شنبه, ۲۹ دی, ۱۴۰۳ / 18 January, 2025
مروری بر جایگاه ایران در اقتصاد جهانی
تحولات ناشی از جهانیشدن و تغییر شیوههای نگرش، سیاستگذاری و جایگاه كشورهای مختلف باعث شده است كه دههء اول قرن ۲۱ با سرعت مفاهیم و معیارهای اقتصاد جهانی را به واقعیتهای غیرقابل چشمپوشی در سطح جهان تبدیل سازد. طبیعی است كه برای حضور موثر و موفق در این بازار نیاز به شناخت جایگاه و نقش خود در گسترهء پارادایم جهانیشدن داریم. این نوشتار به بررسی اجمالی جایگاه ایران در اقتصاد بینالملل و روند تحولات آن به شكل سری زمانی و تطبیقی میپردازد.
بررسی ادبیات جهانیشدن نشان میدهد كه این مقوله از اواخر دههء ۱۹۹۰ با سرعت زیاد جای خود را در مقالات و گفتمانها گشود. از آن زمان تاكنون تعاریف مختلفی برای جهانیشدن عنوان شده است. در تعریف فرهنگ جهانی«ویكی پدیا» جهانیشدن، یك Umbrella term است. به معنی اینكه مجموعهای مرجع یا مادر برای مفاهیم و اندیشههای مرتبط در حوزهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی فراهم آورده است. صندوق بینالمللی پول، جهانیشدن را به عنوان همگرایی اقتصادی روبهرشد كشورهای جهان، از طریق تبادلات گوناگون فرامرزی كالاها و خدمات، جریانهای سرمایهء آزاد بینالمللی و انتقال سریعتر وگستردهتر تكنولوژی، تعریف میكند.جامعهشناسان جهانیشدن را نوعی تقابل مكان و زمان تعریف میكنند كه ارتباطات سریع، توانسته دانش و فرهنگ، را به طور یكسان در سراسر جهان منتقل میكند. نقدهای چپ در مورد جهانیشدن تعاریف كاملا متفاوتی ارایه میدهند و آن را به عنوان واگذاری گسترده در سیستم اقتصاد جهانی، مغلوب شدن به تجارت شركتهای چندملیتی - فراملیتی و موسسات بانكداری و شكلگیری دولتهای غیرپاسخگو تلقی میكنند.به نظر میرسد كه تعاریف جهانیشدن، در بیشتر موارد كاملا فردی هستند كه به موقعیت و تجربیات فرد تعریفكننده بستگی دارد اما همهء تعاریف اتفاق نظر دارند كه جهانیشدن، جنبههای اقتصادی، سیاسی و تكنولوژیكی را در بر میگیرد و زنجیرهای درهمتنیده را شكل میدهد، اما آنچه كه بیش از همه به چشم میخورد، غالب بودن تعارفی است كه بعد اقتصادی جهانیشدن را مد نظر قرار دادهاند. به عبارت دیگر جهانیشدن واقعیتی اقتصادی است كه دیگر مفاهیم را در خود جای داده است.از این منظر سنجههای جهانیشدن نیز در بعد كمی، بیشتر متغیرهای اقتصادی را ملاك قرار دادهاند.در این بررسی نیز به اجمال جایگاه ایران با در نظرگرفتن چند شاخص اقتصادی مد نظر قرار میگیرد.در اواخر دههء ۱۹۷۰، سهم ایران از بازارهای جهانی ۴۹/۱ درصد بود. افزایش صادرات نفت موجب شد درآمد سرانهء كشور در سال ۱۳۵۶۶۱۹۷۸) به حدود۲۰۷۹ دلار برسد. این میزان درآمد سرانه در آن سالها ایران را جزو كشورهای با درآمد بالاتر از متوسط قرارمیداد. به همین نسبت افزایش میزان واردات و افزایش صادرات نفتی موجب افزایش سهم ایران از بازارهای جهانی شد. به این ترتیب سهم از صادرات جهانی ۳/۱ درصد، سهم از واردات جهانی۲/۲ درصد و سهم از خالص جریان سرمایهء خارجی ۷/۲ درصد بود. شرایط انقلاب، آغاز جنگ تحمیلی و وجود تحریمهای متعدد باعثشد كه سهم ایران از تجارت جهانی در مقایسه با جایگاه واقعی ایران بسیار ناچیز شود. براساس اطلاعات سال ۱۳۶۸ میزان صادرات كالا و خدمات ایران در این سال ۹/۱۶میلیارد دلار بوده است كه بیش از ۹۸ درصد آن را صادرات نفت به خود اختصاص داده است. بهاین ترتیب سهم تجارت ایران از تجارت جهانی كمتر از۴۴/۰ درصد بوده است. درآمد سرانهء مردم ایران نیز در این سال ۱۵۴ر۱ دلار كاهش یافته بود. در مقام مقایسه میتوان به درآمد سرانهء كشورهایی نظیر تركیه برابر ۳۳۷ر۲، مالزی ۳۹۹ر۲، چین ۱۵۴ر۱، امارات متحدهء عربی۳۵۴۰ر۲، ایالات متحده ۰۶۲ر۲۸ و ژاپن ۴۳۴ر۳۳، اشاره كرد.
همچنین شرایط خاص ایران باعث شده بود كه سهم ایران از جریانات سرمایهء بینالمللی بسیار ناچیز باشد _به گونهای كه در فاصلهء سالهای ۵۸ تا ۶۸ در مجموع ۸۴۲- میلیون دلار خالص جریانهای سرمایه (ورودی و خروجی) به كشور بوده است. این مساله نشان میدهد جریانهای خروجی سرمایه از ورودی آن بیشتر بوده است.با پایان جنگ و شروع برنامههای بازسازی، نرخ رشد اقتصادی كشور افزایش یافت. در دههء ۱۹۹۰ متوسط نرخ رشد اقتصادی ایران ۶/۴ درصد و متوسط نرخ رشد درآمد سرانهء ۹/۲ درصد بود. در این دوره متوسط درآمد سرانه با احتساب شاخص قدرت خرید ۳۰۳ر۵ دلار بوده است. این درحالی است كه در این دهه، كشورهای درحال توسعهء پیشرو با مدد امكانات جهانیشدن حركت خود را به سمت نرخهای رشد سریع اقتصادی آغاز كردند. در این دوره، جریان سرمایهگذاری مستقیم خارجی در سطح جهانی از ۴۱/۲۰۱ میلیارد دلار در سال ۱۹۹۰ به ۶۴/۱۵۱۴ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۰ افزایش یافت، هرچند كه عمدهء دریافتكنندگان را كشورهای توسعه یافته تشكیل میدادند اما روند فزایندهء ارتباطات بینالمللی آغازی برای استفاده و تخصیص مناسب منابع در سطح جهان بود. در این دوره متوسط نرخ رشد اقتصادی جهان ۸/۲ درصد و متوسط نرخ رشد اقتصادی كشورهای درحالتوسعه ۷/۳ درصد برآورد شده است.از اواخر قرن بیستم و با آغاز قرن ۲۱ افزایش امكان مبادلات تجاری و تغییر شیوهء مبادلات از كالایی به خدماتی، سهم كشورها از تجارت جهانی تغییر یافت به گونهای كه كشورهایی مانند هندوستان، كرهء جنوبی، مالزی و حتی امارات متحدهء عربی در گسترهء تجارت خدمات، سهم خود را از تجارت جهانی افزایش دادند. بررسی كشورهایی كه درگیر تولید كالاهای تكمحصولی بودند نشان میدهد كه این كشورها نه تنها از بعد اقتصادی جایگاه خود را از دست دادهاند، بلكه در بعد سیاسی نیز بسیار آسیبپذیرتر شدهاند.
به عنوان نمونه سهم ایران در صادرات كالایی جهان به رغم لحاظ شدن نفت و گاز از ۴۸/۰ درصد در ۱۹۹۰ به ۲۸/۰ درصد در سال ۲۰۰۰ كاهش یافت. درحالی كه كشورهای كرهء جنوبی، سنگاپور، اندونزی و مالزی كه سهم كمتر یا مساوی ایران در ۱۹۶۵ داشتند، در سال ۲۰۰۰ بین ۱ تا ۷/۲ درصد از صادرات كالایی جهان را به خود اختصاص دادهاند.همچنین ارزش واردات كالایی جهان در۲۰۰۰ معادل ۶۲۲ر۶ میلیارد دلار بوده كه واردات ۱۵ میلیارد دلاری ایران درسال مذكور كمتر از ۲۵/۰ درصد آن را تشكیل میداده است.
نازی محمدزاده اصل
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست