در این دو آیه، موضوعات ذیل، اهم مسائل طرح شده می‏باشند.

۱) مساله نگاه و به تعبیر قرآن، غض بصر.

۲) مساله ستر و پوشش و به تعبیر آیه، حفظ فروج.

۳) مساله عدم جواز اطهار زینت‏برای زنان به ضرب خمار.

۴) استثنای مقداری از بدن، از حكم وجوب پوشش، به‏تعبیر «الاماظهرمنها».

۵) استثنای افرادی كه در مقابل آنها حكم الزامی پوشش ازاو برای زن، برداشته شده‏است، به تعبیر «الا لبعوتهن...».

۶) منع زنان از هرگونه عمل محرك و جلب كننده، به تعبیر«ولایضربن بارجلهن...».

نویسنده: احمد فقیهی

پی‏نوشتها:

۱- طبرسی، مجمع البیان، (طهران:العملیهٔ‏اسلامیه، ۱۳۸۳ ق)، ص ۱۳۷;فیروزآبادی، قاموس‏المحی، (بی‏جا: موسسه‏الرسالهٔ، ۱۴۰۷ه)، چ دوم،

۲- الزبیدی،تاج‏العروس،(بیروت:دارمكتبهٔ‏الحیاهٔ،);آلوسی، روح‏المعانی،(بیروت: داراحیاءالتراث‏العربی،)،ج ۱۸، ص ۱۳۸

۳- فیروزآبادی،پیشین;جوهری،الصحاح،(بیروت:دارالعلم‏الهلایین،); راغب اصفهانی،مفردات راغب،(بیروت: دارالمعرفهٔ،)

۴- احمدبن‏فارس، مقایس اللغه،(مصر: شركت‏مكتبه، ۱۳۹۲ ق)،چ دوم،اصل یدل علی‏تقنح فی‏الشی و من ذلك الفرجه

۵- مفردات راغب،پیشین:?/p>

منبع: درگاه پاسخگویی به مسایل دینی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.